با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

ادبیات عامیانه

.
 

 

"ماشین نوشته" ها

(ادبیات رانندگان جاده ها)

گردآوری خوانندگان سایت فارسی بی بی سی

 

کم تر کسی را می یابیم که در جاده های ایران سفر کرده باشد و بگوید که هرگز خودرویی را ندیده است که روی آن بیت شعر یا عبارتی (معمولن از دیدگاه ادبی کم مایه و گاه زیرکانه) نوشته شده است.

مسافرانی که در پس این خودروها حرکت می کنند، با چشم برداشتن از جاده و اطراف، کنجکاوانه این بیت ها و عبارت ها را می خوانند و از خواندن آن ها گاه شاد و گاه از معنای نهفته در آن ها رنجیده می شوند. این نوشته ها معمولن پیرامون موضوع های عاشقانه، عاطفی و یا مذهبی هستند: بزن بر سینه ام خنجر / ولی هزگر نمیر مادر، بگو ماشاءالله!، به کجا چنین شتابان؟، درب و داغون خودتی!، دنیا محل گذره،  ما می گذریم ولی اون نمی گذره، از جمله چند نمونه از این "ماشین نوشته" هاست. این ادبیات حقیقتی انکار ناپذیر از زندگی قشری از جامعه و فرهنگ آن ها است و بیش تر ِ پیام های آن، حکایت از داغی جانسوز و قدیمی می کند و بیانگر احساسات درونی رانندگانی است که در ایران فعالیت می کنند. گر چه "ماشین نوشته" ها در گذشته بیش تر باب بوده است، ولی هنوز بسیاری از رانندگان کامیون، اتوبوس، وانت بار و تاکسی برای گفتن حرف های دل خود به این روش وفادار هستند.

نوشته های آنان از لحاظ ادبی، جامعه شناختی و روان شناختی اهمیت دارد و اگرچه مردم ایران حتا عوام، با شعر و موسیقی ایران رابطه ای تنگاتنگ دارند، اما ادبیات رانندگان را می توان از ادبیات سایر صنف ها جدا دانست و این موضوع به خوبی از شعرها و نوشته های آنان بر روی ماشین های آنان دریافت شدنی است.

به عنوان مثال بر روی کامیونی نوشته است: "موتوری بزن کنار که پیکان خوراک من است" که می توان دریافت که راننده ی چنین ماشینی فردی پر هیجان و ماجراجو است و سرعت زیاد برای او اهمیت بسیار دارد. بر ماشین دیگری نوشته است: "دست بزن ولی خیانت مکن" که شاید چنین راننده ای مار گزیده ای باشد که بار ماشینش را در گذشته دزدیده اند. یا بر روی ماشن دیگری آمده است: "تنهای شب" که تنهایی در تاریکی شب می تواند از دغده های این راننده باشد. از آن جا که این قشر از رانندگان اغلب در سفر هستند، "تنهایی"، "هجران"، "دوری" و "مادر" بیش ترین مفاهیمی هستند که آنان به طور مستقیم یا غیر مستقیم به آن ها اشاره کرده اند.

اخیرن جنبه های زبان شناختی، جامعه شناسی و روحی صنف رانندگان جاده ها در استفاده از "ماشین نوشته" ها مورد توجه متخصصان فرهنگ لغات و زیان در ایران قرار گرفته و نمونه های آن ها ثبت و گردآوری شده است. گفتنی است که برخی از پژوهشگران بر این باورند که بها دادن به این نوع ادبیات، آلوده کردن زبان فارسی است. بدیهی است که در فرهنگ شناسی، ما چیزی به نام زشت یا زیبا نداریم و هر فرهنگی در هر زمان و مکان ویژگی های خود را دارد. مطالعه ی "ماشین نوشته" ها بخشی از مطالعات فولکلوریک ( فرهنگ عامه) است و نه تنها موجب آلودگی زبان نمی شود، بلکه یکی از به ترین روش های شناخت بخشی از فرهنگ عامه ی مردم ایران است.. این بررسی تاثیری بر ادبیات ندارد و تنها دیدن بخشی از خود در آینه است. "ماشین نوشته" ها در اصل ادبیاتی سیار هستند که در فرهنگ رانندگان ایرانی جایگاه خاصی دارد و  برخی از آن ها بسیار ابتکاری است.

