برخلاف حكما، اكثر متشرعه و فقها اقوال و دعاوی صوفیه
را بانظر مخالف نگریسته اند. نه فقط فقها و مجتهدان شیعی عهد صفویه ، امثال
مؤلف حدیقه الشیعه ، مولا محمد طاهر قمی مؤلف راسله فوائد الدینیه ، و شیخ
علی عاملی مصنف كتاب السهام البارقه ، شیخ یوسف بحرانی مؤلف نفحات
الملكوتیه ، و آقامحمد علی صاحب رساله خیراتیه ، مشایخ صوفیه ، مدعیان تصوف
و حتی اقوال و عقاید آنها را به شدت نفی كرده اند ، بلكه قبل از آنها مؤلف
تبصره العوام و بین الادیان هم در تخطئه آن كوشیده اند .
از قدمای اهل مذاهب ، حنابله در عین آنكه بعضی از آنها خود مدافع و طرفدار
تصوف بوده اند ، بسیاریشان تصوف و صوفیه را به شدت تخطئه كردهاند. از آن
جمله ابن جوزی ، ابن تیمیه و ابن قیم جوزیه در رسائل مختلف به رد دعاوی و
نقد اقوال و احوال آنها پرداخته اند و جالب آن است كه در بین خود صوفیه یا
هواخواهان آنها كسانی چون غزالی و هجویری و شیخ احمد جام هم در نقد صوفیه ـ
یا در نقد كسانی كه متشبهان به آنها بودهاند ـ اهتمام كردهاند. از جمله
شیخ احمد جام مدعی است كه گاه آنچه در مجالس سماع قوم به انجام می رسد ، با
آنچه در خرابات روی می دهد ، تفاوت ندارد.
اشتغال به سماع از جمله مواردی است كه صوفیه به سبب آن به شدت مورد نقد
مخالفان واقع شدهاند؛ همچنین عبادات و ریاضات غریب و فوق العاده آنها نزد
منتقدان از مقوله عبادت بما لم یشرع اللـه و حتی بدعت تلقی می شد . مشایخ
صوفیه هم به شدت از آنكه در عبادات منسوب به بدعت شوند ، محترز بودند و به
اینگونه اتهامات مخالفان پاسخ میدادند و عبادت متشرعه را كه در آن اكتفا
به حد مشروع مقرر می شد ، ناظر به مجرد به جا آوردن تكلیف ، كسب مثوبات و
از مقوله نوعی معامله یا حق می خواندند و اكتفا بدان را دون شأن عارف می
شمردند.
قول غزالی در دفاع از سماع و حكم وی به جواز آن البته مشروط به اجتناب از
مناهی همراه با آن است و لاجرم متضمن جواز مطلق نیست . با این حال هرچند
امثال ابوسعید ابوالخیر در خراسان اوایل عهد سلجوقی ، و قرنها بعد از
مولانا جلال الدین بلخی رومی در قونیه با رعایت شروط لازم در باب سماع
اشكالی نمی دیدند ، فقها و اكثر متشرعه از اظهار مخالفت با آن هرگز خودداری
نكردند . اینكه خانقاهها غالباً محل اجرای مراسم سماع بود ـ با آنكه سماع
صوفیه غیر از خانقاه در منازل اشخاص و حتی در خانه حكام و احیاناً خلفای
وقت نیز صورت می گرفت ـ نیز از اسباب مزید شهرت سوء صوفیه و مجالس آنها در
نظر متشرعه شد . این خانقاهها كه از وجوه نذور و فتوح و صدقات و سایر ابواب
البر اداره می گردید ، هرچند در ضیافت خانه آنها از ابناء سبیل ، و از صادر
و وارد مسافران مجرد و غیر مجرد پذیرایی می شد و علاوه بر مجالس وعظ و ذكر
، مجالس سماع هم در آنها دایر می گشت و احیاناً به علت فقدان مایه برای
مخارج جاری دچار زحمت بود ، در بعضی موارد به صورت نوعی مركز تطفل و
بیكارگی در می آمد و اجرای انضباط در آنها دشوار و ارتكاب مناهی در آنها
شایع می شد .
اما در مواقعی هم كه صدقات و نذور و فتوح به آنها می رسید ، با وجود انضباط
دقیق كه در اداره آنها اعمال می شد ، و به رغم تنبیهاتی كه از جانب شیخ و
خادم در حق متخلفان اعمال می گردید ، باز مجرد شیوع و رواج رسم رقص و لوت
در جریان سماع قوم مورد انتقاد و اعتراض طبقات مخالف واقع می شد و رقص و
اكل صوفی به صورت طنز و استهزا ضرب المثل شد و مخالفان در نقد این آداب اهل
خانقاه ، و در طعن بر حرص و شوق صوفیان به اكل ، برسبیل استهزا و اعتراض در
حق آنها سخنها می راندند. گفته میشد كه اگر صوفیی در سمرقند بشنود كه در
مصر خانقاهی وجود دارد كه در آنجا لوت و رقص بسیار هست ، به راه افتد و
آهنگ مصر كند. مخالفان در بعضی موارد ، به صوفیه قول به سقوط تكلیف را هم
منسوب دانسته اند و این قول اگر از متشبهان قوم هم نقل شده باشد ، یا لازمه
اعتقاد اكابر به وحدت وجود باشد ، با اصل مبانی تصوف كه عبارت از زهد و
تقشف است ، موافق نیست. به علاوه صوفیه حتی به سبب ریاضتها و چله نشینیها و
عبادتهای افراط آمیز خویش نیز مورد انتقاد و اعتراض متشرعه بودند.