با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

ادبیات عرفانی

.
 

جایگاه عالم مثال (اقلیم هشتم) در حكمة الاشراق و حكمة المتعالیه

عبّاس خسروى

نگرش دو فیلسوف نامبردار جهان اسلام: سهروردى و ملاّ صدرا به كلّ هستى نگرشى بنا شده بر وجود خداست كه خدا را آغاز هستى مى دانند و آفریننده جهانها. در فرآیند آفرینش خدا را دو تجلّى و دو فیض است فیض اقدس و فیض مقدّس. خدا با یك فیض بر خود تجلّى مى كند و تمنّاى هستى را در آفریدگان فراهم مى آورد و با فیض دیگر به هر شىء وجود مى بخشد. از این رو آفرینش ما گرچه آغازبردار نیست و از دیگر سو همه هستى گرچه در (یك آن) هست شده امّا (هستى) را پایه ها و مرتبه هایى است.

مقام غیب الغیب یا (عما) ویژه خداوند است همان مقامى كه در آن خدا خدا بود در حالى كه هیچ چیز و هیچ كس نبود. مقام بعدى همان فیض اقدس یا (مقام صفات و اسماء) خداوند است كه در واقع همان مقام جمع الجمع است مقامى كه هنوز هیچ كثرتى را در آن راه نیست پس از این مقام فیض مقدّس فرا مى رسد كه در آن راه براى پیدایش كثرات باز مى گردد این جاست كه هستى داراى رتبه و درجه مى شود.
به طور معمول عالم را تقسیم مى كنند به:غیب و شهادت. این بدان معنى نیست كه تنها همین دو عالم را در هستى سراغ داریم بلكه عالم غیب خود مراتبى دارد. عالم شهادت همین عالم طبیعت و مُلك و ناسوت است. امّا عالم غیب ملكوت جبروت و لاهوت را در بر مى گیرد. مى توان تعبیرى دیگر آورد و گفت: جهانهاى غیب جهان روح جهان عقل و جهان نفس اند. جهان نفس همان جهان برزخى میان جهان طبیعت و جسم و ماده است و جهان عقل و ملكوت و جهان برهنگان از ماده: (كروّبیان).
برخلاف معرفت شناسى (دوبین) كه تنها جهان آشكار و جهان پنهان (عقل) را به رسمیّت مى شناسد معرفت شناسى دیگرى بیش از دو جهان را به رسمیّت مى شناسد. این گونه معرفت شناسى معرفت شناسى تأویلى (هرمنوتیك) است كه بر اساس آن تفكّر دینى و رمزى ـ تأویلى و اسطوره اى معنى خود را پیدا مى كند. قضایاى این نوع معرفت شناسى تنها قضایاى تجربى ـ تاریخى نیست بلكه نوع سوّمى از قضایا در این گونه معرفت شناسى جا پیدا مى كند: قضایاى دینى ـ اسطوره اى.

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