ما بر حسب وظیفه ی خود در طرح مسایل زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، نمونه هایی از این "ماشین نوشته" ها را که بیانگر فرهنگ بخشی از مردم این سرزمین هستند و توسط خوانندگان گردآوری و فرستاده شده اند، برای آشنایی دیگر خوانندگان ارجمندمان در پایین می آوریم.

با سپاس، آریا ادیب

- پشت یک وانت بار: کاش می شد سرنوشت را از سر نوشت. آزاده – شیراز

- عاشق بی انتظار مادر. وحید – تهران

- پشت خاور نوشته شده بود: سرعت را من تعیین می کنم. ح. فلاح – یزد

- توی یکی از جاده های اهواز در حال رانندگی بودم که از آینه ی بغل اتوموبیلم دیدم جلوی یک خودروی ژیان که پشت سر من در حال حرکت بود نوشته "میازار موری که دانه کش است " ...  وقتی که من به خودروی ژیان اجازه دادم که از من سبقت بگیره دیدم پشت همون ژیان نوشته "فلفل نبین چه ریزه " ... فریاد کارون – اهواز

- این هم پشت کامیون نوشته : دریای غم اردک ندارد. اصغر نثری – تهران

- روی در باک بنزین یک اتوبوس نوشته بود: بخور نوش جون. مهمون خودم. امیر علی مجرد – شیراز

- درحال رفتن به فرودگاه مهرآباد دیدم پشت یک مینی بوس فیات نوشته شده بود: "امروز همان فردایی است که دیروز منتظرش بودی" و چون ما به دنبال مسافرمان می رفتیم برای من جالب بود و مناسبت هم داشت. سامان – تهران

- بامزه ترین نوشته ای که من دیدم این بود: "زندگی نگه دار!، پیاده می شم." نرگس – اصفهان

- پشت یک تاکسی در اهواز به لهجه ی لری بختیاری نوشته بود : دا کر سی چنت بی. یعنی: مادر ! پسر برای چی خواستی؟ الف – اهواز

- سال ۱۳۷۱ در جاده اصفهان این جمله در پشت اتوبوسی برایم خیلی جالب و پرمحتوا بوده است: چشم گریان، چشمه ی فیض خداست. یوسف گ. – اصفهان

- پشت یک خاور نوشته بود: دیشب خواب دیدم تریلی شدم ۳۰ تن بار زدم. آرش – شیراز

- بر پشت کامیون حمل زباله نوشته شده بود "طعنه بر خواری من ای گل بی خار مزن - من به پای تو نشستم که چنین خوار شدم".

- بر پشت ماشین تخلیه ی چاه نوشته شده بود "هیچ کس منو دوست نداره..."

- بر پشت تریلر نفت کش نوشته شده بود: "علم به تر است یا ثروت؟، هیچ کدام فقط ذره ای معرفت"

- و اخیرن در تهران پشت یک پیکان نوشته شده بود: "GO WITH WITH" یعنی برو بابا.

- پشت یک اتوبوس نوشته شده بود: "آخه چرا؟" من با خواندن این موضوع مایل بودم که چهره ی راننده را ببینم و برای همین پس از سبقت گرفتن نگاهی به جلوی اتوبوس انداختم و دیدم نوشته است: "چرا که نه؟" غلامرضا خرم آبادی – تهران

- "هر چه بعضی انسان ها را بیش تر می شناسم، گرگ ها را بیش تر تحسین می کنم." شریفی – تهران

- یک روز که به دانشگاه می رفتم پشت یک ماشین فاضلاب کش خوندم که نوشته بود: نگاه نکن به کارم، محتاج روزگارم. مجتبی زارع- نورآباد ممسنی

- سال ها پیش پشت وانت یکی از بستگان این جمله می درخشید: " به حال آن شخص باید گریست که دخلش بود ۱۸ خرجش ۲۰. کیوان - جزیره کیش

