با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

نام آورترین چهره های موسیقی سنتی


 
نوازندگان تار : آقا میرزاعبدالله
 

آقا علی اكبر فراهانی یكی از نوازندگان بی رقیب دوران قاجار بود كه مشهور است " تار " را بسیار نیكو می نواخت و نغمات زیبا و دلپذیری ساخت كه عارف در دیوان خود از آن یاد كرده ولی متاسفانه آهنگی در دسترس نیست كه از آن بهره گرفته شود ، آقا علی اكبر زیاد عمر نكرد و جوان بود كه دارفانی را وداع گفت شادروان علی اكبر فراهانی از خود سه پسر به جای گذارد به نامهای : میرزا حسن كه تحت تعلیمات پدرش نواختن تار و سه تار را به خوبی آموخت و با مهارت می نواخت فرزندان دیگر آقا علی اكبر ، آقا میرزا عبدالله و آقا حسینقلی بودند كه مورد بحث در اینجا آقا میرزا عبدالله می باشد . وی كه در حدود 1222 شمسی متولد شده بود ؛ اصول اولیه موسیقی را نزد برادر بزرگ خود میرزا حسن فرا می گیرد و سپس از مكتب ناپدریش آقا غلامحسین كه گفته اند مردی حسود و خسیس بود ، با رنج و سختی فراوان بهره می گیرد . آقا میرزا عبدالله ، همانطور كه در پیشگفتار آمد ، دستگاههای موسیقی ملی ایران را مورد تجدید نظر قرار داد و با ادغام بعضی از آنها در هم ، هفت دستگاه مفصل و مستقل را پدید آورد و در اختیار همگان قرار داد و شاگردان بزرگی تربیت كرد كه علاوه بر فرزندانش ، باید از سید حسن خلیفه ، میرزا مهدی خان صلحی و مهدیقلی هدایت ، میرزا نصیر فرصت شیرازی ، اسماعیل قهرمانی ، سید علیمحمد خان مستوفی و سید مهدی دبیری ، حسین خان هنگ آفرین ، حاج آقا محمد مجرد ایرانی و ابوالحسن صبا نام برد . بعدها توسط همین شاگردان مثل : میرزا نصیر فرصت شیرازی ، مهدیقلی هدایت ردیف های استاد نت نویسی شد كه مدت هفت سال طول كشید .

 

 


نوازندگان كمانچه :كامران داروغه

 

به سال 1321 در تهران متولد شد و از سن دوازده سالگی بنا به تشویق و توصیه پدر موسیقی آغاز نمود و در هنرستان عالی موسیقی ثبت نام كرد . او در طی یك سالی كه در این مدرسه تحصیل می كرد ، چون در آن جا موسیقی كلاسیك تدریس می شد ، چندان موفقیتی به دست نمی آورد و مردود می گردد و بدون این كه به استعداد نهان فرزند اعتقاد و توجه زیادی داشت به وسیله یكی از دوستانش علیمحمد خادم میثاق به هنرستان موسیقی ملی ایران راهنمایی و با سفارش او در این هنرستان ثبت نام می كند .
رئیس هنرستان شادروان روح الله خالقی از وی شخصا می گیرد كه اگر نتواند در مدت یك سال موفقیتی كسب كند وی را از هنرستان اخراج نماید . عشق و علاقه و استعداد و پشتكار او به زودی موجب می شود كه در هنرستان پذیرفته شود . ناگفته نماند كه داروغه در هنرستان موسیقی ملی در آغاز كار زیر نظر استاد حسینعلی ملاح به فراگیری ویولون می پردازد و چنانچه خود وی از زحمات و كوشش فراوانی كه استاد ملاح برای آموزش او متحمل شده یاد می كند و همواره خود را مدیون مراقبت ها و توجه آن استاد ارجمند می داند .

 

روزی اعلانی از طرف مسئولین هنرستان شده بود كه كلاس هایی جهت دوره عالی هنرستان دایر خواهد شد و در نتیجه جهت ثبت نام شاگرد می پذیرفتند در آن ایام یكی از شاگردانی كه جهت فراگیری دوره عالی آمده بودند ، اسدالله ملك نوازنده معروف بود كه در یكی از اتاق های هنرستان مشغول نواختن كمانچه بود كه داروغه را بی اختیار مفتون خود می كند و وی بلافاصله از اسدالله ملك خواهش می كند كه نواختن این ساز را به وی تعلیم دهد و مدت سه ماهی نزد ملك تعلیم می گیرد و از آن تاریخ كامران داروغه به نواختن كمانچه روی می آورد .
داروغه پس از فارغ التحصیل شدن از هنرستان به مدت دو سال به خدمت مقدس سربازی می رود و پس از پایان خدمت سربازی وارد دانشكده هنرهای زیبا كه رشته موسیقی هم جزو آن بود می شود . این دانشكده كه با همت استادانی مثل : دكتر نور علی خان برومند و دكتر داریوش صفوت دایر گردیده بود موسیقی ایرانی را در خدمت استاد برومند به مدت پنج سال فرا می گیرد و از دانشكده فارغ التحصیل می شود . كامران داروغه ، از سال 1345 به رادیو راه می یابد سپس به برنامه " گلها "توسط آقای ملاح راه یافت و در رادیو به نوازندگی ویولون و كمانچه می پردازد و پس از تاسیس تلویزیون ملی ایران به نوازندگی كمانچه به سرپرستی مرحوم مرتضی حنانه به عنوان موسیقی اصیل ایرانی مشغول می گردد و از سال 1355 به تكنوازی كمانچه می پردازد و حدود چهل تكنوازی انجام می دهد كه در آرشیو رادیو موجود و از بهترین های تكنوازی این ساز می باشد .

 
 

وی همیشه سعی داشت كه این ساز را بین جوان ها رواج دهد و تغییراتی از لحاظ تكنیك برای كمانچه به وجود آورد كه امید دارد با كمك شاگردانش ، كمانچه را كه یك ساز ملی و سنتی ایرانی است و از جهت تكنیك و وسعت صدا و واخوان های آوازی خیلی غنی و پربار است رواج و احیاء كند و معتقد است اگر كسی بخواهد ، پرباری و غنی بودن این ساز را بر مبنای واقعی آن درك كند بایستی حتما سفری به باكو داشته باشد تا به بیند آقای هابیل علی اف استاد كمانچه جهان چه كار می كند و چه می گویددرباره ساز كمانچه داروغه می گوید:"اگر كسی تكنیك این ساز را به دست آورد،كارهایی می شود روی آن پیاده كرد كه در ویولون امكان پذیر نیست.به هر حال حق كمانچه هنوز ادا نشده و باید آن هایی كه در موسیقی ادعایی دارند بیایند و این كارها را انجام دهند و مشوق جوانان باشند كه این ساز ملی و سنتی جای والای خود را از دست ندهد و ما هر وقت كه به خارج جهت شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران مسافرت هایی داشتیم وقتی هنرمندان ما ویولون می زدند برای آن ها زیاد جالب نبود ولی هنگام گوش دادن به نوای كمانچه سراپا گوش می شدند و نوازنده را بسیار تشویق می كردند".
كامران داروغه ،كنسرت های فراوانی به نفع مؤسسات خیریه و فرهنگی نظیر:هلال احمر(شیر و خورشید)،انجمن نابینایان ، بیمارستان های مسلولین و دانشجویان بی بضاعت ترتیب داد و برای شناساندن موسیقی سنتی و ملی ایران ، مسافرت هایی از طرف رادیو تلویزیون به كشورهای: تركیه، آلمان ، فرانسه، ایتالیا ، افغانستان ، ژاپن، پاكستان، هندوستان، شوروی و درآمریكا رفتند..../


نوازندگان تنبك : محمد اسماعیلی
 

 

 

محمد علی اسماعیلی به سال 1313 شهریور ماه در تهران متولد شد و از اوان كودكی علاقه شدیدی به نواختن تمبك داشت و هر جا كه سینی و پیت و ناودان و غیره ... به دستش می رسید شروع به نواختن می كرد .
مرتضی و مصطفی گرگین زاده ، دایی های وی كه هر دو اهل موسیقی بودند مشوق وی در نواختن ضرب بودند و پس از تحصیلات عمومی خواهر زاده خود ، وی را در سال 1330 به حسین تهرانی ، استاد تمبك نواز معرفی می نمایند و در هنرستان موسیقی ملی زیر نظر حسین تهرانی به فرا گرفتن فن نواختن ضرب مشغول می شود و در تاریخ 1337 توسط استاد به وزارت فرهنگ و هنر وقت معرفی و رد اركسترهای موسیقی ملی و گروه تمبك شروع به همكاری می نماید و بعد از 5 سال برای اجرای برنامه های موسیقی ملی و هر چه بیشتر شناساندن آن به كشورهای : آفریقایی ، آسیایی ، اروپایی و آمریكایی مسافرت كرد و برنامه های اجرا نموده ، از سال 1343 در هنرستان موسیقی ملی ایران مشغول تدریس تمبك شد و از آن تاریخ به بعد شاگردان بسیار تعلیم داد كه در مراكز رسمی هنری كشور مشغول فعالیت می باشند .

در سال 1345 سرپرستی گروه تمبك وزارت فرهنگ و هنر آن زمان را عهده دار شد كه برای این گروه ، حدود پانزده قطعه فانتزی روی ریتم های ایرانی تنظیم كرد و در كشورهای خارج و تالار رودكی سابق اجرا شد ، موسیقی قطعه یی به نام " رونما "نوشته خانم سرلك سرپرست موسیقی ملی تالار رودكی سابق كه روی یكی از داستانهای اصیل ایرانی نوشته شده بود ، به وسیله اسماعیلی تنظیم و توسط گروه تنبك وزارت فرهنگ و هنر سابق در تالار رودكی سابق اجرا گردید كه با استقبال فراوان مردم روبرو شد و همین امر موجب شد كه بیش از دویست بار اجرا گردد. از ساخته های دیگر او قطعه یی است كه به یاد استادش حسین تهرانی ، برای اركستر سازهای ایرانی و گروه تنبك ساخته است كه ملودی آن از استاد فرامرز پایور بوده و با اركستر پایور و گروه تنبك در شبی كه به یاد استاد حسین تهرانی در تالار رودكی سابق برپا گردیده بود اجرا شد.
محمد علی اسماعیلی مشغول تدوین جلد دوم كتاب "تنبك و تدریس آن"می باشد . وی بیشتر اوقات خود را با استاد فرامرز پایور می گذراند.


 


نوازندگان نی : حسن ناهید

حسن ناهید یكی دیگر از " نی نوازان " خوب و با ارزشی است كه به سال 1322 در شهر كویری كرمان متولد شد و از سن 10 سالگی به موسیقی علاقمند گردید و با تهیه یك فلوت به نواختن این ساز بادی مراحل اول موسیقی را نزد خود شروع كرد .

حسن ناهید ، پس از چندی كه صدای " نی " استاد حسن كسایی را از رادیو شنید به اصفهان نزد ایشان رفت و از محضر وی استفاده های بسیار برد سپس به شیراز می رود  و در این شهر كه مشغول تحصیل نیز می شود تا سال پنجم متوسطه بدون نت نزد خود تمرین می كند و پس از چندی در اردوی رامسر در مسابقه یی كه بین دانش آموزان سراسر كشور برگزار شده بود ، آقای محمد میر نقیبی ، هنرمند شایسته " گلها " وی را برنده اول مسابقه اعلام می دارد و آینده نیز نشان داد كه انتخابی شایسته و به جا از طرف ایشان بوده است .

پس از چندی حسن ناهید ، به فرهنگ و هنر دعوت می شود و در اركستر های متعدد این اداره ، همكاری خود را آغاز می نماید ، در همین دوران مدت ها جهت تعلیم " نت " نزد آقای حسین دهلوی به فراگیری می پردازد و به عنوان هنر آموز " نی " هنرستان عالی موسیقی ملی مشغول تدریس می گردد.

مهدی مفتاح كه برای تشكیل اركستری بنام درویش در رادیو دعوت شد از ایشان هم برای همكاری با این اركستر دعوت می نماید ، سپس برای شركت در اركستر رودكی كه از آقایان : ابراهیم منصوری ، حبیب الله بدیعی ، علی تجویدی ، احمد عبادی ، ورزنده ، اصغر بهاری و فرهاد فخرالدینی تشكیل شده بود دعوت می شود و با این اركستر همكاری می نماید . در سال 1341 توسط استاد حسین قوامی به برنامه " گلها " دعوت می شود و همكاری خود را در این برنامه آغاز نموده و در فرهنگ و هنر نیز با اركستر استاد فرامرز پایور شركت می نماید كه بیست سال این همكاری ادامه می یابد و از پایور نیز كسب فیض می نماید به طوری كه خودش می گوید : " تحت تاثیر نوازندگی آقای پایور هستم و به نوازندگی آقای مهندس همایون خرم نیز عشق می ورزم " حسن ناهید در اركستری كه با همكاری آقایان : اسدالله ملك ، منوچهر جهانبگلو ، فرهنگ شریف ، محمودی خوانساری و عده یی دیگر برنامه یی به نام " نوایی از موسیقی ملی " ترتیب یافته بود شركت داشت و سلیست بسیاری از این برنامه ها بود .

