با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

ادبیات معاصر


 

 

محمد علی سپانلو

شاعر، مترجم و محقق، متولد 1319 تهران و از نخستین اعضای کانون نویسندگان است که فعالیت های ادبی خود را از دهه 40 شمسی آغاز کرد و با منظومه های پیاده روها به شهرت رسید.
او دارای 15 عنوان کتاب شعر است که در میان آنها خانم زمان که شعر بلندی درباره شهر تهران است از همه مشهورتر است.

آثار:
آه ... بیابان! 1342 ، انتشارات طرفه ( نایاب)
خاک، ( منظومه) چاپ اول 1344 ، انتشارات طرفه، چاپ دوم ( همراه تفسیری از یدالله رویایی) 1357 ، تهران، انتشارات ققنوس
رگبارها، چاپ اول ، 1346 ، تهران، طرفه، چاپ دوم 1363 تهران ، نشر اسفار
پیاده روها، ( منظومه) چاپ اول( قطع جیبی ) 1347 ، دوم ( رقعی) همراه چند یادداشت از منتقدان 1349، سوم 1351 ، چهارم 1352 تهران انتشارات بامداد، پنجم 1363 تهران نشر اسفار( نایاب)
سندباد غائب، ( منظومه با 6 شعر دیگر) 1352 ، تهران ، انتشارات متین( نایاب)
هجوم، چاپ اول، 1356 ، دوم 1357، تهران ، انتشارات روزبهان
نبض وطنم را می گیرم، 1357 تهران ، کتاب زمان( نایاب)
خانم زمان، ( منظومه) لندن، 1987 ، تهران ، 1366 چاپ دوم 1368 تهران ، تیراژه
ساعت امید( همراه با داستان منظوم هیکل تاریک) 1368 تهران ، نشر پیک فرهنگ
خیابان ها، بیابان ها ( گزیده ی اشعار) نشر شیوا، 1371
فیروزه در غبار( کارنامه شعری) تهران ، نشر علم، 1377
منظومه 1399، ( شعری نمایشی در 7 پرده) دنور 1997، تهران ، نشر هژبر 1379
پاییز در بزرگراه ( شعرهای سبز و سیاه) تهران ، نشر قطره 1379
تبعید در وطن، تهران ، نشر ققنوس، 1381
ژالیزیانا ( شعرنامه) تهران ، نشر آگهه، 1381

سپانلو جدا از اینکه شاعری صاحب نام است در عرصه های دیگر چون قصه، پژوهش و بررسی و ترجمه نیز صاحب آثار قابل تاملی است که از جمله آنها می توان به مردان( مجموعه 5 قصه) چاپ اول 1349 ، ازآفرینی واقعیت( مجموعه قصه از نویسندگان معاصر ایران با تحشیه و تفسیر) چاپ اول 1349 ، نویسندگان پیشرو ایران( تاریخچه رمان، قصه کوتاه ، نمایشنامه و نقد ادبی در ایران معاصر ) چاپ اول 1362 تهران کتاب زمان،چهار شاعر آزادی ( در زندگی و آثار عارف، عشقی، بهار، فرخی یزدی) استکهلم 1994، تهران، نشر نگاه، 1377،گیوم آپولینز ( نوشته ی پاسکال پیا) همراه با گزیده ی اشعار آپولینز، سلسله ادب و اندیشه، زیر نظر بهمن فرمان، چاپ یکم، تابستان 1372، آناباز ( منظومه ای از سن ژون پرس) تهران، نشر هرمس، 1381و دیوان عارف قزوینی ( با مقدمه و سال شمار ، تدوین جدید همراه با مهدی اخوت) تهران ، انتشارات نگاه، 1381 اشاره داشت.
محمدعلی سپانلو چهارم تیرماه 1382 در مراسمی با حضور هنرمندان ایرانی و هنر دوستان فرانسوی د رمنزل سفیر فرانسه در تهران نشان نخل آکادمیک را دریافت کرد.

خیابان پنجم

م.ع. سپانلو


زیبا و مه آلود به رستوران آمد
از دامن چتر بسته اش
می ریخت هنوز سایه های باران
یک طره خیس در کنار ابرویش
انگار پرانتزی بدون جفت...
بازوی مسافر را
با پنجه ای از هوا گرفت
لبخندزنان به گردش رگبار...

افتادن واژه های نورانی
در بستر شب جواب مثبت بودند
گیسویش شریک با باران
از شانه آسمانخراش ها می ریخت
بر لنبر آفتابگیرها می بارید
بی شائبه از جنس رطوبت بودند
همبستر آب، محرم گرداب
جایی که نشان نداشت دعوت بودند

در فرصت هر توقف کوتاهی
در سایه سرپناه ها
باران که سه کنج بوسه را می پایید
از لذت هر تماس قرمز می شد
لب ها رنگ قهوه را پس می داد
یادآور فنجانی که لحظه ای لب زده بود
و پنجه یخ کرده
زیربغل بارانی
یک لحظه گرم جستجو می کرد.

از گردی قاب چتر
تا دامن ضد آب
موها
ابروها
پستان ها
لنبرها
یک دسته پرانتز بلاتکلیف...

شب ، نرمی خیس، اندکی تودار
آخر صفت تو را گرفت
تا مریم معصوم شود،
کیف آور بود، داغ، کم شیرینی
عین مزه داغ ( که در شغل فروشندگی کافه
مهمان ها تخصص تو می دانستند)
عین شب تو، شبی که پیشانیت
همواره خنک بود
و بوسه تو معطر از قهوه.


 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