- اوایلی که موبایل از سطح خواص جامعه به سطوح پایین تر راه پیدا کرده بود و کم کم داشت فراگیر می شد، پشت اتوبوس های بین شهری (جاده ها) شماره های موبایل نوشته می شد. به یکباره چنین موضوعی تبدیل به یک پدیده شد و بیش تر اتوبوس ها که تا آن زمان عکس قلب تیر خورده را پشت شیشه های خود می کشیدند، شماره های موبایل راننده رانوشتند. البته اگر یادمان باشد که در آن زمان و حتا همین حالا قیمت موبال نزدیک به یک میلیون تومان است، این کار معنای دیگری می یابد. پارسه – تهران

- پشت یک کامیون به زبان ترکی نوشته بود: "بو دنیا - یالان دنیا دو" پشت یه کامیون دیگه هم نوشته شده بود: "گشتم نبود؛ نگرد نیست؛ افسانه بود." هادی – تهران

- یک بار ۴ سال پیش پشت یک اتوبوس در جاده ی بندر عباس - سیرجان این بیت ها را دیدم و خیلی خوشم اومد و یادداشت کردم: "دلم تنگ است و تنگی چاه تیزم / به جهندم میروم پیش عزیزم / الهی نازنینم خواب باشد / گل پرپر به بالینش بریزم." نازنین – مشهد

- اینهم یک ماشین نوشته ی دیگر: "به روز تنگدستی آشنا بیگانه می گردد". علیرضا – تهران

- در سفرهای مختلف پشت كامیون ها خواندم : - به درویشی قناعت كن كه سلطانی خطر دارد. - زندگی بدون عشق، مثل تنبان بدون كش است. - دریای غم ساحل نداره . علی خیرنیا – تهران

- پشت یک کامیون نوشته بود: به دریا رفته می داند مصیبت های دریا را. فرید - چالوس

- سال ها پیش پشت یک ماشین خواندم: دو چیز در دنیا ندارد صدا / ننگ ثروتمند و مرگ فقیر. فریده فیروزبخت - اصفهان

- پشت یک اتوبوس نوشته بود: خواهی که جهان در کف تقدیر تو باشد / خواهان کسی باش که خواهان تو باشد. و یکی دیگه البته کامیون بود: به گنده تر و خرتر از خودت احترام بگذار! سیروس - تهران

- من این نوشته را از پشت ماشین نیسان سایپا که به بوشهر تره بار حمل می کرد، خواندم: به مُد پوشان بگویید آخرین مد کفن است. باقر عباسی - بوشهر

- "عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت / سرنوشت دگران بر تو نخواهند نوشت." قیصر - قمصر

- مواظب باش ای دلاور نمالی به بنز خاور . شباب - خاور

- سلطان جاده، - عروس کویر، - بیمه ابوالفضل، - بسیار سفر باید، - برچشم بد لعنت، - هذا من فضل ربی . اسماعیل - تبریز

- یواش برو که دلم زیر پای توست. بهاره مهدوی

- پشت یک اتوبوس نوشته بود: ناز نگات / قشنگه! نرگس - یزد

- سبب گر بسوزد / مسبب تو هستی، - (کامیون :) همه از ما می ترسند، ما از نیسان. امید - ساری

: اغنیا بنز سوارند، من مسکین مزدا سوار، جان به قربان تو مزدا که بنز فقرایی. - پشت کامیون: سوت دلان، نزدیک نشو می ترسم. -  از ما نخورده باشی. رضا م. – شیراز

- شاید برای خیلی ها عجیب باشه، اما یکی از چیز هایی که تو غربت دلم هواش را می کنه همین دل نوشته هاست. فرهنگ جاده هنوز بوی قدیم رو می ده، از دل بر اومده توی دل هم می شینه. فرهنگ ماشین ولی ماشینی نیست! شقایق – لندن

- بر روی ماشین خاور بیابانی این شعر نوشته شده بود: "ای جوان تا توانی زن مگیر / طوق لعنتی است بر گردن مگیر." اخیرن عبارت های انگلیسی نیز برروی ماشین ها دیده می شوند. مانند این جمله که آن را بر روی یک وانت میوه فروش دوره گرد دیدم: Kill me, kiss me but dont leave me هیوا – تهران

- پشت یکی از این ماشین ها یک شعر دیدم که خیلی جالب بود. نوشته بود: تند رفتن که نشد مردی / عشق است که برگردی. جمشیدی - تهران