حسن ناهید انسانی دوست داشتنی ، هنرمند و صمیمی می باشد ولی افسوس كه سعادت نصیب بنده نشد در مدت چند سالی كه از عمرم برای نوشتن این كتاب صرف كردم ، بتوانم از محضرش كسب فیض زیادی ببرم . زیرا نگارنده برای تهیه " بیوگرافی و عكس " ایشان دوباره از تهران به شیراز محل اقامت ایشان مسافرت كردم و بارها به مركز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی مراجعه نمودم تا توانستم شرح مختصری از وی بنویسم ولی عاقبت عكس از ایشان به دست نیاوردم تا این كه یكی از دوستان عكس ایشان را در اختیارم نهاد و مرا از این مشكل رهانید .

حسن ناهید برای شناساندن موسیقی سنتی و اصیل ایران ، مسافرت هایی همراه با خوانندگان به نامی مثل آقایان : حسین قوامی ، محمد رضا شجریان ، محمود محمودی خوانساری و عبدالوهاب شهیدی به كشورهای : تركیه ، بلغارستان ، یوگسلاوی ، ایتالیا ، فرانسه ، بلژیك ، هلند ، آلمان ، اتریش نموده است و در برنامه هایی تحت عنوان كنسرت سازهای ملی ایران شركت كرده است .

 

 


امین الله رشیدی : خواننده

 

 

امین الله رشیدی در طلوع یكی از روزهای اردیبهشت ماه 1304 شمسی در روستای زیبا و مصفای راوند كاشان از پدری كشاورز و مادر شاعرزاده و شاعر منش (دختر ادیب بیضائی كاشانی)متولد شد.در چهار ماهگی او را به كاشان آوردند و تحصیلات ابتدائی و متو سطه را در آنجا به پایان رساند و بلافاصله پس از پایان تحصیل در یكی از دفاتر اسناد رسمی كاشان مشغول كار شد.او در ضمن تحصیل ، نقاشی قالی ایرانی را نزد استادان آن زمان، آقایان:محمد دبیر الصنایع و حسن نقشپور اراكی فرا گرفت و در زمانی كوتاه تا مرحله ی طراحی و ابتكار پیش رفت و در حین نقاشی نیز با مقدمات نوازندگی تار نزد نقشپور نامبرده كه تار را در نهایت شیرینی می نواخت ،آشنا شد و در سال 1325 به تهران نقل مكان یافت.
 

رشیدی با موسیقی به اصطلا ح كلا سیك (ردیف آواز ایرانی )از راه شنیدن صفحات قدیم گرامافون و خوانندگان دهه 1320 رادیو ایران آشنا گردید و در اوائل ورود به تهران چند گاهی در كلاس های شبانه هنرستان موسیقی (تالار وحدت كنونی )اصول نت خوانی را نزد آقای موسی معروفی و یكی دو ماه نیز در كلاس موسیقی مسعود معارفی و تئوری آواز را نزد دكتر مهدی فروغ در هنرستان نامبرده آموخت و با یادگیری نت،تار را رها كرد و از آن پس نت آهنگ هایی را كه می ساخت بدون استفاده از ساز بروی كاغذ می آ ورد.
در سال 1328 رشیدی از طریق استاد گرانقدر موسی معروفی به آقای علیمحمد میثاق ،رهبر یكی از اركسترهای رادیو ایران معرفی شد و از همان سال به عنوان خواننده وآهنگساز فعالیت خود را در رادیو آغاز نمودو اولین بار ترانه (رنج جدایی)از ساخته های زنده یاد موسی معروفی را در مایه افشاری با اركسترنامبرده در رادیو اجرا كرد و همزمان،مدتی نیز در برنامه های موسیقی ارتش (كه شب های جمعه ساعت هفت و نیم بعد از ظهر از رادیو ایران پخش می شد) در اركستر به سرپرستی هنرمند گرامی علی تجویدی می خواند و در چند برنامه رادیویی محمد بهارلو نیز شركت نمود.در سال 1336 شمسی با دختری از كاشان ازدواج نمود كه حاصل آن دو فرزند دختر و پسر (افسانه وصبا)است كه آنان نیز از ذوق موسیقی بهره یی بسزا دارند.در سال 1344 بنا به مقتضیات شغلی از رادیو استعفا داد و این داستان تا ثر انگیزی دارد كه در اینجا مجال گفتن آن نیست.

رشیدی در مدت فعالیت در رادیو ایران در حدود 100 آهنگ ساخت كه شعر بعضی از آن ها را نیز خود می سرود (برای نمونه شعر ترانه ی دریا )اما بیشترین شعر آن آهنگ ها را شاعران گرانمایه ،آقایان :تورج نگهبان ،بیژن ترقی ،مهرداد اوستا ،فریدون مشیری ،رضا ثابتی ،نظام فاطمی،ابوالقاسم حالت ،نواب صفا،عبداله الفت ،پرویز وكیلی و غیره سروده اند و اكثرا به سیله اركسترهای شماره ی 1و2 رادیو ایران با نوازندگی و همكاری هنرمندان ارجمند آقایان : حبیب اله بدیعی ،پرویز یا حقی،مهندس همایون خرم ،عباس شاپوری ،محمد میر نقیبی،انو شیروان روحانی ،ولی اله البرز،یاوری،حدادی و دیگر عزیزان و با نظارت و سرپرستی استادان :مشیر هما یون شهردار و حسینعلی ملاح ضبط و پخش شده است.
شیوه ی رشیدی در خوانندگی و آهنگسازی ،مرز میان سنت و نوگرایی می باشد و به قول خودش حد وسط را انتخاب كرده است او می گوید : " اگراین میانه روی و اعتدال در تمام امور دنیا جاری بود چهره ی جهان و زندگی خیلی زیباتر و مطبوع تر از آنچه تاكنون هست می بود " .

رشیدی در شاعری و نویسندگی و نقد نیز دستی دارد و مقالاتی از او در مطبوعات سالهای قبل به چاپ رسیده كه آخرین آنها نقدی است بركتاب ( شعر نو از آغاز تا امروز ، تالیف محمد حقوقی از انتشارات مؤسسه فرانكلین ) كه در شماره 10سال 52 مجله وحید چاپ شده و اكنون نیز سفرنامه یی به نام ( از كاشان تا كاناری ) آماده برای انتشار دارد . رشیدی درباره موسیقی كلاسیك و ردیف آواز كه سینه به سینه به ما رسیده و تا این زمان حفظ شده و خوشبختانه كاملترین آن به وسیله شادروان استاد موسی معروفی به صورت نت در آمده است ،نظریاتی دارد،منجمله معتقد است كه در اجرای آوازها ،به شرط حفظ اصالت ایرانی و به خصوص تلفیق آن با شعرپارسی باید شیوه یی نو ایجاد كرد و از تكرار مكررات آن هم به طور گسترده امساك نمود و همچنین او،نسبت به كلمات والا و ارزشمند (هنر )و (هنرمند)كه دست اندركاران و به تبع ایشان مردم عادی بدون ضابطه و بی محابا ،به هر چیز و هر كس اطلاق می كنندودست و دلبازانه می بخشند،وسواس و حساسیتی خاص دارد.او به اعتبار قول بزرگان و هنرشناسان می گوید:"هنر یعنی خلاقیت و هنرمند یعنی خلاق و آفریننده .بنابراین اگر در یك اثز هنری (اعم از شعر و موسیقی و نقاشی و غیره)ابتكار و نوآوری به چشم نخورد،به این معنی كه اگر در قطعه شعری یك مضمون نو و در آهنگی حتی یك ملودی جدید و زیبا نتوان پیدا كرد،این دیگر هنر نیست و صاحب چنین آثاری مستحق لفظ(هنرمند)نه.و بر همین منوال بر چسب كلمه(هنرمند)بخواننده یا نوازنده یا صاحب اثر دیگری كه فاقد شیوه یی نو و ابتكاری و مستقل در كارشان باشند،جایز نیست .باید به این مجریان ماهر و مسلط و چیره دست هنرآفرین گفت و با اطلاق كلمه ی (استاد)از آنان تقدیر كرد و ارجشان را پاس داشت!"این هم نمونه یی از اشعار رشیدی با نام هنری(آشنا) .

 

"افسانه وجود"

آوخ كه شام تیره محنت سحر نداشت
نخل امید و شاخه هستی ثمر نداشت
بر ما همای فرو سعادت گذر نكرد
از حال دل بجز من و دل كس خبر نداشت
رفتیم گر ز دست،كسی را خبر نشد
مردیم گر ز درد،به قلبی اثر نداشت
جز اشك چشم و خون دلم در میان نبود
گویی كه خوان هستی از این بیشتر نداشت
كی می نهاد بار مصائب به دوش ما
گردون بنا توانی ما گر نظر نداشت
نازم به سخت جانی این جان بی شكیب
كز من به جان رسید و ز من دست بر نداشت
این یافت زیب هستی و آن شد سوی عدم
افسانه وجود حدیثی دگر نداشت
از زندگی چو مرگ سیه می گریختم
بر چهره گر نشان و صفای هنر نداشت
دیدی كه آخر این دل دیر(آشنا)ی من
در دامی اوفتاد كه راه مفر نداشت؟
 

 

و یک سری قطعه از این خواننده ارزش مند:

سپیده

اشك

تنها چرا ؟

كجا روم

فروردین

گل لاله

آسمان

دل رمیده

 


نوازندگان تار : جلیل شهناز
 

 

 

به سال 1300 جلیل شهناز ، در شهر افتخارآفرین و هنر پرور اصفهان چشم به جهان گشود ، پدرش علاقه وافری به موسیقی سنتی ایران داشت و هر روز منزلش محفلی گرم برای دوستداران این هنر بود . پسر دیگرش حسین شهناز تار را بس دل انگیز می نواخت ، پدر از همان اوان كودكی مشوق او در یاد گرفتن و نواختن این ساز اصیل ایرانی گردید ، و به همین سبب جلیل را بدست برادرش حسین سپرد تا او را با نوای ساز آشنا كند ، از این زمان ، جلیل بود و حسین و تار كه لحظه ای این سه دلداده از یكدیگر جدا نبودند هر وقت حسین كاسه تار را در آغوش می گرفت و می نواخت ، جلیل از كنار او دور نمی شد و چون دلداده یی شیدا به پنجه های سحار او می نگریست و در پیچ و تاب نوای آن خواسته های كودكی خود را جستجو میكرد و عطش خود را فرو می نشاند .
ایام كودكی سپری شد و دوران جوانی فرا رسید ، هر روز جلیل از مدرسه باز می گشت یكسر به نزد برادر آمده با لحن كودكانه از او می خواست كه تار بنوازد و حسین هم سخاوتمندانه هر چه داشت در طبق اخلاص نهاده و به او می آموخت .

جلیل پس از چندی به تهران آمد و به رادیو راه یافت و در اركسترهای مختلف این دستگاه شركت جست و پس از مدتی در برنامه " گلها " شركت و یكی از بهترین سلیست های آن گردید .
جلیل شهناز علاوه بر نواختن " تار " كه ساز اختصاصی وی می باشد با نواختن " ویولون " ، " سنتور " ، " ضرب " نیز آشنایی كامل دارد و آنها را بسیار دلنشین می نوازد ، نواخته ها و آثار شهناز در موسیقی ایران به خصوص گلها از آثار بزرگ و ممتاز موسیقی ایران است .

 

 


خوانندگان : عبدالله دوامی
 

 

 

 

 

به سال 1270 در ( طا ) كه یكی از دهات تفرش می باشد كودكی دیده به جهان گشود كه والدینش نام عبداله را برای او برگزیدند . عبداله دوران كودكی را در این ده سپری كرد و تحصیلات ابتدایی را نزد تنی چند از ملاهای ده فرا گرفت . وی پس از چندی به تهران آمد و در مدرسه تربیت نام نویسی كرد و در این مدرسه با ركن الدین خان مختاری همكلاس بود . وی شبی در منزل شخصی به نام مجدالممالك كه از دوستانش بود با علی خان نایب السلطنه كه از خوانندگان بزرگ آن زمان بود آشنا شد و در حضور وی قطعه هایی بنا به در خواست مجدالممالك می خواند كه مورد قبول علی خان نایب السلطنه قرار می گیرد و او دوامی را تشویق می كند كه نزد وی آواز را كار كند و اولین مشق خود را كه دستگاه (( شور )) بود نزد علی خان آغاز می كند كه اولین استاد وی همین شخص می باشد . عبداله دوامی پس از چندی نزد استادان: آقا میرزا حسینقلی ، حسین خان كمانچه كش ، درویش خان، ملك الذاكرین و آقا میرزا عبداله رفت و بسیاری نیاموخته ها را از آنان اموخت و خود شد استاد عبداله خان دوامی .

دوامی قبل از انقلاب مشروطیت برای شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ایران و برای حفظ و حراست و اشاعه آن قرار شد كه به اتفاق اقبال السلطان ، باقر خان و مشیر همایون شهردار و عده یی دیگر برای ضبط صفحه به برلن بروند ولی به واسطه جنگ جهانی اول وقفه یی در این مسافرت هنری پیش آمد كه اجبارا به جای برلن به تفلیس و قفقاز رفتند و تصمیم خود را در آنجا عملی كردند . استاد دوامی مدت هفت سال در اداره پست كار كرد و پس از این مدت به وزارت دارایی منتقل و تا پایان دوران بازنشستگی در این وزارتخانه مشغول كار بود . وی از فروردین ماه 1334 همكاری خود را با سازمان رادیو تلویزیون وقت و مركز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران شروع كرد كه به واسطه كبر سن شاگردانش را در منزل تعلیم می داد ، گفته می شود از شاگردان خوب استاد دوامی شاپور حاتمی ( وی خواهر زاده عبداله خان دوامی است ) ، پرویز مشكاتیان ، داریوش طلایی و ... هستند و استادانی چون : نوعلی خان برومند و حاج آقا محمد مجرد ایرانی نزد دوامی پاره یی از تصانیف را آموخته اند . استاد عبداله خان دوامی در بیستم دی ماه 1359 دار فانی را وداع گفت .

