عبارت بالا کنایه از این است که : به او الهام شد، پیش بینی کرد، از موضوع
اطلاع یافت. این مثل غالبا هنگامی به کار می رود که دو یا چند نفر بدون اطلاع
و در نظر گرفتن منافع شخصی مورد نظر تصمیم بگیرند کاری را انجام دهند ولی
شخصی مورد نظر از نقشه آنها آگاه شود و در مقام جلوگیری از اقدام حریفان به
منظور تامین منافع و مصالح خویش بر آید در چنین موقع که اسرار فاش و اعمال
پنهانی آشکار گردید اصطلاحا می گویند:" فلانی شستش خبردار شد" یعنی فهمید که
چه می خواهیم بکنیم یا چه می خواهند بکنند.
واژه شست معانی و مفاهیم مختلفی دارد از جمله:
قلابی از آهن که ماهیگیران با آن ماهی می گیرند . این قلاب آهنی را که به
معنی دام آمده مجازا شست می گویند.
به کاربردن واژه شست در مورد قلاب ماهیگیری شاید ناشی از این باشد که چون شست
یعنی انگشت ابهام ماهیگیر در داخل یک سر قلاب ماهیگیری قرار دارد به همان
مناسبت که زهگیر کمان را شست می گویند این قلاب ماهیگیری را نیز شست گفته اند.
به طوری که می دانیم هنگامی که قلاب ماهیگیری در داخل دریا یا رودخانه در
حلقوم ماهی فرو رفت ماهی به تکاپو می افتد شاید خلاصی پیدا کند. در این موقع
صیاد ماهیگیر قبل از هر چیزی شستش خبر دار می شود یعنی انگشت ابهامش بر اثر
جست و خیز ماهی در دریا یا رودخانه تکان می خورد و صیاد می فهمد که ماهی در
دام افتاده است.
پس بلافاصله قلاب را بالا می کشد و ماهی صید شده را از قلاب جدا کرده و در
سبد می اندازد.