با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

ادبیات عرفانی

.
 

مهم‏ترین مسئله‏اى كه به مدد زبان فارسى در عرفان به وجود آمد، همین اشعار عرفانى است. در مثنوى‏هاى سنایى و مولانا و غزل‏هاى عطار، حافظ، سعدى خواجوى كرمانى و دیگر اشعار ایشان ابتكاراتى را مى‏بینیم كه كمتر در زبان عربى دیده مى‏شود. در زبان عربى فقط ابن‏فارض و ابن‏عربى را مى‏توان نام برد. در حقیقت آن‏گاه كه عمر شعر عربى به‏سر مى‏رسد، تازه شعر فارسى شروع مى‏شود و تمام آسیا را مى‏گیرد و در قلمرو عثمانى و در شبه قاره هند و حتى در خود ابن‏عربى هم تاثیر مى‏گذارد. این نكته را بنده نمى‏گویم; كسانى كه در این زمینه تحقیق كرده‏اند، مى‏گویند كه ابن‏فارض از طریق ایرانیانى كه به مصر مى‏رفتند، با این آثار آشنا شده و تحت تاثیر شعر فارسى قرار گرفته است.
نكته درخور توجه این است كه تا زمان ابن‏عربى، تمام عرفایى كه كتاب نوشته‏اند و صاحب فكر و اندیشه و ابتكار بوده‏اند، به دو زبان سخن مى‏گفتند; مثلا امام محمد غزالى صرفا عربى‏نویس نیست، بلكه به دلیل این كه با شعر فارسى انس دارد و با نمادهایى كه در زبان فارسى به كار مى‏رود آشناست، مى‏تواند بحث‏سماع را در كتاب احیاءالعلوم آن‏قدر قوى بنویسد. همین‏طور عین‏القضات همدانى، یا نجم‏الدین كبرى و روزبهان شیرازى (كه البته از سنت زبان فارسى و تصوف خراسان مقدارى دور است) به زبان فارسى و عربى هردو آشنا بودند. اشخاصى هم كه فقط عربى مى‏دانستند و با زبان فارسى آشنا نبودند، به‏تدریج تحت‏تاثیر كتاب‏هاى عربى‏اى قرار مى‏گیرند كه ایرانى‏ها نوشتند. این خصیصه‏اى است كه در ابن‏عربى نیست. ابن‏عربى ارتباط و تماسش با زبان عرفانى فارسى قطع است، واساس تفكرعرفانى‏اش تا حدى جنبه فلسفى پیدا مى‏كند. آن ذوقیاتى را كه تصوف و عرفان ایرانى و فارسى دربردارد، نمى‏توانید در آثار او پیدا كنید.
یكى از خصوصیاتى كه باعث موفقیت ابن‏عربى شد، وجود صدرالدین قونوى بود كه این مطالب را دسته‏بندى كرد و به دیگران آموزش داد. جالب این‏جا است كه صدرالدین قونوى بعدازظهرها به فارسى و صبح‏ها به عربى، یا بالعكس، درس مى‏داده است. وى چیزهایى را كه نمى‏توانست‏به عربى بگوید به زبان فارسى مى‏گفت. قونوى در قونیه مطالب ابن‏عربى را دسته‏بندى كرد و درنتیجه، یك علمى با نام عرفان نظرى، كه بر فلسفه نوافلاطونى مبتنى بود، شكل گرفت. علاوه بر این، مباحثى مانند ولایت‏یا اسما و صفات كه قبلا صوفیه مطرح كرده بودند، جایگاه خود را در این علم پیدا كرد. بیشتر كسانى كه ذوق فلسفى داشتند و در پى فلسفه بودند، ، گرایش بیشترى به این نوع عرفان پیدا كردند. البته این گرایش فلسفى خود محتاج به نقد است.

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