 

روانش شاد .

 


مراسم تشییع "علی تجویدی" برگزار شد
 

 

 

در روزهای پایانی سال 84 نیز یك بار دیگرهنرمندان و دوستاران هنر مقابل تالار وحدت گردآمدند تا یكی دیگر از عزیزانشان را به خاك بسپارند.

امروز استاد علی تجویدی در خاك آرام می‌گیرد تا برای همیشه از نوای ساز این پیشكسوت هنرموسیقی محروم بمانیم.

به گزارش خبرنگار هنری ایسنا، مراسم تشییع پیكر هنرمند فقید استاد علی تجویدی با حضور مردم وهنرمندان امروز صبح از مقابل تالار وحدت برگزار شد.

همایون خرم از اساتید موسیقی ایرانی در ابتدای این مراسم در سخنانی اظهار داشت: هنرمندان همیشه با آثارشان شناخته می‌شوند و حضور این همه جمعیت، به خصوص حضور جوانان، نشان می‌دهد كه هنر و شخصیت مرحوم استاد علی تجویدی چه جایگاهی در میان مردم دارد.

وی در ادامه گفت: تجویدی به فرهنگ موسیقی ایران خدمت كرد او كتابهایی نگاشته و دستگاه‌های ایرانی به همراه آواز‌ها و متعلقات آن نوشته است كه امیدوارم مسوولان ارشاد كارهای این استاد بزرگ را منتشر كنند.

به گفته خرم او علاوه بر هنر موسیقی، دارای صفات اخلاقی بسیاری بود و نسبت به دوستان و استادان و حتی شاگردانش بسیار با محبت عمل می‌كرد.

محمدسریر نیز در این مراسم در سخنانی گفت: استاد تجویدی، حلقه پیوند نسل دوم و سوم موسیقی ایران بود

و امیدوارم "شعله كاروانی" كه استاد برافروخته، در اختیار جوانان قرار گیرد و جوانان ادامه دهنده راه این استاد بزرگ باشند.

استاد علی تجویدی آهنگساز و نوازنده ویولون صبح چهارشنبه پس از چندی كه تحت مراقبتهای پزشکی در منزل و بیمارستان قرار داشت، درگذشت.

خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران
 
 
 
هفده آذر هفتادودو بود انگار. من با یک واکمن و علی هم با دوربین رفتیم تالار وحدت. مراسم تشییع جواد معروفی بود. خیلی‌ها را آن‌روز دیدیم. اکبر محسنی، فریدون حافظی، فخرالدینی و... علی تجویدی. زود آمده بود. ایستاده بود به انتظار. از عکس‌های علی چیزی نماند. همه سوخت. اگر بود حالا عکس تجویدی را می‌گذاشتم این‌جا. مردی با موهایی که یک‌دست شانه شده بود و کت و شلوار قهوه‌ای و کراوات. خالق آثاری مثل دیدی که رسوا شد دلم، آتش کاروان، سفرکرده، مرا عاشق شیدا، می‌گذرم، آشفته حالی، صبرم عطا کن، آزاده و یاد کودکی و... صفحه ی رقص پروانه اش را دارم اما گرامافون نیست تا امشب آن را بشنوم. عکس‌ها سوخت اما صدای خیلی‌ها برایم ماند از جمله صدای علی تجویدی تا بعدها بگذارمش درجایی
تجویدی پنج سال در بستر بیماری ماند. می‌گفتند تاب شنیدن آثار خودش را ندارد. عذاب می‌کشید از این که دیگر نمی‌توانست آهنگ بسازد. در نواری که من از او دارم می‌گوید: این قبیل هنرمندان هرگز نمرده‌اند و من هرگز دلم نمی‌آد که بگم مرحوم جواد معروفی. ایشان زنده هستند. تجویدی هم زنده است. می‌دانم. خیلی جمله‌ی پیش پا افتاده‌ای‌ست اما واقعیت این است که آثارش تا وقتی شنیده می‌شوند او هم زنده است. به هرحال واقعیت این است که تجویدی راحت شد. شتر پشت در را اگر بیش از حد معطل کنی خودت بیشتر عذاب می‌کشی. بهتر است در شرایطی که دیگر دلکشی نیست تا آهنگ‌هات را جاودانه کند یا اگر هم باشد دیگردر این آشفته بازار متاعت خریداری ندارد و حتی رادیو هم از حضور جدی امثال تو خالی‌ست و یک بار سازت را می‌شکنند و بار دیگر از تو تجلیل می‌کنند! بر پشت شتر بنشینی و بروی. رفتن همیشه تلخ نیست. در عزای اهل موسیقی ساز می‌نوازند ومن از این خوش‌تر سراغ ندارم. تجویدی هم با نوای خوش ویولن می‌رود. با صدای دلکش.رفتن این‌جور وقت‌ها پیوستن به آن تنهایی عمیقی‌ست از چشم زمین و زمان پنهانت می‌کند.تجویدی پنهان شده از چشم من و ما. روشنک در ابتدای برنامه ای رادیویی می‌گوید: کمان دلنشین اثر هنرمند ارجمند تجویدی‌ست. تجویدی در نوار من می‌گوید: وچه بهتر که آدم این‌طور افتخار آمیز دنیا رو ترک کنه. تو دل مردم خودش باشه. مهم نیست. شتر مرگ راه افتاده و تجویدی و سازش را با خود می‌برد. دلش اما پیش ماست تا یک‌بار دیگر با هم آشفته‌حالی‌اش را بشنویم و با او بدرود کنیم. انگار به قول قدیمی‌ها قسمت ما از سال هشتادوچهار مرگ بود .
 
 
 

نوازنده ویولن : روح‌الله خالقی
 

 

روح الله خالقی در سال 1285 در كرمان متولد شد ، سالها شاگرد ممتاز استاد علینقی وزیری و از مفاخر موسیقی ملی ایران بود بهترین سالهای زندگیش را صرف دل انگیز ترین هنرها كرد و به تشخیص اهل فن موسیقی ایرانی و فرنگی ، شناخت او صلاحیت كامل یافت در سال 1325 انجمن موسیقی ملی ، به همت اوتاسیس شد و سه سال پس از آن با تاسیس هنرستان ملی موسیقی به یكی از آرمان های هنری كشور ما جامه عمل پوشاند . انتشار آثار متعدد شامل متد و دستورهای علمی برای تدریس موسیقی ملی خدمت بزرگی به هنر كرد . هم اكنون قطعات آواز ، قطعات اركستری ، اتودها ، آثار ساده مدرسه یی ، كتاب ها و رسالات علمی مانند نظری به موسیقی ، از او به جای مانده است كه هر كدام دارای ارزش فراوانی است .

خالقی علاوه بر ریاست هنرستان موسیقی ملی تا هنگام فوتش رهبری اركستر (( گلها )) و عضویت شورای موسیقی رادیو ایران را دارا و مدتها سرپرستی اركستر های شماره یك و دو رادیو را به عهده داشت . روح الله خالقی در دامان پدر و مادری كه هر دو در نواختن تار مهارت داشتند تربیت یافت ، او نیز از كودكی به موسیقی علاقه مفرطی نشان می داد ولی پدرش از بیم این كه مبادا وی از تحصیل عقب بماند او را از اشتغال به موسیقی منع میكرد . اما روح الله كوچولوی آن روزی، هر وقت خود را در خانه تنها می یافت با عشق عجیبی كه به موسیقی داشت (( مخفیانه و پنهانی )) تاری را كه بزرگتر از جثه اش بود بغل می گرفت و مشغول نواختن می شد !!

بالاخره در نتیجه علاقه خستگی ناپذیر وی به موسیقی ، پدرش مجبور شد او را از هفده سالگی در آموختن ویلن آزاد بگذارد بعد از یكی دو سال به محض اینكه مدرسه موسیقی وزیری تاسیس شد اولین شاگرد استاد وزیری بود كه به فراگرفتن موسیقی پرداخت و چون احساس كرد كه موسیقی دان بایستی در درجه اول دارای اطلاعات كافی باشد این بود كه مجددا در ضمن اینكه موسیقی را ترك نكرد تحصیلات متوسطه خود را در دارالفنون و عالی رادر دانشسرای عالی در رشته ادبیات كه ارتباط بیشتری به موسیقی داشت به پایان رسانید .

خالقی در مدت بیست و هفت سال كه در رشته موسیقی ایرانی كار كرد بیش از صد آهنگ و دو جلد كتاب (( نظری به موسیقی )) كه جلد اول آن مربوط به قواعد و اصول كلی موسیقی است و جلد دوم تاریخچه موسیقی و قواعد و اصول موسیقی ایرانی است و كتاب دیگری نیز به نام (( هم آهنگی موسیقی )) راجع به توافق و تناسب اصوات نوشته است كه با كمك وزارت فرهنگ در سالهای 1316 و 17 و 20 به چاپ رسیده است .

دیگر از آثار او علاوه بر تعدادی اتود برای ویولون و عود و تار عبارتست از (( رنگارنگ )) ، ( خالقی در مورد ساختن این قطعه گفته است : منظور من این بود كه روی هر یك از دستگاههای ایرانی یك چنین قطعه ای بسازم ، در واقع مبنای كار نو آموزان است . این فكر بدیع اگر جامه عمل بخود به پوشد اساسی برای كار كمپوزیتورهای آینده به جای می ماند . ) این اثر بطوری كه از نامش مستفاد می شود همچون گلستانی است كه دارای گلهای رنگارنگ باشد ، ضرب ها و حركات مختلف این قطعه و به طور كلی فرم و یا پیكره آن واجد این امتیاز است كه آن را مبنای كار قرار بدهند به علاوه آهنگهای : (( یار رمیده )) ، (( وعده وصال )) ، (( پیمان شكن )) ، (( نغمه نوروزی )) ، (( بهار عشق )) ، (( مستی عاشقان )) ، (( شب جوانی )) ،(( شب من ))و (( امید زندگانی )) ‌تصانیفی است كه توسط این موسیقی شناس عالیقدر ساخته شده است .

مرحوم خالقی در موسیقی سخت پیرو استادش مرحوم كلنل علینقی وزیری بود وهمواره اعتقاد داشت كه وزیری خدمتی به موسیقی این كشور كرده است كه تابحال احدی به هیچیك از صنایع ظریفه این مملكت نكرده است و می گفت تا موسساتی وجود نداشته باشند كه بدان وسیله بتوان این روش ترویج كرد زحمات وزیری آن چنان ثمر بخش نخواهد بود .

 


ایرج بسطامی : خواننده موسیقی سنتی ایران

 

 

 

در گوشه و كنار مملكت . مرواریدهای درشت و درخشانی وجود دارند كه در پوسته سخت و استخوانی صدف ها پیچیده شده اند و كسی از آن  ها خبر ندارد  یا در صدد كشف و صید آنان نیست . یكی از این مروارید های گرانبها . ایرج بسطامی است كه توسط هنرمند ارجمند و با ارزش پرویز مشكاتیان صید و پس از زدودن زنگال . می رود كه در جایگاه رفیع هنر و بلندای موسیقی اصیل و سنتی ایران جای گیرد . البته اگر همكاری این عزیزان و گروه پر ارج عارف ادامه یابد كه امیدواریم همچنان ادامه یابد  و شاهد آثار با ارزش و بزرگ ایشان باشیم . ایرج بسطامی با صدای رسا و باز و بسیار گرمی كه دارد یك شبه ره صد ساله را پیموده و خودش در این باره می گوید :

(( موسیقی در خانواده من ریشه ای عمیق دارد و غیر از صدای خوش كه موروثی است . پدرم با موسیقی آشنایی تام دارد و مرحوم یداله بسطامی عمویم به ردیف ها و گوشه ها و مقام های موسیقی ایران آشنایی و مهارت كافی داشت و او كه مشوق من در موسیقی و فراگیری آن بود و هر چه در اول . من از موسیقی ایران اندوخته ام از ایشان بوده و خود را مدیون وی می دانم . ولی متاسفانه او در اوائل انقلاب فوت شد ( سال 1357) و از این واقعه تاسف بار بی اندازه دلتنگ و ملول گردیدم و برای این كه بتوانم در روحیه خود تغییراتی بدهم به تهران آمدم و در این شهر بود كه با خیلی از استادان موسیقی و تعلیم آواز آشنا شدم كه در راس ایشان . هنرمند شایسته و ارجمند پرویز مشكاتیان بود . ایشان با دلسوزی و عطوفت ومهربانی بسیار اجازه داد كه از منبع فیاض و الهام بخش و سرشار از ذوق و هنرشان كسب فیض نمایم و هم اكنون هم با گروه عارف كه به سرپرستی و رهبری این هنرمند والا . اداره می شود , افتخار همكاری دارم )) .

