با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

ادبیات كهن

.
 

 

تركیب شناسی شعر بیدل

در میان یكصد هزار بیت بر جای مانده از او با انبوهی از تركیب ها می توان روبه رو شد كه بسیاری از آنها ساخته و پرداخته خود اوست. او تركیب های پیشین را نیز تا حدود زیادی با معانی متفاوت به كار برد.

البته زبان دانان با انواع تركیب در زبان فارسی آشنایی دارند نوعی از این تركیب ها از همنشینی چند كلمه بدون آن كه هیچ نشانه افزایش یا كسره در میان شان باشد ایجاد می شوند.نمونه های این گونه تركیب ها در زبان رایج فراوان اند: سرخرو، گل اندام، ماه جبین، سیمین تن، سیاه چشم، دلنواز و...

این تركیب ها به سادگی وارد نظام واژگانی ما شده اند و ما صدها نمونه از آن را در گفت وگوهای روزانه خود به كار می بریم كاری كه بیدل كرده نیز از همین نوع است.اما تركیب های بیدل معانی صریح و ساده ای ندارند و فهم معنی هر كدام از تركیب ها در گرو صلاحیت و دانش ادبی خواننده شعرهای اوست.به بیان دیگر معنای گل اندام كه نتیجه همان همنشینی دو كلمه جداگانه گل و اندام است با معنای تركیب حیرت آباد در بیت های:

اگر به سرمشق تار مویی رسم به نقاش آن تبسم

ز پرده ی دیده تا به مژگان چه حیرت آباد می نگارم

نسبت محویت از ما قطع كردن مشكل است

حسن تا آیینه دارد حیرت آبادیم ما

حیرت آباد است اینجا كو قدم برداشتن

این قدرها بس كه دامان مژه بالا زنیم.

به هیچ وجه همسنگ نیست برای این كه معنای گل اندام در خود تركیب خلاصه شده است و هر كسی كه با معانی جداگانه گل و اندام آشنا باشد می داند كه گل اندام یك صفت صرف است و چون كلمه گل مفهوم زیبایی، تازگی، خوشبویی و نازكی را دربردارد تركیب گل اندام به محض شنیده شدن تمامی این مفاهیم را در ذهن القا می كند لیكن حیرت آباد تركیبی است كه دست یافتن به معنی آن نیاز به فهم جایگاه حیرت در كلام بیدل دارد.در خیلی از موارد در كارگاه تركیب سازی بیدل تنها چند كلمه كلیدی محور كار او برای ابداع تركیب های تازه قرار گرفته است كه كلمه های حیرت و آیینه در آن از محورهای اصلی است.برای جلوگیری كردن از تطویل كلام در اینجا فقط به ذكر نمونه هایی از تركیب ها كه با كلمه حیرت ساخته شده اند می پردازم این نمونه ها از نخستین مجلد كلیات بیدل چاپ كابل نقل می شوند.

نمونه تركیب ها:

حیرت آغوش :

امتیاز جلوه از ما حیرت آغوشان مخواه

دور گرد دیده می باشد نگاه آیینه را

حیرت آفرین:

دل حیرت آفرین است هر سو نظر گشاییم

در خانه هیچ كس نیست، آیینه است و ماییم

حیرت آهنگ:

حیرت آهنگیم، دل از شكوه ما جمع دار

دود نتواند شدن از شمع این محفل بلند

 

نغمه ها بی خواست می جوشد ز ساز ما و من

حیرت آهنگیم در آهنگ ما آهنگ نیست

 

حیرت آهنگم كه می فهمد زبان راز من

گوش بر آیینه نه تا بشنوی آواز من

حیرت انجام:

ز شمع كشته داغی هم اگر یابی غنیمت دان

نگاه حیرت انجامم، تماشا داشت آغازم

حیرت انجمن:

داغیم از این فسون كه در این حیرت انجمن

با ما رسیده ای تو و تنها رسیده ای

حیرت انشا:

می شنیدم پیش از این بیدل كلام قدسیان

این زمان محو كلام حیرت انشای تو ام

حیرت ایجاد:

غفلت آهنگم ز ساز حیرت ایجادم مپرس

پنبه تا گوشت نیفشارد ز فریادم مپرس

حیرت بیان:

تا در زبان خامه حیرت بیان شقی است

خالی ست در بساط سخن جای ناز من

حیرت پرست:

بس كه شد حیرت پرست جلوه ات گلزارها

گل ز برگ خویش دارد پشت بر دیوارها

حیرت جوهر:

صفحه آیینه حیرت جوهر این عبرت است

كای حریفان نقش اسكندر نمی دانم چه شد

حیرت خرام:

مقصد حیرت خرام اشك بی تابم مپرس

نشئه بیرون تاز ادراك است و خون پیما شراب

 

در نفس آیینه گرد سراغ ما گم است

ناله حیرت خرام ناتوانانیم ما

حیرت خروش:

مستی حیرت خروشم آنقدر بی پرده نیست

موج می دارد رگ خوابی به چشم ساغرم

حیرت دمیده:

حیرت دمیده ام گل داغم بهانه ایست

طاووس جلوه زار تو آیینه خانه ایست

حیرت رقم:

صفحه آب چه حیرت رقمی ها دارد

مفت نظاره كه كه آیینه گلستان شده است

حیرت سجود:

حیرت سجود معبد راز محبتیم

غیر از گداز نیست چو شبنم وضوی ما

حیرتسرا:

شرار وحشی ام اما در این حیرتسرا بیدل

ز نومیدی به دوش سنگ دارم محمل رم را

همچو بیدل ذره تا خورشید این حیرتسرا

چشم شوقی در سراغ جلوه ای سر داده اند

حیرت سراغ:

چو چشم آیینه حیرت سراغ نیرنگیم

ز خویش رفته جهانی و نقش پا اینجاست

به نقل از روزنامه همشهری

نويسنده مقاله : ؟

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