عبارت مثلی بالا کنایه از بدبختی و بیچارگی است که در وضعی غیر متقربه
دامنگیر شود و آدمی را از اوج عزت و شرافت به حضیض مذلت و افلاس و مسکنت
سرنگون کند و مال و منال و دارو ندار را یکسره به زوال و نیستی کشاند. در
چنین موردی تنها عبارتی که می تواند وافی به مقصود و مبین حال آن فلک زده
واقع شود این است که اصطلاحا گفته شود:" فلانی به خاک سیاه نشسته" و یا به
عبارت دیگر:" فلانی را به خاک سیاه نشانده اند."
در این مقاله بحث بر سر خاک سیاه است که دانسته شود این خاک چیست و چه عاملی
آن را به صورت ضرب المثل در آورده است.
به طوری که صاحب معجم البلدان نقل کرده، در نزدیکی بیت المقدس و شش میلی شهر
رمله کوره ای است به نام عمواس که:" طاعون معروف سال هیجدهم هجری در روزگار
خلافت عمر در این ناحیه پدید آمده بود و از آنجا به دیگر نواحی شام سرایت کرد.
تعداد تلفات این طاعون را بیست و پنج هزار تن نوشته اند." در این طاعون که به
نام عمواس خوانده شده جمعی از اصحاب پیغمبر ( ص) به اسامی ابو عبیده جراح و
معاذبن جبل و یزیدبن ابی سفیان نیز هلاک شدند و لی عمر عاص آن داهی محیل و
دور اندیش عرب چون وضع را وخیم دید با بسیاری از متعبان خویش از منطقه عمواس
گریخته جام سالم به در بردند . مطلب مورد بحث ما این است که سام مزبور را عام
الرماد، یعنی: سال خاکستر هم نام نهادند و در این زمینه صاحب کتاب عجایب
المخلوقات می نویسد:
" ... و بعد از آن عام الرماد. در آن سال خاک سیاه ببارید و بیست و پنج هزار
آدمی درین سال بمرد. و این خاک در صحرا و در خانها و حجر ها ببارید، تا مرد
از جامه خواب بر خاستی بر خاک سیاه بودی. آن را عام الرماد گفتند."