ایرج بسطامی آذر , در سال 1336 در شهرستان بم ( از توابع كرمان ) شهری در حاشیه كویر در خانواده ای هنردوست و هنرپرور متولد و پرورش یافت و از هشت سالگی زیر نظر عموی هنرمند خویش یداله بسطامی كه در نواختن تار چیره دست بود با موسیقی آشنا و فراگیری آن را آغاز كرد و پس از فوت عموی خود به تهران آمد و مدت ها ردیف های استادعبداله خان دوامی وسید حسین طاهرزاده  را كاركرد و آموخت , سپس نزد هنرمند شایسته و ارجمند محمدرضا شجریان رفت و مدت 5 سال از محضر و راهنمایی وی بسیار بهره گرفت و خیلی نیاموخته ها در آواز را آموخت و مدتی نیز به خدمت شادروان غلامحسین بنان در آمد و از مصاحبت او ارشاد می شد .

ایرج بسطامی , از سال 1353 همكاری خود را با تلویزیون كرمان آغاز كرد و چند آهنگ از ساخته های عموی خود را اجرا كرد كه بسیار مورد توجه و با استقبال مواجه گشت .

وی معتقد است (( علم و تكنیك به خصوص هنر . هدیه ای است برای بشر كه در طول تاریخ تكوین یافته و به اوج رسیده است . بنابراین ذكر نام استادانی كه تحت نظر آنان تعلیم گرفته , تضییع حقوق سایرین است و آنچه امروز در موسیقی ایران موجود است از نكیسا و باربد و رامتین گرفته تا آن نوازنده و موسیقیدانان گمنام دور افتاده روستایی مجموعا تلاش همگی آنهاست كه موسیقی ایران را ساخته اند , منتها هر كدام در جای و مكان خود خدمت كرده اند و او خود را مدیون همه می داند , او نوازندگان و خوانندگان گمنام صحراها دشت ها و روستاها را كه حامل انتقال سینه به سینه موسیقی ایران بوده اند , در تكامل خود , دارای همان نقشی می داند كه استاد مستقیم و بلاواسطه معلم وی داشته , لذا خود را مدیون همه موسیقیدانان و هنرمندان این هنر می داند )).

ایرج بسطامی آذر , از صدایی با سوز و هیجان , احساس و اوج و فرود , تكنیك و بیان صحیح شعر و تحریر ها بهره مند و با كمك و همكاری گروه عارف می رود كه یكی از بهترینهای آواز موسیقی اصیل و سنتی ایران شود و اولین نواری كه از وی ضبط شد (( افشاری مركب )) بود كه در روی سن تالار
وحدت (رودكی) اجرا گردیده است . دیگر نواری در دستگاه (( شور )) واجرای آهنگ خوب و جالب ((موسم گل)) كه به سرپرستی هنرمند ارجمند محمدرضا درویشی با اركستر بزرگ مجلسی اجرا شد.

وی با همكاری گروه عارف ، غیر از پرویز مشكاتیان كه رهبری اركستر را به عهده دارد ، اردشیر كامكار (( كمانچه)) ، بیژن كامكار (( دف و ضرب و رباب )) ،كیوان ساكت (( تار )) ، كوروش بابایی (( كمانچه ))، محمد علی كیانی نژاد (( نی )) ،سیامك نعمت ناصر (( تار )) ،محمد فیروزی (( عود )) ، پیروزی نیا (( عود )) ، بهرام ساعد (( تار و تار باس ))، حمید متبسم (( تار )) ، تا كنون كنسرت ای فراوانی جهت هرچه بیشتر شناساندن موسیقی سنتی ایران ، به مناسبت جشنها و اعیاد مذهبی و ملی در سراسر كشور و در خارج از كشور، در ممالك : فرانسه ، آلمان ، آمریكا ، كانادا ،انگلستان ، سوئد و دانمارك بر پا گردیده شركت داشته است .

ایرج بسطامی در زلزله بم در گذشت

ایرج بسطامی خواننده موسیقی ایرانی در سال ۱۳۸۳حادثه زلزله "بم" درگذشت.
به گزارش "میراث خبر"، "ایرج نعیمایی"، رییس خانه موسیقی ضمن اعلام این مطلب گفت: "خواهر ایرج بسطامی در تماسی با خانه موسیقی خبر درگذشت ایرج بسطامی را اطلاع داد؛ و به تمام اهالی موسیقی تسلیت گفت."
همچنین وی با اشاره به این كه جشنواره موسیقی نواحی امسال برگزار نخواهد شد گفت: "این جشنواره تا اطلاع ثانوی برگزار نخواهد شد. ما پیشنهاد می دهیم بودجه این جشنواره برای كمك به زلزله زدگان بم اختصاص پیدا كند، اما این بودجه در اختیار ما نیست كه خودمان این كار را انجام دهیم. انجمن موسیقی به زودی كنسرت هایی به نفع زلزله زدگان برگزار خواهد كرد."

 


پرویز یاحقی : نوازنده ی ویلون

 

 

 

 

 

پرویز صدیقی پارسی ( معروف به پرویز یاحقی ) در سال 1315 شمسی در تهران خیابان صفی علیشاه تولد یافت پدر پرویز از مردان روشن فكر و تحصیل كرده زمان خود بود .

پرویز كه از كودكی دل و جانش با نوارهای دل انگیز موسیقی آشنا شده و اعصاب ظریف و حساسش با ساز و نوا كوك شده بود هیجانی زائدالوصف برای فراگیری موسیقی از خود نشان می داد .

روح بزرگ و پر التهاب وی آرامش را از او صلب نموده درصدد دستیابی به سازی بر آمد ، شاید آسان ترین سازی كه در ایام كودكی می توانست در اختیار او قرار بگیرد نی لبك كوچك و ظریفی بود كه تهیه آن برای او چندان دشوار نبود .

او سعی داشت نغمات دلنشینی كه در فضای خانه و در كلاس درس استاد به گوش می رسید با ساز كوچك خود اجرا نماید .

استاد كه همشیرزاده خود را چنین شیفته و دلباخته موسیقی می دید و از دور و نزدیك متوجه حالات او بود در انتظار فرصت مناسبی بود كه مشكلات را از سر راه وی بردارد و رضایت پدر و مادر او را برای تقدیم هنرمندی بزرگ به عالم موسیقی جلب نماید ، این تصمیم استاد روزی به مرحله عمل در آمد كه پرویز در حالی كه بیش ازهفت سال نداشت وارد كلاس موسیقی وی شده درغیاب استاد ویلن را برداشته و با نگاهی عاشقانه بدان می نگریست ، مخالفت مادر پرویز از دست زدن به ویولون استاد را به وساطت واداشته ، با لحنی مشفقانه و بسیار ملایم كه در طبیعت آن استاد ارجمند بود همشیره خود را از تحكم به فرزند باز می دارد و از همان روز مبادرت به تعلیم وی می نماید علاقه و استعدادشگرف پرویز در فراگیری (( نت )) و ملودی های گوناگون موسیقی باعث حیرت استاد شد . و می دید كه دوره های ردیف اول موسیقی را كه شاگردان دیگر دوران زیادی را صرف آموختن آنان می كنند به سرعت طی كرده و در حالی كه از نظر سن و قد و قامت از همه آنان كوچكتر است در فراگیری دروس به آنها كمك می كند.

دوره آموزش ردیف های پنجگانه دیگر استادكه عبارت از پیش در آمدها ، چهار مضراب ها ، آهنگ های ضربی و دستگاههای موسیقی ایرانی بود و تا دوره عالی به انجام می رسید یكی از دیگری طی شد در حالی كه پرویز بیش از 11 سال از سنین عمرش نشده بود .

منزل استاد یاحقی كه در آن زمان محل اجتماع و رفت و آمد موسیقیدانان بزرگی نظیر استادان : ابوالحسن صبا ، مرتضی محجوبی ، علی اكبر شهنازی ، رضا محجوبی ، حسین تهرانی ، رضاقلی ظلی،مرتضی نی داود و غیره بود موقعیت خاصی برای دانشجویان موسیقی فراهم آورده بود .

پرویز از اوان كودكی و نوجوانی با یكایك این استادان از نزدیك آشنا شده با سبك و سیاق نوازندگی و خوانندگی آنها آشنا گردید و مورد تشویق یكایك آنان قرار می گرفت . از جمله استاد ابوالحسن صبا كه متوجه نبوغ و استعداد خارق العاده وی شده از استاد او خواسته بود كه چندی هم در نزد وی كار كند . پرویز با اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت و مدت 2 سال نیز نزد استاد صبا به فراگیری ردیف های ایشان اشتغال داشت .

پرویز صدیقی كه در این هنگام فامیل یاحقی را زینت بخش نام خود كرده و الحق انتخاب بجا و شایسته ای هم بوده همراه با استاد خود پا به رادیو می گذارد و به عنوان نوازنده خردسال در برنامه های رادیو قطعاتی اجرا می كند .

پرویز همكاری اش را تا 18 سالگی با رادیو ادامه داد ، در آن هنگام به دعوت داود پیرنیا آهنگی را بنام : (( امید دل من كجایی )) با صدایی استاد غلامحسین بنان برای اجرا در برنامه (( گلها )) ساخت كه اعضای اركستر این برنامه ابوالحسن صبا ، حسین یاحقی ، مرتضی محجوبی ، علی تجویدی ، حبیب الله بدیعی ، میر نقیبی ، زرین پنجه ، حسین تهرانی ، وزیری تبار و پرویز یاحقی بودند . همانطور كه از اسامی اعضای این اركستر پیداست انها از نوابغ موسیقی ملی ایران بودند و این موفقیتی بی نظیر برای جوان هجده ساله یی مثل پرویز یاحقی بود و همین امر موجب تشویق و دلگرمی او شده ، نهال پر برگ و بار استعداد او هر روز از روز قبل شكوفا تر می شد .

پرویز یاحقی رفته رفته ، آهنگساز و تكنوازی پر قریحه و خلاق شده بود كه در كار تكنوازی ویولون ، تلفیقی از تكنیك قوی و لطافت و ظرافت خاص و بدیعی را ارائه می داد به طوری كه نواختن ویولون را در حال و هوای موسیقی اصیل ایران به اوج كمال خود رساند.

شادروان جواد بدیع زاده ، در یكی از یادداشت های خود درباره پرویز می نویسد:

(( طبیعت هر چندین سال و یا چندین قرن یكبار به درست كردن آدم هایی خارق العاده دست می زند ، پرویز یاحقی از آن آدم هایی است كه كمتر از دست طبیعت هم ساخته است تا نظیر او را با چنین استعداد عجیبه یی خلق كند . ساز وی بیشترین اثرها را در جان و مغز و دل من داشته و خوشبختانه پرویز یاحقی جرو آنهایی است كه به پا برجا ماندن موسیقی ایرانی و رونق آن كمك های دو چندان كرده و به آن دسته از متخصصین نشان داده كه بیرون بردن این ساز از موسیقی ایرانی تا چه اندازه یی از جلال و ظرافت و قدرت و زیبایی موسیقی ایرانی خواهد كاست )) .

پرویز یاحقی با بسیاری از شعرا و تصنیف سازان بنام مثل : رهی معیری ، تورج نگهبان ، اسماعیل نواب صفا ، معینی كرمانشاهی همكاری داشته ، ولی دوستی دیرینه یی كه وی با بیژن ترقی از زمان های نوجوانی داشته بیش از نود تصانیف آهنگهای او را سروده و سال های سال با هم همكاری داشته اند . بیژن ترقی درباره یاحقی می گوید :

(( پرویز یاحقی یا به قولی ، كاروانسالار موسیقی ایران ، یكی از خورشیدهای درخشان هنر این سرزمین است كه از آغاز جوانی در رفیع ترین قله های هنر اصیل موسیقی ایران درخشیدن گرفت . او با پنجه های سحر آمیز و پر اسرار خود كه از سرچشمه فیاض و لایتناهی نبوغ و پشتوانه های وراثت اصیل خانواده هنرمندش متاثر است ، دلنشین ترین نغمات آسمانی را به گوش دلباختگان عالم خاك رسانید .

نوای دلنشین و پر زمزمه جویباران مانند است كه صفا و خرمی از آن می تراود و گاه به صدای بغض گریه عاشقی می ماند كه سوز و درد از آن می بارد .

پرویز یاحقی در احیای هنر موسیقی اصیل و سنتی ایران و زنده كردن گوشه های پربار و غنی دستگاههای آن نمایان نقش ویولون در ساز و تكنوازی كه دارای سبكی ابتكاری و بدیع است ، سهم چشم گیر و بسیار موثری را به خود تخصیص داده است . چرا كه در اجرای موسیقی ملی ، از ویولون تنها در اركستر ها و كارهای دسته جمعی استفاده می شد لیكن او توانست با استفاده از سیم های بم و مهجور ویولون ، به قدرت تاثیر و وسعت هر چه بیشتر آن بیفزاید . دیگر از شاهكارهای این هنرمند خلاق ساختن و اجرای چهار مضراب های مختلف در قطعات موسیقی ایرانی است ، و چیره دستی او در هنر آهنگسازی و تنظیم اركستر برای آهنگهای ایرانی كه در طول بیست و پنج سال اخیر موثرترین و شیواترین ترانه ها و قطعات آهنگین را از خود به یادگار گذارده ، كه هیچگاه با گذشت زمان فراموش نخواهد شد)).