- این موضوع ازمدت ها قبل برای من سوژه بود. این قضیه را من با واژه "ادبیات کامیونی" می شناسم.. ولی خنده دارترین آن هایی که تا به حال خوانده ام این جمله بود که پشت یک کامیون حک شده بود: I Love You MATIZ. رضا – کرج

- پشت یک کامیون درب و داغون این بیت نوشته شده بود: اغنیا بنز سوارند / من مسکین بر تو / جان به قربان تو ماشین که بنز فقرایی. علی - تهران

- چند ماشین نوشته دارم خواستم براتون بفرستم: یا رب عاشقان را غم مده، -  از حادثه ترسند همه کاخ نشینان / ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم! - هر کجا محرم شدی چشم از خیانت باز دار / چه بسا محرم با یک نقطه مجرم می شود، - روزگار غریبی است نازنین، - می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند؟، - دو دو تا چهار تا، کی به کیه. فرزاد - هرات

- در چاله چوله های عشقت شافنرم شکست. کامبیز - تهران

- صد سال در بیابان آواره شوی / به از آن است که در خانه محتاج نامردان شوی. ت. ر. - تهران

- مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز / جوان به حادثه ای زود پیر می شود گاهی. میلاد وزیریان - تهران

- نمی دانم چرا خوبان در جوانی می میرند! بهروز - دوبی

- پشت سوزولیت (ماشین شکل مینی بوس ولی خیلی کوچک) نوشته بود: منم یه روز بزرگ می شم. رامین از شیراز

- زندگی بر خلاف آرزوهایم گذشت. شهرام – تهران

- در افغانستان در عقب اکثر مینی بوس ها نوشته اند: آهسته برانید، به سلامت برسانید / نی خود را به شفاخانه (بیمارستان) و زندان بکشانید. ولی برای من خیلی جالب بود روزی که برای اولین بار وارد ایران شدم در شیشه عقبی یک مینی بوس نوشته بودند: داداش جان به خاطر اشک مادر یواش! فواد – نارویژ

- جمله ی معروف و جالب توجه ای که دوسال قبل در کابل عقب یکی از خودروها نوشته بود و از عمق قلب های عاشقان دل شکسته برخاسته بود : افسوس همه اش افسانه بود! آواره – بامیان

- چرخ قلبم رو با میخ نگاهت پنچر نکن. سامان – تهران

- پشت کامیونی نوشته بود: من از عقرب نمی ترسم ولی از سوسک می ترسم/ من از دشمن نمی ترسم ولی از دوست می ترسم. جمال خوشی – تهران

- پشت یک کامیون شب رو دیدم که نوشته بود: "همه دارند کار و ما هم داریم کار/ این چه کاریست همه خوابند و ما بیدار. امیر مرتضوی – تهران

- علی گفتیم و عشق آغاز شد ... بهروز تهرانی

- رادیات قلب من از عشق تو جوش آمدست / گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم. حسن – تهران

- اینهم شاید برای بعضی ها قشنگ باشه: " قسمت نبود." مجید – شیراز

- آن قدر در کشتی عشقت نشینم تا سحر/ یا به ساحل می رسم یا غرق دریا می شوم. صدق – تهران

- این مطلب را یکی از دوستانم روی ماشینش نوشته بود که منظورش پلیس راهنمایی و رانندگی بود و یکبار هم جریمه شد! تا تو نگاه می کنی، کار من آه کردن است / کلاغ در آرد چشم تو این چه نگاه کردن است. رضا – وین

- پشت تعدادی از کامیون ها در افغانستان می نویسند: من نمی گویم مرا ای چرخ سرگردان مکن / هرچه می خواهی بکن محتاج نامردان مکن! یا این عبارت که: در اوج قدرت مرد باش. سید سرور حسینی - مزار شریف

- پشت یک ماشین حمل آشغال نوشته بود: از دست روزگار ناچارم. یکی دیگه هم نوشته بود: یا زهرا یا هیچ کس. داریوش - بندر عباس

- تو برو من میام. رضا - یزد

- موقع رانندگی در جاده ی کرمان- تهران این شعر حافظ را پشت کامیونی دیدم: شب و ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن / مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد. بابک – تهران

