هر ایرادی که مبتنی بر دلایلی غیر موجه باشد آن را ایراد بنی اسرائیلی می
گویند: اصولا ایراد بنی اسرائیلی احتیاج به دلیل و مدرک ندارد زیرا اصل بر
ایراد است - خواه مستند و خواه غیر مستند - برای ایراد گیرنده فرقی نمی کند.
ایراد بنی اسرائیلی به اصطلاح دیگر همان بهانه گیری و بهانه جویی است،
النهایه گاهی از حدود متعارف تجاوز کرده و به صورت توقع نابجا در می آید.
بنی اسرائیل همان پسران یعقوب وپیروان فعلی دین یهود هستند که پیغمبر آنها
حضرت موسی و کتاب آسمانیشان تورات است. بنی اسرائیل اجداد کلیمیان امروزی و
نخستین ملت موحد دنیا هستند که از دو هزار سال قبل از میلاد مسیح در سرزمین
فلسطین سکونت داشته به چوپانی وگله چرانی مشغول بوده اند. بنی اسرائیل به چند
قبیله قسمت می شدند و هر قبیله رئیسی داشت که او را شیخ یا پدر می گفتند. از
معروفترین شیوخ آنها حضرت ابراهیم بود که پدر تمام اقوام عبرانی محسوب می شود.
بنی اسرائیل در زمان یعقوب به مصر مهاجرت کردند و بعد از مدتی به راهنمایی
حضرت موسی به شبه جزیره سینا عازم شدند. چهل سال میان راه سر گردان بودند،
موسی در گذشت و یوشع آنها را به کنعان رسانید. بعد از فوت سلیمان ( 974 ق.م.)
دو سلطنت تشکیل دادند یکی دولت اسراییلی و دیگری دولت یهود . دولت اسراییلی
را سارگن پادشاه آسور و دولت یهود را بخت النصر یا نبوکدنزر پادشاه کلده
منقرض کرد و عده کثیری از آنها را به اسارت برد که بعد از هفتاد سال کورش
کبیر شهر زیبای بالا را فتح کرد همه را به فلسطین عودت داد . باری پس از آنکه
حضرت موسی به پیغمبری مبعوث گردید و آنها را به قبول دین و آئین جدید دعوت
کرد ، اقوام بنی اسرائیل به عناوین مختلفه موسی را مورد سخریه و تخطئه قرار
می دادند و هر روز به شکلی از او معجزه و کرامت می خواستند . حضرت موسی هم هر
آنچه مطالبه می کردند به قدرت خداوندی انجام می داد ولی هنوز مدت کوتاهی از
اجابت مسئول آنها نمی گذشت که مجددا ایراد دیگری بر دین جدید وارد می کرند و
معجزه دیگری از او می خواستند . قوم بنی اسراییل سالهای متمادی در اطاعت و
انقیاد فرعون مصر بودند و از طرف عمال فرعون همه گونه عذاب و شکنجه و قتل و
غارت و ظلم و بیدادگری نسبت به آنها می شد. حضرت موسی با شکافتن شط نیل آنها
را از قهر و سخط آل فرعون نجات بخشید.
ولی این قوم ایرادگیر بهانه جو به محض اینکه از آن مهلکه بیرون جستند مجددا
در مقام انکار و تکذیب بر آمدند و گفتند" ای موسی، ما به تو ایمان نمی آوریم
مگر آنکه قدرت خداوندی را در این بیابان سوزان و بی آب و علف به شکل و صورت
دیگری بر ما نشان دهی." پس فرمان الهی بر ابر نازل شد که بر آن قوم سایبانی
کند: و تمام مدتی را که در آن بیابان به سر می بردند برای آنها غذای مأکولی
از من و سلوی فرستاد.
پس از چندی از موسی آب خواستند . حضرت موسی عصای خود را به فرمان الهی به
سنگـــــی زد و از آن دوازده چشمه خارج شد که اقوام و قبایل دوازده گانه بنی
اسرائیل از آن نوشیدند و سیراب شدند.
آنچه گفته شد شمه ای از ایرادات عجیب وغریب قوم بنی اسرائیل بر حقیقت و
حقانیت حضرت موسی کلیم الله بود که گمان می کنم برای روشن شدن ریشه تاریخی
ضرب المثل ایراد بنی اسراییلی کفایت نماید.