پرویز یاحقی هنرمندی است حساس ، زود رنج ، مهجور و گوشه گیر و انزواطلب ، صریح و بدون رودربایستی با همه ومجموع همین هاست كه اگر كسی سال ها با وی آشنا و دوست باشد ، پرویز حرفش را رك و پوست كنده به او می زند و این موجب بعضی قضاوت های عجولانه درباره وی شده و از طرفی چون خودش سال ها خبرنگار بود و با مطبوعات همكاری داشت و خلاصه اهل قلم و مطالعه می باشد ، كمتر نوشته یی را به خصوص در مورد موسیقی ، آن هم موسیقی اصیل ایران از اشخاص قبول دارد ، به همین جهت با هركسی به صحبت در این باب نمی نشیند و اصولا نظر خاص خود را دارد و با تمام ذرات وجودش به موسیقی اصیل و سنتی ایران عشق می ورزد و معتقد است كه باید در حفظ و توسعه این گنجینه گرانبها كه یادگار و میراث فرهنگ صوتی اجداد ما ایرانیان است همواره كوشا باشیم .

 

 


محمدرضا لطفی : نوازنده (موسیقی سنتی و مقامی)




( 1325- گرگان) نوازنده تار و سه تار ، نواساز و مدرس ، محقق و مولف
به تشویق برادر بزرگ خود آموزش تار را آغاز نمود و در سال 1342 استعداد خود را در این زمینه با کسب جایزه نحست درجشنواره موسیقیدانان جوان نشان داد.پس از اتمام دوره تحصیل در سال 1343 به تهران آمد و به محضر حبیب الله صالحی و علی اکبر شهنازی راه یافت و در کلاسهای شبانه هنرستان موسیقی با مکتب وزیری و تئوری موسیقی غربی آشنا گردید که حاصل آن همکاری با ارکسترهای هنرستان و صبا بود که زیر نظر حسین دهلوی اداره میگردید.ورود به دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و آموزش ردیف میرزا عبدالله با نورعلی خان برومند سر آغاز نوینی برای حضور بیشتر در دریای در دریای پر معنای موسیقی قدیم ایران بود که این آموزش تا آخرین دقایق حیات نورعلی خان برومند ادامه یافت.

لطفی ردیف آوازی و تصنیف قدیمی را نزد عبدالله دوامی و سه تار را نزد سعید هرمزی آموخت.اوپس از تاسیس مرکز حفظ و اشاعه موسیقی رادیو و تلویزیون ایران با مدیریت فنی برومند در جشن هنر شیراز شرکت کرد که حاصل آن باسازی و احیای مکتب سید حسین طاهرزاده بود.

محمدرضا لطفی به مدت سه سال به عنوان مربی آموزشی با کانون پرورش کودکان و نوجوانان و دو سال در مرکز گرد آوری و شناخت موسیقی رادیو و تلویزیون به همکاری پرداخت . او از سال 1353 به همکاری با رادیو ایران و گروه موسیقی دانشگاه تهران مشغول گردید و طی این مدت گروه شیدا را پایه گذاری نمود که حاصل آن بازسازی آثار شیدا ، عارف ، درویش خان ، رکن الدین مختاری و...بود.اوپس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت یکسال و نیم سرپرستی دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران را عهده دار بود و در همین سالها به اتفاق حسین علیزاده و سایر همکاران گروه شیدا و عارف ، به تاسیس کانون فرهنگی هنری چاووش همت گماشت که حاصل این فعالیت 9 نوار موسیقی چاووش است.

لطفی به دعوت فونداسیون چینی و نیز برای شرکت در یک سمینار راهی ایتالیا گردید و کنسرتهایی را در شهر رم ، فلورانس ، بلدنیا ، بادوا و ... اجرا نمود.او در سال 1364 با مهاجرت به خارج از کشور دور تازه ای از فعالیتهای هنری خود را آغاز نموده است و با تاسیس مراکز فرهنگی و هنری شیدا در کشورهای مختلف و برگزاری کنسرتها و سمینارهای گوناگون ، به شناساندن موسیقی قدیمی ایران مبادرت می ورزد. ازجمله آثار ، فعالیتها و کنسرتهای ایشان میتوان به تصنیف های " بمیرید بمیرید" ، " به یاد عارف " ، "داروک" ، "ناز لیلی"،"کوچه سار شب" ، "کنسرت نوا "(جشن هنر شیراز) ، کنسرت راست پنجگاه ( جشن هنر شیراز) ، کنسرت سه گاه ( کنسرت طوس) ، بازسازی آوازهای قمر ، بازسازی آثارگذشتگان ، به یاد درویش خان ، به یاد طاهر زاده ، موسیقی فیلم حاجی واشنگتن ، چاووش 1 (به یاد عارف) ، چاووش 2 (شب نورد) ، چاووش4 ، چاووش 6 ، چاووش 8 ، چاووش 9 ، آلبوم کتاب و صفحه گرامافون موسیقی آوازی ایران ( ردیف عبدالله دوامی) ، نوارهای ردیف موسیقی ایران ( یادواره برومند) ، چشمه نوش ، رمز عشق ، پرواز عشق ، بسته نگار ، کنسرتهای انفرادی در شهرهای مختلف ایتالیا ، کنسرتهای متعدد در شهرهای لس آنجلس ، ساتیاگو ، سانفرانسیسکو ، شیکاگو، بوستن ، نیویورک و واشنگتن به همراهی حسین علیزاده و حسین عمومی ساخت دهها تصنیف و قطعه ضربی دیگر از جمله تصنیف حصار و پیش درآمد اصفهان ، تعداد زیادی بداهه نوازی در دستگاههای مختلف ، کتابهای " شور مادر دستگاههاست " ( منتشر نشده ) ، کتاب سال شیدا (چهار جلد ) و تعدادی مقاله و... اشاره کرد.


محمد شیرخدایی : نوازنده قره‌نی
 

 

 

 

محمد شیر خدایی به سال 1305 در محله بازارچه سعادت تهران در یك خانواده متدین چشم به جهان گشود ، پدرش حاج میر جواد كاشانی كه مردی مذهبی بود همیشه مدت 6 ماه از سال را در كربلا بود و 6 ماه دیگر را در تهران به سر می برد . یك روز محمد كه طفلی بیش نبود در محله شان با بچه های هم سن و سال خود مشغول بازی كردن بود كه شخص دوره گرد ژولیده مو و سیه چرده و قوزی با (( نی لبك )) خود ، آهنگی محزون می زد و می رفت ، او بازی را رها كرده و دنبال او می رود و گم می شود و همین امر سبب می شود تا شب كتك مفصلی از پدرش بخورد . ازاین قضیه چندی می گذرد تا پدرش مجددا عازم كربلا می شود و او كه عشق نواختن (( نی لبك )) در وجودش خانه كرده بود ، در غیاب پدر موقع رامغتنم شمرده و از مادرش مبلغ سی شاهی می گیرد و یك (( نی لبك )) می خرد و مدت دو ماه پیش خود می زند تا این كه پدرش از سفر می آید و وقتی می فهمد كه محمد (( نی لبك )) می نوازد ، (( نی ))او را شكسته و سیلی محكمی به گوش او می زند و می گوید : (( می خواهی مطرب شوی ؟ )) ولی محمد جوابی نداشت كه به او بدهد و صبر می كند تا او دوباره به سفربرود و همین كه پدر به كربلا می رود ، او از عمه اش كه وی را بسیار دوست می داشته ، پول گرفته و یك (( نی لبك )) دیگر می خرد و شروع به تمرین می كند ، محمد در این هنگام در كلاس سوم دبستان ثریا واقع در محله سید نصرالدین خیابان خیام درس می خواند كه وارد پیش آهنگی شد و در آنجا بود كه به او فلوت یاد دادند و اولیاء آنجا متوجه هوش و ذوق او در نواختن این ساز شدند و چون زود به این ساز آشنایی پیدا كرد ، خودش معلم شاگردان شد و یك دست لباس پیش آهنگی به عنوان كادو به او دادند.
در كلاس پنجم ابتدایی بود كه مدرسه موزیك اعلام كرد پنجاه نفر شاگرد جهت یك دسته اختصاصی می خواهد او با برادر بزرگش این مطلب را در میان گذاشت و او محمد را تشویق می كند تا در این مدرسه نام نویسی كند ولی شهریور 1320 و وقایع مربوط به آن پیش می آید و مدرسه بهم می خورد تا این كه در هنرستان عالی موسیقی ثبت نام می كند و در سلك شاگردان آن هنرستان در می آید ولی یك روز آقای كلنل وزیری سرپرست و روح اله خالقی معاون هنرستان ، اعلام می كنند كه هر كس ساز بادی می زند باید تار هم بنوازد و در نتیجه او با این ساز هم آشنایی پیدا كرد .

شیر خدایی در سال 1324 سولیست رادیو شد و صدای سازش از راه رادیو پس از اعلام نام او توسط گوینده به گوش پدرش كه در عراق بود می رسد و او پس از مراجعت به تهران به مادر او می گوید : (( آخرش این پسر مطرب شد ! )) و مدت یك سال با او حرف نمی زد ، تا این كه عاقبت او را می بخشد .
شیر خدایی با اركسترهای انجمن موسیقی ملی ، به رهبری روح اله خالقی ، اركستر بزرگ رادیو ، به رهبری ابراهیم خان منصوری ، استاد مهدی خالدی ، مجید وفادار و ... همكاری داشته و درباره به وجود آمدن آرم (( گلهای جاویدان )) روزی مرحوم داود پیرنیا به او می گوید برای ضبط چند گوشه از دستگاههای موسیقی ایرانی با (( قره نی )) به اداره هنرهای زیبا بیاید و او به آن اداره می رود ، استودیوی ضبط آنجا كه یك اتاق كوچك بود و هنوز (( اكو )) به ایران نیامده بود درهای (( كاریدور )) ها را بستند و او دربیرون استودیو به اتاق فرمان می رود و ضبط می شود . یك ماه بعد داود پیرنیا آن را آرم برنامه همیشه جاوید (( گلهای جاویدان )) قرار می دهد . او اولین برنامه (( گلهای جاویدان )) را باذ همكاری : غلامحسین بنان ، حسین یاحقی ، علی تجویدی ، لطف اله مجد ، حسین تهرانی اجرا كرد و بعدا با آقایان : استاد صبا ، محجوبی ، خالدی ، ورزنده همكاری داشته . او مدتها سمت كارشناس هنرهای شبانه روزی استانهای : كرمان ،سیستان و بلوچستان و مازندران را به عهده داشت و همین امر موجب گردیده بود كه در فعالیت های او در رادیو وقفه ایجاد شود . محمد شیر خدایی ، آهنگهای بسیاری ساخت كه از میان آنها بیشتر به : (( مادر )) ، (( صدای عشق )) و (( چرا نگفتی )) علاقمند است .


پرویز مشكاتیان: نوازنده سنتور

 

 

 

 

 

 

پرویز مشكاتیان در 24 اردیبهشت 1334 در نیشابور چشم به جهان گشود ، جهانی كه با گشودنش  شنودن آوای مترنم و سرمست سرچشمه ها و دشت های بینالود از یك سو ، و از دیگر شیهه سواران و تاراج تاران و مغولان و... آنچه كه بر نیشابور رفته بود ، را برای او ناگزیر می كرد .

مشكاتیان از 6 سالگی به فراگیری موسیقی پرداخت ، از ابتدا علاقه وافری به سنتور پیدا نمود و به علت ارتباط مداوم با استاد خود ( پدرش حسن مشكاتیان ) در 8 سالگی اولین كنسرت خود را در یك مراسم گرد هم آیی دانش آموزان مدرسه امیر معزی نیشابور انجام داد . مشكاتیان از كودكی متوجه ارتباط تنگاتنگ ادبیات منظوم و منشور ایران با راهی كه برگزیده بود شد و در این راه نیزپدرش راهنمای او بود . از دوران دبیرستان در اردوهای رامسر شركت می جست و در مسابقات آموزشگاههای سراسر كشور ركورد دار بود . پرویز مشكاتیان پس از اتمام تحصیلات متوسطه وارد دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد . ردیف عالی موسیقی ایران (( ردیف آقا میرزا عبدالله )) را در دانشگاه نزد  استاد فقید نور علی خان برومند و دكتر داریوش صفوت آموخت . همزمان با این آموزشها از محضر اساتیدی چون : دكتر محمد تقی مسعودیه ، شادروان عبداله خان دوامی ، شادروان سعید هرمزی ، شادروان یوسف فروتن نیز بهره گرفت . او همچنین در مركز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران به عنوان سرپرست گروه و استاد سنتور مشغول كار شد . پرویز مشكاتیان در آزمون باربد كه ابتكار استاد نور علی خان بر پا شده بود در رشته سنتور به مقام اول با ( پشنگ كامكار ) و در كل آزمون به مقام ممتاز با ( داریوش طلایی ) دست یافت .

مشكاتیان پس از استعفا از رادیو تلویزیون ، به اتفاق چند تن از موسیقیدانان ، موسسه فرهنگی و هنری چاووش را بنیاد نهادند . او به عنوان سرپرست گروه و استاد رشته سنتور مشغول خدمت به هنرجویان موسیقی شد . مشكاتیان دارای قریحه یی ذاتی است ، او به گفته دست اندر كاران موسیقی قدرت خارق العاده ایی در تصویر سازی و تبحر زیادی در انواع ریتم و خاصه آهنگسازی روی اغزال و اشعار مورد علاقه اش دارد . آهنگ هایی كه تاكنون از وی شنیده ایم عبارتند از : (( مرا عاشق)) ، (( شور انگیز )) ، (( نغمه )) شعر از مولانا خواننده شهرام ناظری اجرا گروه عارف .