- شد شد، نشد نشد. شیدوش - اصفهان

- مدعی خواست از بیخ کند ریشه ما / غافل او بود خدا هست در اندیشه ما. سعید شاهرودی

- احتیاط کن / ازدواج نکن. رضا - شیراز

- سال ها قبل در مسافرت کامیونی را دیدم که عقب ان نوشته شده بود: بوسه مگر چیست / فشار دولب / این که گنه نیست / چه روز و چه شب. علی – تهران

- "کرمانشاه ما برمی‌گردیم" این نوشته‌ پشت یک کامیون در بحبوحه ی جنگ ایران و عراق بود که در نزدیکی کرمانشاهمی گذشت. کرمانشاه در آن زمان یکی از مناطق جنگ زده بود که بسیاری از مردم آن را ترک کرده بودند و نوشته‌ این راننده به نوعی نشان‌دهنده علاقه و تمایلش به شهرش بوده. روزبه دانشور – تهران

- پشت یکی از ماشین ها نوشته بود: من از روییدن خار سر دیوار دانستم / که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشستن ها. جمشیدی – تهران

- گازش بده نازش نده. سارا - تهران

- همه ی ماشین نوشته های این صفحه را خواندم و دیدم معروف ترین آن ها که هنوز هم پشت خیلی از کامیون ها نوشته می شود، درج نشده است: دادش مرگ من یواش. رضا – مشهد

- این جمله را سال ها پیش پشت یک کامیون خواندم: گشتم نبود / نگرد نیست. فرانک – وین

- پشت یک اتوبوس نوشته بود : عاشق همیشه تنهاست. کبری احمدی – کابل

- پشت کامیون: بمیرد آنکه غربت را بنا کرد / مرا از تو، ترا از من جدا کرد. هوتن - تهران

- شاخه را مرغ چه داند که روزی قفس خواهد شد. شهرام – تهران

- در افغانستان هم از این نوع به گفته شما "ماشین نوشته ها" زیاد است. مانند: در بیابان شب و روز رانندگی کار من است / غصه ندارم چون خداوند همراه منست. یا نازنین بگو نام خدا... اما در مناطق جنوب کشورمان ماشین های باربری نوشته ای ندارند اما با انواع رنگ های سرخ، سبز، آبی و...نقاشی شده که به نظر من بسیار جالب و منحصر به فرد است. مرسل – هرات

- روی یک ما شین باربری ( کامیون) نوشته بود: عشق برای صحت مضر است! وزارت صحت. علی دانش - بامیان افغانستان

- پشت یک کامیون در جاده ی ساوه نوشته بود: بوق نزن راننده خوابه. احمد – واشنگتن

برگ از درخت خسته می شه / پاییز بهانه است. مهدی شیرازی – تهران

- ای کاش زندگی هم دنده عقب داشت. حسین حق شناس – تهران

- در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند / من بیچاره دنبال مرد می گردم. رو باک یک کامیون هم نوشته بود دمت گرم تو بخور پای من. آرش امیدی - مشهد

- دنبالم نیا آواره میشی. علی – کرج

- کامیونی دیدم که برای شرکت جدید التاسیس بیمه تبلیغ می کرد و در قسمت پشت ماشین با خط درشت نوشته بود : بیمه ابوالفضل. م. ملازاده – تهران

- پشت یک ژیان نوشته بود "حالا که هر کی به هر کیه ، ما هم ماکسیما ایم ! میثم – رشت

- پشت یک تاکسی نوشته بود: مدیر عاشقان وزارت عشق.  سید مشتاق حسامی - ریاض

- پشت یک تریلی نوشته بود: ژیان ساندویچ من است. داوود - نروژ

- پشت یک بنز خاور نوشته بود: در طواف شمع می گشت پروانه ایی / سبقت بی جا مگیر جانم مگر دیوانه ایی؟ رضا - بلژیک

- هر که عاشق شد جفا بسیار باید کشد / بهر یک گل منت از صد خار باید کشد. مزدک - شیراز

- رفاقت قصه تلخی است که از یادش گریزانم. محسن - اصفهان

- پشت یک کامیون نوشته بود: روی قلبم نوشتم ورود ممنوع / عشق آمد و گفت بی سوادم! و یا پشت یک ژیان نوشته بود: حالا که خر تو خره ما هم پژو. محمد – اصفهان

