با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

شعری از نزار قبانی با ترجمه دوست عزیز آقای صادق دارابی

.
 

 

قارئه الفنجان

جلست....والخوف بعینیها

تتامل فنجانی المقلوب

قالت : یا ولدی ، لا تحزن

فالحب علیك هو المكتوب

یا ولدی قدمات شهیدا

من مات علی دین المحبوب ...

 

فنجانك ......دنیا مرعبه

و حیاتك اسفار و حروب

ستحب كثیرا و كثیرا

و ستعشق كل نساء  الارض

و ترجع كالملك المغلوب

بحیاتك ، یا ولدی ، امراه

عیناه .....سبحان المبعود

فهما ......مرسوم كالعنقود

ضحكتها .....موسیقی و ورود

لكن سماءك ممطره .....

و طریقك مسدود .....

        مسدود .....

فحبیبه قلبك ......یا ولدی

نائمه .....فی قصر مرصود

والقصر كبیر .......یا ولدی

و كلاب تحرسه و جنود

و امیره قلبك نائمه

و من یدخل حجرتها مفقود

من یطلب یدها

من یدنو .....

من سور حدیقتها .....

مفقود ......

من حاول فك ضفائرها ......

یا ولدی

مفقود ....مفقود

بصرت

و نحمت كثیرا

لكنی .....لم اقرا ابدا

فنجانا یشبه فنجانك

لم اعرف ابدا یا ولدی

احزانا .....

تشبه احزانك

مقدورك آن تمشی ابدا

فی الحب ......علی الخنجر

و تظل وحیدا كالاصداف

و تظل حزینا كالصفصاف

مقدورك ان تمضی ابدا

فی بحر الحب  بغیر قلوع

و تحب ملایین المرات ......

و ترجع كالملك المخلوع .....


  •  شعر : نزار قبانی

  •  كتاب قصائد متوحشه

 

فال قهوه

زن نشست

و چشم هایش

سرشار از ترس

نگاهش به فنجان واژگونه ام

افتاد

گفت : پسرم نترس

عشق از آن تو و

سرنوشت توست

پسرم

هركس به راه محبوبش بمیرد

در شمار شهیدان است .

و فنجان تو

دنیایی ست سرشار از وحشت

و زندگی ات ، سفرها و جنگ ها ست .

چه بسیار عاشق می شوی

و بسیار می میری

بر تمام زنان زمین

دل می بازی

و برمی گردی   چون

پادشاهی شكست

خورده

پسرم ، در زندگی ات

زنی است

با چشمانی شكوهمند

لبانش خوشه های انگور

لبخنندش موسیقی و گل

ولی آسمان تو بارانی

و راه تو بسته

پسرم ، محبوب تو در كاخی  در بسته خواب است

كاخی بزرگ

كه سگ ها و سرباز ها

نگهبانی اش می كنند

شاهزاده ی قلب تو

خوابیده

هركس به اتاقش

وارد شود

یا خواستگاری اش كند

یا از پرچین باغش بگذرد

ناپدید می شود

پسرم ،

هركس گیسوانش ر ا بگشاید

ناپدید ، ناپدید می شود

پسرم طالع بسیار دیده ام

فال بسیار گرفته ام

هرگز ندیده

و نخوانده ام

فنجانی چون فنجان تو

و اندوهی شبیه اندوه تو

سرنوشت تو

سفر در عشق

و راه بر لبه ی تیز خنجر هاست

چون صدف تنهایی

و چون بید

در غم و اندوه

سرنوشت تو

بی بادبانی در دریای عشق

كه هزاران بار

عاشق می شوی

و هزاران بار برمی گردی

 چون پادشاهی مخلوع .


  • ترجمه : صادق دارابی

  • مجموعه ی شعرهای وحشی

ترجمه های دیگری از این دوست ارجمند را در وبلاگ شخصی ایشان بخوانید: http://ivory11.blogfa.com

 

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