تصنیف (( دشتی )) ، (( غم انگیز )) شعر حافظ خواننده هنگامه اخوان اجرا گروه عارف . (( آستان جانان )) ، (( شیدایی )) ، (( سرانداز )) ، (( سرو ناز )) ، (( بیداد )) شعر حافظ خواننده شجریان دو نوازی در ایران – گروه عارف در اروپا . (( بیداد )) اجرا گروه عارف و شیدا (( كرد بیات )) اجرا گروه عارف (( رزم مشترك )) ، شعر آذر مهر خواننده شجریان اجرا گروه عارف . (( وطن )) شعر آذر مهر خواننده ناظری اجرا گروه عارففف . (( ایرانی )) ، گروه شیدا . (( چوپانی )) شعر جواد آذر خواننده شجریان اجرا گروه عارف . (( پیروزی )) شعر جواد آذر خواننده شجریان دو نوازی ( با ناصر فرهنگفر )-  (( طلوع )) شعر جواد آذر خواننده شجریان اجرا گروه عارف . (( جان جهان )) شعر مولانا خوانندگان شجریان اجرا گروه عارف . (( سركش )) شعر مولانا خواننده خواننده شجریان دو نوازی . (( دل انگیزان )) شعر مولانا خواننده شجریان اجرا گروه عارف . (( گلنوش )) شعر مولانا خواننده شجریان اجرا گروه عارف . (( صبح است ساقیا )) ، (( چكاد )) شعر حافظ خواننده شجریان اجرا گروه عارف .((افسرده حال )) شعر بابا طاهر خواننده پریسا اجرا گروه مركز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران . (( شكر و شكایت )) .

 

 


غلامحسین بنان : خواننده

 

 

در اردیبهشت ماه سال 1290 خورشیدی در تهران خیابان زرگنده ( قلهك ) ؛ در خانواده یی متعین و صاحب جاه ، به دنیا آمد . پدرش كریم خان بنان الدوله نوری و مادرش دختر شاهزاده محمد تقی میرزا ركنی ( ركن الدوله ) برادر ناصر الدینشاه یا پسر محمد شاه قاجار بود . از شش سالگی بنا به درخواست و توصیه استاد نی داود به خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو پرداخت و در این راه از راهنمایی های مادرش كه پیانو را بسیار خوب می نواخت بهره ها گرفت ، اولین استاد او پدرش بود و دومین استاد ، مرحوم میرزا طاهر ضیاء ذاكرین رثایی و سومین استادش مرحوم ناصر سیف بوده اند .

بنان در سال 1321 خوانندگی در رادیو را آغاز كرد ، در آن زمان ، شادروان روح اله خالقی مسئولیت موسیقی راد یو را بر عهده داشت ، روزی كه بنان با عبدالعلی وزیری جهت امتحان به رادیو می رود در دفتر روح اله خالقی ، ابوالحسن صبا هم نشسته بوده ، از بنان می خواهند كه برای ایشان قطعه یی بخواند و او (( در آمد سه گاه )) را آغاز می كند و صبا هم با ویولون او را همراهی می كند. هنوز (( در آمد )) تمام نشده بود كه خالقی به صبا می گوید : (( شما نواختن ویولون را قطع كنید )) و به بنان اشاره می كند (( گوشه حصار )) را بخواند و بنان بدون اندك مكثی ، با چنان مهارت و استادی (( در آمد حصار )) را می خواند و به (( سه گاه )) فرود می آید كه روح اله خالقی بی اختیار برخاسته و او را در آغوش گرفته و می بوسد و آینده وی را در هنر آواز درخشان پیش بینی می كند .

(( صدای بنان ، بسیار لطیف و شیرین ، زیبا و خوش آهنگ است ، كوتاه می خواند ولی در همین كوتاهی ، ذوق و هنر بسیار نهفته است ، غلت ها و تحریرهای او چون رشته مروارید غلطانی ، به هم پیوسته و مانند آب روان است . من از صدای او مسحور می شوم ، لذتی بی پایان می برم كه فوق آن متصور نیست ، تصور نمی كنم خواننده یی به ذوق و لطف و استعداد بنان در قدیم داشته باشیم ، و به این زودی ها هم پیدا كنیم ... بنان در موسیقی ما از گوهر گرانبها هم گرانبها تر است .))

از سال 1321 صدای غلام حسین بنان ، همراه با همكاری عده یی از هنرمندان دیگر از رادیو تهران به گوش مردم ایران رسید و دیری نگذشت كه نام بنان زبانزد همه شد و شیفتگان فراوانی در سراسر كشور پیدا كرد . خالقی او را در اركستر انجمن موسیقی شركت داد و با اركستر شماره یك نیز همكاری را شروع كرد و از بدو شروع برنامه همیشه جاوید (( گلهای جاویدان )) بنا به دعوت استاد ارجمند داود پیرنیا همكاری داشت . بنان در طول فعالیت هنری خود ، حدود 450 آهنگ را اجرا كرد و آنچه كه امتیاز مسلم صدای او را پدید می آورد ، زیر و بم ها و تحریرات صدای او است كه مخصوص به خودش می باشد بنان نه تنها در آواز قدیمی و كلاسیك ایران استاد بود ، بلكه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط كامل داشت . تصنیف زیبا و روح پرور (( الهه ناز )) او بهترین معرف این ادعا می باشد .

غلامحسین بنان به سال 1315 خورشیدی به سمت بایگان در اداره كل كشاورزی استخدام شد و بعد از چندی به شركت ایران بار كه مركز آن در اهواز بود منتقل گشت . پس از چند سال به معاونت آن اداره منصوب گردید . در سال 1321 به تهران آمد و بنا به پیشنهاد مرحوم فرخ كه وزیر خواربار بود ، به سمت منشی مخصوص وزیر به كار پرداخت . بهد از تغییر كابینه ، به اداره كل غله و نان منتقل شد و چندی كفالت اداره دفتر و كارگزینی و مدتی هم مسئولیت تحویل كوپن نان تهران را برعهده داشت . در سال 1332 به پیشنهاد شادروان خالقی به اداره كل هنرهای زیبای كشور منتقل شد و به استاد آواز هنرستان موسیقی ملی به كار مشغول گردید و در سال 1334 رئیس شورای موسیقی رادیو شد .غلامحسین بنان از ابتدا در برنامه های گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ و برگ سبز شركت داشته كه ره آورد این همكاری ها از این قرار می باشد :

گلهای جاویدان بدون شماره در (( شور ))  ، گلهای جاویدان بدون شماره در (( سه گاه )) ، گلهای جاویدان بدون شماره در (( همایون )) با سنتور رضا ورزنده ، گلهای جاویدان شماره 92 در (( بیات ترك و ابو عطا )) ، گلهای جاویدان شماره 93 در (( شور )) با ویولون استاد مهدی خالدی ، گلهای جاویدان شماره 98 در (( ابو عطا )) با تار لطف اله مجد ، گلهای جاویدان شماره 118 در (( ماهور )) با ویولون استاد علی تجویدی و سنتور رضا ورزنده ، گلهای جاویدان 118مكرر در (( ابو عطا )) با ویولون استاد مهدی خالدی ، گلهای جاویدان 124 در (( بیات ترك )) ، گلهای جاویدان شماره 128 در((شوشتری))،گلهای جاویدان شماره 129 ، گلهای جاویدان 130 ، گلهای جاویدان 131 در (( سه گاه ))، گلهای جاویدان شماره 132 در (( دشتی )) ، گلهای جاویدان شماره 136 ، گلهای جاویدان شماره 137 در (( چهار گاه )) با پیانو استاد مرتضی محجوبی و استاد علی تجویدی ، گلهای جاویدان شماره 138 ، گلهای جاویدان شماره 139 در (( سه گاه )) با استاد جلیل شهناز ، گلهای جاویدان شماره 143 در (( شور )) ، گلهای جاویدان شماره 145 در (( شور )) با سنتور رضا ورزنده ، گلهای رنگارنگ شماره 103 در (( دشتی )) ، گلهای رنگارنگ شماره 109 در (( سه گاه )) ، گلهای رنگارنگ شماره 126 در (( دشتی )) ، گلهای رنگارنگ شماره 134 در (( افشاری )) ، گلهای رنگارنگ شماره 136 در (( سه گاه ))، گلهای رنگارنگ شماره 140 الف در (( افشاری )) ، گلهای رنگارنگ شماره 140 ب در (( افشاری ))، گلهای رنگارنگ شماره ب مكرر ، گلهای رنگارنگ شماره 149 در (( دشتی )) گلهای رنگارنگ شماره 171 در (( شور )) ، گلهای رنگارنگ شماره 172 در (( شور )) ، گلهای رنگارنگ شماره 174 در (( سه گاه )) ، گلهای رنگارنگ شماره 176 در (( دشتی )) ، گلهای رنگارنگ شماره 190 در (( سه گاه )) ، گلهای رنگارنگ شماره 201 در (( ابو عطا )) ، گلهای رنگارنگ شماره 205 در (( افشاری )) ، گلهای رنگارنگ شماره 210 در (( بو سیلك )) ، گلهای رنگارنگ 210 ب مكرر در (( بوسیلك ))، گلهای رنگارنگ 211 در (( سه گاه )) ، گلهای رنگارنگ شماره 228 در (( افشاری )) ، گلهای رنگارنگ شماره 330در (( دشتی ))، گلهای رنگارنگ شماره 232 در (( دشتی )) ، گلهای رنگارنگ شماره 234 در (( دشتی و ماهور )) ، گلهای رنگارنگ شماره 237 در (( ماهور )) ، گلهای رنگارنگ شماره 242 در (( شور )) ، گلهای رنگارنگ شماره 245 در (( همایون )) ، گلهای رنگارنگ شماره 249 در (( شور )) ، گلهای رنگارنگ شماره 250 در (( دشتی )) ، گلهای رنگارنگ بختیاری ( محلی ) ، شماره 251 ، گلهای رنگارنگ شماره 252 در (( همایون )) ، گلهای رنگارنگ شماره 254 در (( اصفهان )) ، گلهای رنگارنگ شماره 256 در (( شور )) ، گلهای رنگارنگ شماره 257 در (( ماهور )) گلهای رنگارنگ شماره 265 در (( اصفهان )) ، برگ سبز شماره 27 در (( سه گاه )) ، برگ سبز شماره 31در (( افشاری )) ، برگ سبز شماره ‌ 46 در (( سه گاه )) ، برگ سبز شماره 63 در (( اصفهان )) ، برگ سبز شماره 83 در (( سه گاه )) ، برگ سبز شماره 107 در (( اصفهان )) ، برگ سبز شماره 145 در (( همایون )) و برنامه های متعدد و گوناگون دیگری كه از این خواننده بزرگ و هنرمند به یادگار مانده است .

برنامه های متعدد و گوناگون دیگری كه از این خواننده بزرگ و هنرمند به یادگار مانده است .

غلامحسین بنان مدتها بود كه به ناراحتی جهاز هاضمه مبتلا شده بود از طرف دیگر حنجره اش نیز آمادگی بیان نیاز های درونیش را نداشت و به همین دلیل اندك اندك از خواندن اجتناب ورزید و از صحنه هنر كناره كشید و دیگر حدود بیست سال آخر عمر را تقریبا فعالیت چشم گیری نداشت و روز به روز ناراحتی جهاز هاضمه او را بیشتر رنجور می كرد و متاسفانه كوشش های پزشكان و خاصه مراقبت ها و از خود گذشتگی های پری بنان همسر وفادار و مهربانش هم موثر نیفتاد و سرانجام در ساعت 7 بعد از ظهر پنجشنبه هشتم اسفند ماه 1364 خورشیدی در بیمارستان ایرانمهر قلهك جهان را بدرود گفت . روانش شاد باد

 

 


حسن كسایی : نوازنده نی

 

حسن كسایی در سال 1307 شمسی در خانواده تاجر پیشه یی در اصفهان تولد یافت، پدرش حاج سید جواد كسایی كهیكی از بازرگانان بزرگ و سرشناس اصفهان بود به موسیقی سنتی ایران عشق می ورزید و به همین دلیل ، هنرمندان ممتاز كشور در خانه وی رفت و آمد داشتند كه كسایی از هنگام طفولیت با آنان مانوس می گردد و به موسیقی علاقمند می شود . حسن كسایی از صدایی خوش نیز برخوردار بود كه ابتدا نزد استادانی چون : تاج و ادیب به فراگیری آواز می پردازد ولی از دوازده سالگی بنا به توصیه و راهنمایی پدر ، به فرا گرفتن نی نزد استاد مهدی نوایی می پردازد و چند ماهی كه از محضر استاد برخوردار می شود بقیه را براثر استعداد و كوششهای پی گیر خود می آموزد تا به مقامی شامخ در نواختن نی می رسد .
كسایی صدا در آری و سبك نواختن نی را به شیوه استادانه و سنجیده و دلنشین اعتلاء بخشید كه مكمل مكتب اصیل نایب اسداله می باشد . او از محضر استاد بزرگ موسیقی ایران ، ابوالحسن خان صبا استفاده سرشار برد . استاد حسن كسایی به جز نی ، سه تار ، سنتور و فلوت نیز می نوازد، ولی ساز اختصاصی او نی می باشد . وی یكی از هنرمندانی بود كه دائما با برنامه گلهای رادیو و تكنوازان سال ها همكاری داشت و نوای نی وی ، شور و حال مخصوصی به برنامه های گلها می داد . استاد كسایی شاگردان زیادی به جامعه هنری كشور ، تحویل داده و در اوج شكوفایی گوشه گیری اختیار كرد و هم اكنون در زاویه استغنا به سر می برد و می گوید : (( این بود عاقبت ثمر باغبانیم ))

نگارنده در سفری كه مهر ماه 1367 به اصفهان نمودم و با استا كسایی در منزل ایشان صحبت می كردم ، نظرش را درباره موسیقی سنتی ایران جویا شدم؟ ایشان پاسخ دادند : (( موسیقی سنتی و اصیل ایران ، هنری است بس ارزنده كه اگر توسط استاد نواخته شود با تار و پود هر انسان عارف و هنر شناسی بازی می كند و آدمی را به جهان ناشناخته می برد ، ولی افسوس كه در بسیاری از مواقع همین موسیقی مورد سو ء استفاده اشخاص ناباب قرار گرفت )) .

