عبارت بالا از مصطلاحات باده خواران و میگساران است که چون به اقتضای مجلس
انبساط خاطری دست دهد و هوس نوشیدن باده کنند، به ساقی مجلس اشارتی کرده می
گویند: اشکی بریز و یا به اصطلاح دیگر، اشک چشمی بریز، که مقصود از اشک همان
باده و شراب است و البته به مقدار کم- نه زیاد- از ساقی و جام گردان مجلس
مطالبه می شود تا به دنباله باده گساری قطع نشود و نشاط خاطر از این رهگذر
تشدید گردد.
جام شراب خواری در قدیم هفت خط داشت و برای هرکس تا خطی شراب می ریختند که
توانایی بر داشت آن را داشت و عیش دیگران را منقضی نمی کرد.
این هفت خط عبارت بودند از:
اول خط جور و آن خط لب جام بود که بعد از آن شراب سر ریز می شد. بعضی از
فرهنگ نویسان خط جور را خط جام جم هم می گفته اند که همان خط لب جام باشد.
اینک باده گساران به هنگام باده گساری به یکدیگر تعارف می کنند و می گویند:"
جور مرا بکش" واژه جور مقتبس از همین هفت خط جام جم است، یعنی:" باقی را تو
بنوش تا در جام چیزی باقی نماند."
دوم خط بغداد بود که که آن را مشهورترین خط جام هم گفته اند.
سوم خط بصره که فروتر از خط بغداد قرار داشت.
چهارم خط ازرق آن را به روایت مختلف ، خط شب و خط سیاه و در فرهنگهای خط سبز
هم نوشته اند. این خط کاملا وسط جام قرار داشت و برای شرابخواران کمال اعتدال
بوده است.
پنجم خط اشک که آن را خط خطر و درشکر و ورشکر هم گفته اند.
ششم خط فرودینه و ههفتم خط مزور بود که این درجات و استفاده ازآن در جرگه
شرابخواران کاملا رعایت می شد و ساقی و جام گردان مقررات باده گساری و
جلوگیری از زیاده روی شرابخواران را دقیقأ نظارت می کرد تا هیچ کس بیش از حد
و توانایی خویش باده نوشی نکند.
با توجه به مطالبی که در سطور بالا مسطور افتاد . خط اشک به خط پنجم از جام
جمشید گفته می شد و میزان شراب تا این خط از جام از حد متوسط و اعتدال هم
کمتر بوده است. به همین جهت شرابخواران این مقدار قلیل از شراب را به قطره ای
که از ابر سیاه یا مژگان چشم بر جام شراب چکیده باشد. یعنی اشک تعبیر کرده
اند. به قول آقای فریدون نوزاد:" هنوز در میان میخواران اشکی و اشک چشم بلبل
و بالاخره اشک چشمی بریز مرسوم و متداول است." که امروزه از اصطلاحات بالا
فقط اشکی و اشکی بریز باقی مانده و باده گساران این دو اصطلاح را هنگامی به
کار می برند که عیش و نوش به حد نهایت و اشباع رسیده باشد و جز اشکی به عنوان
حسن ختام مورد نیاز نباشد.