عبارت مثلی بالا ناظر بر فقها و روحانیون و همچنین علما و دانشمندان معمری
است که برای تحصیل علم و کسب کمال شب زنده داریها کرده رنج و تعب فراوان را
پذیرا شده اند تا بدین مقام و منزلت عالی و متعالی نایل آمده اند.
در رابطه با این زمره از عالمان رنج دیده و صاحب کمال و معرفت اگر فی المثل
بخواهند تعریف و توصیفی کنند اصطلاحاً گفته می شود:"فلانی دود چراغ خورده تا
به این مقاوم و کمال رسیده است." و بعضاً:"دود چراغ خوردۀ سینه به حصیر
مالیده" هم می گویند.
در این عبارت بحث بر سر دود چراغ است که باید دید در این اصطلاح و عبارت مثلی
چه نقشی دارد و ریشۀ تاریخی آن چیست.
به طوری که می دانیم چراغ آلتی است که در عصر و زمان حاضر به وسیلۀ برق روشنی
می بخشد و به صور و اشکال مختلفۀ لوله ای و گلوله ای و مسطح و مقعر و محدب و
جز اینها در کوی و برزن و خانه و خیابان و کارخانه و هرگونه تأسیسات و
کارگاههای دیگر خودنمایی می کند و با اشاره و اصابت انگشت به کلید برق می
توان صدها و هزارها و حتی برق شهر عظیم و کشوری را خاموش یا روشن کرد ولی در
قرون قدیمه و قبل از اختراع برق از طرف ادیسون مخترع نامدار آمریکایی چراغ در
واقع ظرفی بود که درون آن را با چربی و روغن از قبیل پیه، روغن کرچک، روغن
بزرک، روغن بیدانجیر که به طور مطلق روغن چراغ می گفته اند و همچنین نفت و
امثال آن پر کرده فتیلۀ آلوده را روشن
می کردند و به زندگی روشنی می بخشیدند.
اگر به تاریخچۀ طرز تحصیل علما و دانشمندان در قدیم مراجعه کنیم ملاحظه می
شود که: "همه در کوره ده خود نه مدرس داشتند و نه محضر و نه کتابخانۀ مرکزی
یک میلیون جلد کتابی و نه آرشیو و نه بایگانی و نه میکروفیلم نسخۀ خطی بلکه
بالعکس هیچ چیز که نبود، به جای خود، حتی نان و قوت اولیه هم نبود. مجموع
ذخیرۀ آنها لقمۀ نان بیات و خشکه ای بود که پر شال خود می بستند و به مکتب می
رفتند.
طلبۀ فقیر و بی بضاعت- که البته دنیایی استغنا داشت- برای آنکه روغن مختصر
چراغش در طول شب تمام نشود و چراغ خاموش نگردد فتیله اش را پس از روشن کردن
پایین
نمی کشید تا حرارت فتیله، روغن یا نفت مخزن را زیاد بالا نکشد و مصرف نکند،
بلکه فتیله را در همان بالا و وضع اولیه که اصطلاحاً تاجری می گفته اند نگاه
می داشت و با آن نور ضعیف، شب را به صبح می رسانید.
نور تاجری در چراغ اگرچه کم مصرف و متناسب با وضع مالی طلبه بود ولی این عیب
بزرگ را داشت که چون روغن یا نفت به قدر کفایت از مخزن به فتیله نمی رسید لذا
دود
می زد و در و دیوار و سقف و فضای حجره را آلوده می کرد و طلبۀ بی چیز آن دود
چراغ را می خورد و به تحصیل و مطالعه ادامه می داد تا به مقصد کمال رسد و
شاهد مقصود را در آغوش گیرد.
دود چراغ خوردن تا قبل از اختراع و نورافشانی برق، در حجرات طلبگی مبتلا به
عمومی بود و همه در پرتو نور بی فروغ چراغهای کم سوز و کورسو که دودش تا
اعماق سینه و ریتین آنها فرو می رفت به مطالعه می پرداختند تا رفته رفته
پلکها سنگین شوند و چشمان دودآلودشان لحظاتی به خواب روند.
=================================
۱- فکر می کنم تاجری یا نور تاجری همان طوری که از اسمش پیداست از ابتکارات
کسبه و تجار متوسط الحال قدیم باشد که فتیلۀ چراغ را به منظور صرفه جویی در
مصرف نفت یا روغن چراغ پایین نمی کشیدند و این روش ابتکاری ولی غیربهداشتی به
حجرات طلبگی هم راه پیدا کرده باشد.