 


منصور نریمان : نوازنده بربت(عود)
 

 

اسكندر ابراهیمی زنجانی كه بعدها نام مستعار و هنریش نریمان تبدیل یافت در مشهد به تاریخ بیستم اسفند ماه 1314 متولد گشت . پدرش كه مردی هنرمند و اهل ذوق بود و خود سه تار و تار و نی را به خوبی می نواخت از همان دوران طفولیت پسر را زیر نظر و تربیت خود گرفته و وی را با ردیف ها و گوشه های موسیقی ایرانی آشنا و نواختن سه تار را به او می آموزد وی از سن 18 سالگی روی به نواختن عود آورد به طوری كه در سال 1322 كه بیش از هشت بهار از سنش نگذشته بود از طرف اداره انتشارات و رادیو مشهد دعوت به همكاری می شود و این دعوت را می پذیرد و حدود 16 سال همكاریش بارادیو مشهد ادامه می یابد و آخرین سمتش در آن اداره مسئول شورای موسیقی آن استان بود ، سپس به شیراز منتقل و مسئول شورای موسیقی رادیو شیراز می گردد و پس از 4 سال همكاری با این رادیو به تهران می آید و در رادیو ایران به عنوان تكنواز عود به همكاری و اجرای برنامه می كند .

خود نریمان می گوید : (( در عود استادی نداشتم ،فقط از راه گوش به رادیو های كشورهای همسایه استفاده بردم و به محمد عبدالوهاب خواننده و نوازنده بزرگ مصری به رادیو قاهره نامه نوشتم  و درباره كوك و بعضی مسائل این ساز از وی سئولاتی كردم و مسائلی را مطرح نمودم ؛ پس از چندی عبدالوهاب در جواب نامه من نوشت كه كوك عود همانی است كه خود شما انجام داده اید و خلاصه كل نظریات مرا تائید كرد )).

نواختن عود نریمان در كشورهای همسایه طرفداران فراوان دارد به طوریكه چندی قبل منیر بشیر ، یكی از نوازندگان بزرگ عود موسیقی عرب است برای دیدن نریمان به ایران آمد و درباره این ساز ایرانی گفت و شنودی بین آنها می شود و طرز نواختن صحیح آن را با هم در میان می گذارند . منصور نریمان همكاری خود را در برنامه گلها همراه با خوانندگانی چون : محمودی خوانساری ، اكبرگلپایگانی ، حسین قوامی ، محمد رضا شجریان ، ایرج ، نادر گلچین و غیره شروع و در تلویزیون در برنامه جالبی به نام (( بشنو از نی )) كه به سرپرستی و تهیه كنندگی دوست ادیب و فاضلم ، بهمن بوستان با همكاری آقایان : اصغر بهاری ، مجید نجاحی ، رضا شفیعیان ، عباس زندی ، محمد موسوی ، امیر ناصر افتتاح و فرهمند بافی اجرا می نمود و هفته یی یكبار به مدت یك ربع همراه با ضرب جهانگیر ملك در تلویزیون برنامه اجرا می كرد و در تكنوازی رادیو ، همراه با آقایان علی بهاری ، مهندس همایون خرم ، اسداله ملك ، حبیب اله بدیعی ، پرویز یاحقی ، كامران داروغه ، منصور صارمی ، جواد معروفی ، مجید نجاحی ، سیاوش زندگانی ، رضاورزنده ، محمد موسوی ، عماد رام ، جهانگیر ملك و امیر ناصر افتتاح شركت داشته و در برنامه سنگین و خوبی كه در فرستنده F.M) ) به رهبری مهندس همایون خرم اجرا می شد تكنواز عود آن برنامه بود .

منصور نریمان علاقه فراوانی به عود كه در واقع همان بربط است و از ایران به سایر كشور های جهان به خصوص ممالك عرب رفته و یك ساز ایرانی است دارد و كوشش فراوان نمود تا از این ساز و نواختن آن را احیاء كند و آن را به صورت تكنوازی در آورد و شاگردان خوبی در این راه نیز تربیت كرد كه می توان از آقایان : حسین بهروزی نیا ، محمد فیروزی و ... نام برد . منصور نریمان می گوید : (( در كلاس اول دبیرستان بودم كه در نواختن دستگاهها و گوشه های موسیقی تا اندازه ای آشنایی پیدا كرده بودم ولی از نت بی اطلاع بودم و در مشهد هم در آن زمان كسی نبود كه به من كمك كند و آموختن نت را بیاموزد ، لذا نامه هایی به هنرستان عالی موسیقی به استاد خالقی نوشتم و مشكل خود را با ایشان در میان نهادم و نوشتم كه چون در تهران غریب هستم و كسی را ندارم كه نزد آنان بروم ؛ استاد خالقی كه در آن زمان رئیس هنرستان بودند در جواب نوشتند (( پسرم ، شما هم مانند فرزندان خود من هستید می توانید بیایید در منزل من بمانید و به فرا گرفتن نت در هنرستان همت گمارید )). ولی پدرم نپذیرفت و من در نامه هایی كه بعدا برای این استاد بزرگوار فرستادم ، پس از تشكر فراوان از لطفف آن مرد هنرمند و هنر دوست ، خواستار گردیدم كه از طریق مكاتبه نت را به من بیاموزد و استاد هم یك قطعه از عكس امضاء شده خود و دو جلد كتاب از دوره اول و دوم تالیف آقایان : موسی معروفی و نصرالله زرین پنجه را كه با رعایت كامل نظریات استاد علینقی وزیری چاپ شده بود برایم فرستادند كه هنوز آن ها را دارم و برایم بسیار عزیز می باشند و تا عمر دارم مدیون این استاد بی نظیر و عالیقدر خواهم بود )) .

منصور نریمان كنسرت های فراوانی جهت موسسات فرهنگی ، هنری و عام المنفعه اجرا كرده كه بیشتر در بیمارستان ریوی شیراز بوده و بسیاری از هزینه های متفرقه آن را خودش متقبل می شده ، وی جهت شناساندن هر چه بیشتر موسیقی اصیل ایران و ساز عود كه یكی از باستانی ترین سازهای ایرانی است ، مسافرت های متعددی همراه با آقایان : مهندس همایون خرم ، علی تجویدی ، حبیب اله بدیعی ، فرهنگ شریف ، علی اصغر بهاری، محمود خوانساری ، ایرج ، جهانگیر ملك به كشور های:آلمان انگلستان ، ایتالیا ، تركیه ، ژاپن نموده و آهنگ های بسیاری ساخت كه اولین آن (( لالا یی)) نام داشت و برای دخترش ساخت كه آخر هر برنامه قصه های شب رادیو پخش می گردید . منصور نریمان سال ها قبل بنا به دعوت آقای علی رهبری و وزارت فرهنگ و هنر سابق ، در هنرستان عالی موسیقی ملی و دانشكده موسیقی به سمت استاد عود تدریس و همكاریش تا پایان سال 1358 ادامه داشت . وی علاوه بر آشنایی با نواختن تار و سه تار ، از خطی خوش و زیبا و نقاشی و نت نویسی بهره كافی نیز دارد ، وی در سال 1336 با خانمی از بستگان نزدیكش كه اهل مشهد بود ازدواج نمود و ثمره ازدواج وی یك پسر و سه دختر می باشند كه خانم سهیلا ابراهیمی فارغ التحصیل هنرستان عالی موسیقی و دانشكده موسیقی تهران می باشند و مدت 5 سال در اركستر سازهای ملی ساز (( قانون )) می نواخت و خانم سوسن ابراهیمی كه ایشان نیز فارغ التحصیل هنرستان عالی موسیقی بوده و در حال حاضر برای تكمیل تحصیلات در آلمان به سر می برد و خانم سمیرا ابراهیمی كه از شاگردان خانم افلیا پرتو می باشد و با پیانو و نحوه نواختن آن آشنایی كامل دارد و دیگر پسری به نام حمید رضا ابراهیمی كه از موسیقی اطلاعی ندارد ولی به آن علاقه یی بسیار دارد .

 

 


کلنل علینقی وزیری : نوازنده تار

 

كلنل وزیری فرزند موسی ،افسر قزاق ، در نهم مهر ماه سال 1265 خورشیدی درتهران چشم به جهان گشود در پانزده سالگی نزد دایی خود حسینعلی خان ، به فرا گرفتن تار پرداخت و به توصیه او ، نواختن ویولون را هم آغاز كرد .و مدتی هم نزد درویش خان به تعلیم گرفتن تار مشغول شد و از شاگردان ممتاز آقا حسینقلی و درویش خان گشت .

 وزیری پس از چندی نزد یاور آقا خان یا یاور آقا خان كه سرپرست موزیك نظام بود مقامات موسیقی و " نت " خوانی را یاد گرفت و همین آشنایی با " نت " بود كه او رابرای شناخت موسیقی اروپایی روانه دیار فرنگ كرد و مدت سه سال در پاریس و دو سال در آلمان ، " علم هماهنگی " یا " هارمونی " و اصول دیگر موسیقی غرب و خط " نت " را آموخت و با این نوشته ها و اندوخته های گرانبها به وطنش ایران بازگشت و برای روشن كردن چراغ خاموش و از كار افتاده موسیقی ایران ، با عزم و اراده راسخ و همتی مردانه قد علم كرد و نه تنها به موسیقی مرده و از میان رفته ایران جان داد ، بلكه تا آنجا كه از قدرت یك فرد عادی خارج است آن را پرورش داد و بزرگ كرد و بهمین جهت تمام موسیقیدانان ایران متفق القولند كه استاد علینقی خان وزیری را باید پدر موسیقی جدید ایرانی دانست كه گذشته از حقوق پدری ، " حق حیات " هم به گردن فرزند خود دارد زیرا نه تنها آن را تقریبا از " عدم " به وجود آورده بلكه به روح مرده و از كار افتاده آن نیز نیرو و نشاط تازه یی بخشیده است . استاد وزیری اولین پایه گذار موسیقی جدید ایران بعد از انقلاب مشروطیت بود كه ردیفهای : آقا میرزا عبدالله و آقا حسینقلی را نوشت و برای اولین بار تعلیم صحیح ویولون را به عهده گرفت و به شاگردان آموخت كه نواختن ویولون از كمانچه جدا می باشد .
علینقی شاگردانی را تربیت كرد كه هر یك از آنهادر موسیقی ایران از اساتید فن گشتند كه از میان آنها می توان : ابوالحسن صبا ، روح الله خالقی ، موسی معروفی ، جواد معروفی ، حسین ملاح و فروتن راد نام برد .

استاد وزیری در ساختن و پرداختن مارش های ملی و میهنی زحمات فراوانی كشید و قطعاتی مانند : " خاك ایران " ، " ای وطن " ، " مارش ظفر " را ساخت و بعد از عارف نخستین كسی بود كه موسیقی ایران را از انزوا بیرون آورد و در دسترس عامه بطور علمی قرار داد .

زنده یاد كلنل وزیری ، برای شناساندن موسیقی اصیل و سنتی ، كشور چه در داخل ایران و چه در خارج آن فعال و كوشا بود به طوری كه علاوه بر كنسرت های متعددی كه در سراسر كشور بر پا می كرد از هر فرصتی جهت شناسایی موسیقی ملی ایران استفاده می برد و زمانی كه شادروان بدیع زاده ، جهت پر كردن صفحه و كارهای مربوط به موسیقی عازم هندوستان گردیده بود ، طی نامه یی كه در ذیل آمده از وی خواسته كه ببیند به چه وسائلی می توان در آن كشور موسیقی اصیل ایران را شناساند و كنسرت هایی بر پا كرد ؛ مقدمات آن را وی فراهم آورد .

آثار وزیری :

1- آثار بی آواز : به سوی تخت ، مارش ظفر ، مارش ایران ، مارش اصفهان ، بند باز ، دخترك ژولیده ، حاضر باش ، ژیمناستیك موزیكال ، دزدی بوسه ، رقص دختر من و تنها اثر سنفنیك موسوم به سنفونی شوم و آخرین اثر ایشان به نام " سنفونی نفت " . 2- موسیقی با آواز : این بخش تشكیل می شود از سرودها و ترانه ها مانند : سرودهای پاینده ایران ، سرود مهر ایران و آهنگهایی كه روی شعر شاعران متقدم نهاده است ، مانند : خریدار تو ، شكایت نی ، نیمشب ، و غیره . 3- اپرت ها ، مانند : اپرت دایی كچل ، اپرت گلرخ ، اپرت شوهر بدگمان و غیره . 4- نمایشنامه ها ، مانند : خانم خوابند و نمایشنامه تشك پر غو .

