عبارت مثلی بالا هنگامی به کار می رود که در مجلس یا محفلی در آن واحد هر دو
تن دو به دو با آواز بلند و بدون رعایت نظم و ترتیب با یکدیگر گفتگو کنند و
آنچنان قشقرقی راه بیندازند که هیچ یک از افراد آن جمعیت حرف و سخنشان برای
دیگران مفهوم نگردد .
در چنین مورد اصطلاحاً گفته می شود حمام زنانه شده است و یا به عبارت دیگر
طاس گم شده است که در هر دو صورت پای حمام زنانه و حمامیان در میان است که
باید دید در حمام زنانه قدیم چه می گفته اند و اصولاً چه مطالب و موضوعاتی
مطرح شده است که گفتگو در حمام زنانه به صورت ضرب المثل درآمده است .
همان طوری که در مقاله با آب حمام دوست می گیرد در کتاب حاضر آمده است سابقاً
در کلیه شهرها و روستاهای ایران حمام عمومی با خزینه وجود داشت که چند متر
پایینتر از سطح زمین ساخته می شد " تا آب جاری کوچه و خیابان بر آن سوار شود
" و گنبدهای بزرگی سقف آن را تشکیل می داد و بر روی این گنبدها سوراخهایی
تعبیه کرده ورقه های نازکی از سنگ مرمر و یا شیشه های نسبتاً محکم و مقاوم
قرار می داده اند تا نور خورشید بتواند از آن عبور کرده صحن حمام و خزینه و
سربینه – رختکن – و پستوهای حمام را روشن کند .
گرمابه های قدیم از طلوع آفتاب تا ساعت هشت صبح ، مردانه بود و از آن ساعت تا
ظهر و حتی چند ساعت بعدازظهر در اختیار زنان و بانوان قرار می گرفت که این
طولانی شدن مدت حمام خانمها بدون حکمت و علت نبوده است زیرا مردان جز نظافت و
تطهیر و انجام فرایض مذهبی کار دیگری نداشته اند و مخصوصاً مشاغل و
گرفتاریهای زندگی و تحصیل و تامین معاش خانواده ، آنان را مجبور می کرد که هر
چه زودتر از حمام خارج شوند و به کار و زندگی روزانه خود بپردازند ولی زنان و
بانوان تنها خودشان نبوده اند که پس از شستشو و نظافت از حمام خارج شوند بلکه
یک یا چند بچه قد و نیم قد را که همراه می آورده اند باید چرک گیری کنند و
چند بار با صابون بشویند که همین کار مدتی از وقت حمام را می گرفت .
گاهی به دستها و پاها و موی سر خود حنا می بسته اند که این کار نیز خالی از
اشکال و دشواری نبوده است .
از این مسایل و عوامل که بگذریم به گفته سیاح فرانسوی گاسپاردروویل :
" ... زنان ایرانی حمام را بهترین نقطه تجمع خویش می دانند . دید و بازدیدها
در حمام صورت می گیرد و در هر گوشه ای از آن جوخه ای از زنان که مشغول درددل
اند به چشم می خورد . سر صحبت از وضع خانواده ها در گرمابه ها باز می شود .
اشارات رشک آلوده و شکوه و شکایات و صلاح اندیشی با گیس سفیدان و پیرزنان ،
صحنه حمام را به صورت ساحت دادگاه در می آورد ."
تنها فرصت و مجال حمام زنانه بود که به آنها امکان می داد تا با علاقه مندان
و دوستان یکدل همدلی کنند بی آنکه ساعیان و سخن چینان در آن غوغا و جنجال
گوشخراش حمام زنان بتوانند استراق سمع کنند و گفته های آنان را بزرگ و بزرگتر
کرده و تحویل شوهر و هوو و مادرشوهر و خواهرشوهر و جز اینها بدهند .
آری ، حمام زنانه محل گفت و شنیدهایی بود که دو به دو می گفتند و می شنیدند
در حالی که حرفهایشان در آن سروصداهای بی امان برای دیگران " که آنها نیز به
خود مشغول بوده اند " مفهوم نبوده و همین فلسفه و مورد استفاده حمام زنانه آن
را به صورت ضرب المثل درآورده است .