گاهی اتفاق می افتد که افرادی در مقام قدرت نمایی بر می آیند و زیان و ضرر
مادی یا معنوی می رسانند. شک نیستد که طرف مقابل هم دست به کار می شود و تا
عمل دشمن را متقابلا پاسخ نگوید از پای نمی نشیند. عبارت مثلی بالا هنگام عمل
متقابل مورد استفاده قرار می گیرد.
مغیره بن شعبه در سال پنجم هجرت اسلام آورد و در جنگهای حدیبیه و یمامه و
فتوح شام حضور داشت و یک چشم خود را در جنگ یرموک از دست داد و در جنگهای
قادیسه و نهاوند و همدان و جز آن نیز شرکت داشت. مغیره اول کسی بود که پس از
رحلت پیغمبر (ص) از ماجرای سقیفه بنی ساعده آگاه گشت و جریان را به اطلاع عمر
بت خطاب رسانید. شاید اگرهوش و تیزبینی او نبود مسیر تاریخ اسلام عوض می شد و
خلافت در قبضه انصار مدینه قرار می گرفت. بعدها از طرف خلیفه دوم به حکومت
بصره منصوب گردید ولی دیر زمانی نگذشت که به زنا متهم شده نزدیک بود حد زنا
از طرف خلیفه عمر بر او جاری شود که به علت لکنت زبان احد از شهود زیادبن
ابیه از مجازات و همچنین ولایت بصره معاف گردید. مغیره بن شعبه یکی از عوامل
غیر مستقیم در قتل خلیفه دوم عمر بوده است چه اگر غلام ایرانیش ابولولو بر
اثر ظلم وستم وی شکایت به خلیفه نمی برد قطعا آن واقعه رخ نمی داد مغیره
سالها سالها حکومت کوفه را داشت و چون عثمان کشته شد گوشه نشینی اختیار کرد .
در واقعه جمل و صفین شرکت نداشت و لی می گویند در اجماع حکمین دست اندر کار
بوده است. برای اثبات حب دنیا و مادی گری مغیرة بن شعبه همین بس که چون تشخیص
داد حضرت علی (ع) از دنیا روی بر تافته است جانب معاویه را گرفت و به سوی شام
روانه شد.
در پیمان صلح بین امام حسن مجتبی(ع) و معاویه حاضر و ناظر بود و چون معاویه
خواست عبد الله عمر و عاص را به حکومت کوفه بگمارد از باب خیر خواهی! گفت:"
ای پسر سفیان پدر را به حکومت مصر و پسر را به حکومت کوفه می گماری و خویشتن
را در میان دو کف شیر شرزه قرار می دهی؟" معاویه از این سخن بیمناک شد و صلاح
در آن دید که مغیره را کماکان به حکومت منصوب دارد تا خسارت انزوار و گوشه
نشینی چند ساله را از بیت المال کوفه جبران کند.
پس از چندی عمر وعاص به جریان قضیه و سعایت مغیره واقف شد و برای آنکه خدعه و
نیرنگ مغیره را بلاجواب نگذارد به معاویه فهمانید که پول در دست مغیره به
سرعت ذوب می شود ، مصلحت در این است که دیگری عهده دار امر خراج کوفه گردد
ومغیره فقط به کار نماز و اجرای احکام و تعالیم اسلامی بپردازد!
معاویه نصیحت امر و عاص را بکار بست و مغیره را تنها مسئول و متصدی کار جنگ
نماز کرد .
دیر زمانی نگذشت که بین عمر و عاص و مغیره بن شعبه اتفاق ملاقات افتاد. عمر و
عاص نیشخندی زد و گفت:" هذه بتلک" یعنی این به آن در !