روحش شاد

 


 

علی تجویدی: نوازنده ی بزرگ ویلون

 

         استاد علی تجویدی

علی تجویدی به سال 1298 شمسی در تهران خیابان ری متولد شد و از همان اوان كودكی زیر نظر مستقیم پدرش هادی خان تجویدی كه خود هنرمندی بزرگ و از شاگردان ممتاز كمال الملك و اولین استاد مینیاتور در ایران بود ، قرار داشت و چون پدر علاوه بر نقاشی و مینیاتور با موسیقی هم آشنایی داشت و تار را نزد درویش فرا گرفته بود و آن را شیرین می نواخت ، كم كم علی را با این ساز آشنا ساخت و پس از چندی كه وی به مرحله نوجوانی رسید و وارد پیشاهنگی شد نواختن فلوت و (( نت )) موسیقی را نزد آقای ظهیرالدینی آموخت و از شانزده سالگی ویلن را ابتدا نزد آقای سپهری آموخت و سپس مدت دو سال نزد استاد حسین یاحقی به فرا گرفتن ردیف های موسیقی ایرانی مشغول گردید.

علی تجویدی پس از چندی به كلاس استاد ابوالحسن خان صبا رفت و مدت هشت سال نزد ایشان به آموختن ویلن و سه تار همت گمارد و بنا به توصیه صبا برای تكمیل تكنیك نواختن ویلن و آشنایی با موسیقی غرب ، چند سالی را نزد ملیك آبراهیمیان و بابگن تامبرازیان رفت چرا كه استاد معتقد بود هنرجو یا دوستدار نوازندگی ویولون ، برای استحكام انگشتان و آرشه ، باید چند سالی نزد یك معلم اروپایی ، متد گام های خارجی و برخی از قطعات ساده موسیقی غربی را بنوازد .

تجویدی پس از آن برای تكمیل هنر موسیقی چندین سال به مطالعه در زمینه (( هارمونی )) و اركستراسیون نزد هوشنگ استوار پرداخت به طوری كه بسیاری از آهنگهایی كه قبلا ساخته بود مانند:آزاده ام ، صبرم عطا كن ، پشیمانم را شخصا برای اركستر بزرگ تنظیم و اجرا نمود .

از آنجایی كه موسیقی ایرانی با ادبیات فارسی و فلسفه و عرفان شرق بستگی كامل دارد و رشته تحصیلی او هم در زمینه ادبیات فارسی بود لذا در كنار كار موسیقی ایرانی از مطالعه كتب در این زمینه غفلت نورزید و ضمن آموزش در خدمت استاد ابوالحسن خان صبا ، در كنار ایشان به تعلیم شاگردان پرداخت و در كلاس آزاد موسیقی آن زمان در حقیقت سمت استادیار را به عهده داشت ، پس از فوت آن شادروان نیز در هنرستان عالی موسیقی ملی ، كار تعلیم ویولون شاگردان را به عهده داشت . علی تجویدی به حق یكی از بزرگترین آهنگسازان معاصر این سرزمین است كه شاهكارهای بیشماری در پهنه هنر موسیقی از خود به یادگار بر جای نهاده ، ترانه های پرآوازه و دلنشین او كه در آرشیو برنامه های (( گلها )) ضبط و نگاهداری شده یكی از میراث های گرانبهای هنر این مرز و بوم است .

ترانه هایی چون : (( مرا عاشقی شیدا )) ، (( شیرین بر )) ، (( آزاده ام )) ، (( آتش كاروان )) ، (( نه همزبانی )) ، (( دیدی كه رسوا شد دلم )) ، (( صبرم عطا كن )) ، (( پشیمانم )) و صدها ترانه پر آوازه و پربار دیگر كه هر یك یادآور خاطره یی از گذشته های هنری این استاد ارجمند است . آثاری كه نمایانگر استعداد شگرف و متعالی او در هنر آهنگسازی است كه یاد آن هیچگاه از خاطر هنردوستان و شیفتگان عالم موسیقی اصیل ایرانی    بیرون نخواهد شد . آهنگ جالب و جاودانی وی كه در مایه سه گاه با شعر خانم منیره طاها با صدای الهام بخش زنده یاد غلامحسین بنان در گلهای رنگارنگ شماره 190 به نام (( مرا عاشقی شیدا ، فارغ از دنیا ، تو كردی ؛ مرا عاقبت رسوا ، مست و بی پروا ، تو كردی ، تو كردی )) . اجرا شده یكی دیگر از گنجینه های موسیقی ایران است استاد تجویدی در سوگ صبا استادش آهنگی ساخت كه در گلهای رنگارنگ شماره 173 با صدای خانم مرضیه و شعر معینی كرمانشاهی در سه گاه ساخت و پخش شد كه مضمون آن چنین است :

چه صبایی چه صبایی

صفای این گلها بودی

چه صبایی چه صبایی

چراغ بزم ما بودی

 

تو كه صاحب نظری

ز وفا باخبری

از یاران پا چرا كشیدی باز آ  

تجویدی اقدام به نوشتن یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی بر اساس بداهه نوازی که خود مبتکر آن بوده کرده است که اثری نفیس و ارزشمند و خدمتی بزرگ به موسیقی ملی و اصیل ایران میباشد.امید است خداوند بزرگ او را در فراهم آوردن این گونه آثار توفیق خدمت عنایت فرماید / زیرا موسیقی نیاز تاریخی انسان از آغاز تا ابدیت نخواهد بود....

 

  


علی اصغر بهاری :نوازنده بزرگ کمانچه
 

 

 

علی اصغر بهاری ، به سال 1284 در ناحیه بازار عباس آباد تهران متولدشد . پدرش محمد تقی خان ،( آن زمان هنوز فامیل رسم نبود ) وی را تحت تعلیم مستقیم خود قرار داد و به او طرز نواختن كمانچه را آموخت ولی پس از سه سال به وی گفت : از این به بعد باید به نواختن كمانچه دایی هایت گوش فرا دهی و طرز نواختن آنها را بیاموزی .

علی اصغر سه دایی داشت به نامهای : اكبر ، رضا و حسن كه هر سه از نوازندگان خوب و بنام كمانچه بودند و در اركستر بزرگ بیست و چهار نفری كه آقا ناظم ، پدر مرتضی خان محجوبی ترتیب داده بود شركت می كردند سایر اعضای این اركستر . نوازندگان و خوانندگانی نظیر : درویش خان ، حسین خان اسماعیل زاده ، طاهرزاده ، اقبال السلطان و غیره بودند واین نشانگر آنست كه همكاری كردن در یك اركستر با اساتید موسیقی وقت حتما مهارت و تبحر می خواست .

علی اصغر بهاری، از دایی های خود چیزهایی را كه باید بیاموزد آموخت تا اینكه در هجده سالگی همراه با اركستر ابراهیم خان منصوری در كنسرتی كه در یك سالن بر پا شده بود شركت می كند و از همین جا آوازه شهرت بهاری به گوش موسیقی دانان می رسد و او را بنام نوازنده خوب و آگاه به نواختن گوشه هایی ایرانی می پذیرند .

بهاری پس از چندی در مشهد كلاس موسیقی جهت تعلیم می گشاید و یك سال هم با حبیب سماعی استاد سنتور كار می كند و شاگرد تعلیم می دهند و بعدا به تهران می آید و توسط استاد روح الله خالقی به مدرسه موسیقی جهت تعلیم دعوت می شود و در هنرستان شروع به همكاری می نماید .

وی با همكاری با مركز حففظ و اشاعه موسیقی ایران ، شاگردان خوبی را تربیت كرد كه هر كدام هم اكنون یكی از بهترین كمانچه كش های كشور می باشند . اصغر بهاری مردی است صادق و خوشرو و بی تكبر و خلاصه استاد و هنرمندی است از هر جهت والامقام و برای آموختن به شاگردان خود از هیچ كوشش و از خود گذشتگی دریغ نمی كند .

در سال 1332 به رادیو دعوت می شود و در اركستر های مختلف كه استادانی نظیر : صبا ، عبادی ، حسین تهرانی و غیره شركت داشتند ، همكاری می كند . علی اصغر بهاری ، مدتی نیز در دانشگاه تهران به تعلیم هنر آموزان می پردازد و اولین هنرمندی است كه در تلویزیون تكنوازی كرد و مدت هشت بار به دعوت دولتهای فرانسه ، بلژیك و آلمان جهت اشاعه و شناساندن موسیقی ملی و این ساز اصیل ایرانی ، به آن ممالك مسافرت كرد . علی اصغر بهاری ، یكی از اساتید و بهترین كمانچه كش های ادوار موسیقی سنتی و نوین ایران می باشد .

 

مختصری از تاریخچه ی موسیقی ایران:

 


قبل از بررسی خلاصه وار تاریخ موسیقی ایران باید به چند نكته توجه كرد: اول آنكه ایران باستان كشوری پهناور بوده كه حدودا شامل ۳٠ كشور امروزی بوده است و به طبع دارای اقوام، مذاهب و فرهنگهای گوناگونی بوده اند. پس ما نباید منتظر فرهنگی یك پارچه باشیم زیرا این اقوام در كنار هم و به كمك دستاوردهای یكدیگر به پیشرفت و تكامل رسیده اند، نه هر كدام به تنهایی. پس همه دستاوردهای این خطه بزرگ را هر كدام از این اقوام می توانند از آن خودبدانند. در دوره بعد از فتح ایران بدست اعراب و مسلمان شدن ایرانیان چون اعراب دارای فرهنگی غالب نبودند، از لحاظ فرهنگی مغلوب ایرانیان شدند و فرهنگ برتر ایرانیان را پذیرفتند و در راستای شكوفایی آن بادیگر اقوام كه مغلوب اعراب مسلمان شده بودند كوشیدند و از این فرهنگ ایرانی فرهنگ اسلامی را به وجود آوردند كه پایه واساس آن همان فرهنگ ایران باستان بود.
در سده های اول فرهنگ اسلامی یعنی تاحدود دوران خلافت عباسیان یك فرهنگ واحد در سراسر این سرزمینهای اسلامی وجود داشت و از آن زمان به بعد بود كه سرزمینهای اشغالی مستقل شدند و هر كدام باتوجه به ریشه فرهنگی یكسان رنگ و بوی منطقه و قومیت خود را به این فرهنگ مادر بخشیدند و بخاطر همین امر است كه وجوه مشترك فرهنگی هنری زیادی دز میان كشورهای مسلمان وجود دارد كه اغلب مستشرقین به اشتباه این وجوه مشترك را اخذ شده از فرهنگ عرب می دانند كه این امر نیز حاصل سطحی نگری به تاریخ و فرهنگ این سرزمینها است.
تاریخ موسیقی ایران زمین را می توان به دو بخش اصلی تقسیم كرد، آن دو بخش عبارتند از :

الف: دوران پیش از اسلام

ب: دوران بعد از سلام

در بررسی دوره پیش از اسلام منابع معتبر ما كه همان حجاری ها و مجسمه ها و نقوش روی ظروف بدست آمده می باشد كه از ١٥٠٠ قبل از میلاد مسیح آغاز می شود. از مجسمه های بدست آمده در حیطه قلمرو ایران باستان كه در شوش بدست آمده، سازی شبیه تنبور امروزی مشاهده می شود كه نمایانگر یك ساز ملودیك در آن زمانها است. درحجاریهای طاق بستان گروه نوازندگان چنگ نواز و سازهای بادی نیز مشاهده می شود. بیشتر اطلاعات ما از دوران پیش از اسلام ایران زمین محدود به كتب تاریخی و اشعار سده های اول دوران اسلامی است. در هر حال ما اطلاعی از موسیقی كاربردی و نحوه اجرای دقیق موسیقی در آن دوران نداریم. اما در دوره بعد ازفتح ایران توسط اعراب تا آخر دوره خلفای راشدین كه در سده اول حكومت اسلامی حكمرانی می كرده اند (از سال یازده تا چهل و یك هجری قمری) انواع موسیقی ممنوع بود. با به روی كار آمدن بنی امیه حدودا موسیقی آزادی بیشتری پیدا كرد و از این دوران تا دوران خلفای عباسی دوره اوج شكوفایی موسیقی نظری و عملی ایران و اسلام است كه در این دوران كسانی چون فارابی، ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن زیله، صفی الدین ارموی، عبدالقادر مراغی، و افراد بیشمار دیگری در موسیقی عملی و نظری ظهور كردن كه كتب و رساله های آنها در موسیقی موجود است. در هر حال با ظهور تشیع در ایران و به روی كار آمدن شاهان صفوی موسیقی در ایران رنگ و بوی دیگری به خود گرفت و از موسیقی كه در دوران اسلامی كاربرد داشت جدا شد و رنگ ایرانی این موسیقی بیشتر شد تا در دوره قاجاریه این روند به اوج كمال خود رسید و سیستم دیگری كه بنام دستگاه در دوره صفویه ظهور كرده بود، كامل شد و توسط نوارندگان چیره دست آن زمان به صورت شفاهی به شاگردان سازهایی از قبیل تار، سه تار، كمانچه، نی و سنتور انتقال پیدا كرد و در همین دوران قاجاریه بود كه خط نت امروزی به ایران راه یافت و سنت شفاهی اساتید موسیقی ایران كه بنام ردیف است به خط نت در آمد.

 


منبع : اینترنت

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