- پشت یه ماشین خیلی کوچولو نوشته شده بود: "میازار موری که دانه کش است" و پشت یک ماشین دیگه نوشته بودند: "تو هم خوبی!" جلیل – مشهد

- یک جا نوشته بود : جگر ها خون شود تا پسری مثل پدر گردد.  - یا سید علاالدین حسین و یا این جمله : یا شاه چراغ (که هر دو امام زاده های معروف شیراز هستند و معلوم می شود که ماشین ها شیرازی هستند). سعیدپور – شیراز

- مدتی است روی شیشه پشت و جلوی بیش تر کامیون ها و اتوبوس ها و بعضی دیگر از وسائط نقلیه جمله ای دو کلمه ای مینویسند به این عبارت : ( فقط خدا ) پشت این جمله کوتاه بسیار معنی ها را می توان تعبیر کرد. از جمله این که از مدعیان خدا. ما را همان یک خدا که یکی هم بیش تر نیست بس است. مرتضی - تهران

- پشت یک اتوبوس مسافری نوشته بود : ره غریب / رهبان غریب / مقصد با من / من با مقصد غریب. مرتضی - تهران

- پشت یک مینی بوس با حروف انگلیسی نوشته بود : zoornazanfarsineveshtam. مرتضی یوسفی - تهران

- منال ای مینی بوس زیر پایم / که من با ناله هایت آشنایم. تیمور – توکیو

- جملاتی که دیده ام و یادم مونده: پلنگ برو / علی یارت، - سلطان غم: مادر، - دریای غم ساحل ندارد. یاشار - شیراز

- از حاثه ترسند همه کاخ نشینان / ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم. احمد - فولادشهر

- پشت یک کامیون نوشته شده بود: غم عشقت بیابان پرورم کرد. یکی دیگر: از بس خوردم مرغ و پلو / آخر شدم مارکوپولو. محسن - تهران

- سر پایینی پرنده / سر بالایی شرمنده. بهنام – اصفهان

- پشت یک ژیان نوشته بودن: "خودتی". یا پشت یک وانت نوشته بود: "بیمه دعای مادر". علی - تهران

- ماشینی پشتش نوشته شده بود: واسه همه لاتی واسه ما شکلاتی! علی سجادی

- پشت کامیون حمل جوجه نوشته بود: بوق نزن جوجه ها خوابند! آرش - تهران

- تند رفتن نشد مردی / شرط آنست که برگردی. کاظم - کپنهاگ

- دنیا همه هیچ و زندگانی همه هیچ / ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ. بابک - تهران

- روی یک کامیون حمل مرغ نوشته بود: ای به فدای تو همه مرغای من! رامن - قائم شهر

- من در سفری در ایران به همراه همسرم، دو جمله به قول شما ماشین نوشته دیدیم که علیرغم گذشت ۱۰ سال از یادمون نرفته: "غروب غمت را به هر بهایی خریدارم" و دومی "اسیرتم ولی آزاد" به نظر ما این دوتا خیلی جالب اومد و هر از چندگاهی از دید شوخی به هم می گیم. امیر حسین حاجی لو – دبی

- یک نمونه جالب ماشین نوشته: یاد آن روز که در صفحه شطرنج دلت... شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شدم. محمود - بوشهر

- "قربون کله قوچ مشکی ام" -  فلفل نبین چه ریزه  -  بابا برگرد  -  روز و شب در جاده ها رانندگی کار من است / از کسی باکی ندارم چون خدا یار من است ... بردیا - تهران

- یک ماشین نوشته: بخاطر دلم ولم. فرهاد - تهران

- "رفیق بی کلک مادر"، -  "منمشتعلعشقعلیمچکنم؟" ( = من مشتعل عشق علی ام چه کنم؟)، (کنار باک کامیون): - "بخور شکمو" یا  "بخور نوش جان"،  - "در این درگه که گهگه که که و که که شود ناگه / نشو غره به امروزت که از فردا نه ای آگه." محمد – تهران

- پشت یک مینی بوس نوشته بود: ای دل غمین مباش / شد شد، نشد نشد
من که خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. رضاپور - همدان

منبع ما : آریا ادیب http://aryaadib.blogfa.com

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