همراه با توسعه خانقاههای جدید كه زیر نظر مشایخ عصر و
با هزینه و كمك اهل خیر به وجود می آمد ، طریقه خاص مشایخ در خانقاهها تا
حدی متفاوت میشد. مذاهب ائمه دهگانه صوفیه گاه جدا جدا و گاه به صورت
تلفیق و تركیب اساس تعلیم واقع می شد و برای آنكه منشأ آداب و رسوم و عقاید
اهل خانقاه مثل طرق عبادات و آداب متشرعه از طریق نوعی سنت موروث به تعلیم
پیامبر (ص) منتهی شود و طریقت از شریعت جدایی نگیرد ، به همان گونه كه فقها
و محدثان روایت و طرق مربوط به ارباع فقه را بر وفق اسانید و سلسله روات به
ائمه معصوم و تابعان و صحابه می رساندند ، مشایخ خانقاه هم به همان گونه
آداب و رسوم و اوراد خویش و حتی اجازه لبس خرقه و ارشاد مبتدیان را از طریق
اساتید خود به صحابه و رسول (ص) منتهی می كردند و بدین گونه زنجیرهای از
روایات و احادیث مربوط به آداب طریقت در بین آنها نقل می شد كه شیخ حاضر از
شیخ خویش ، و او از شیخ پیش دریافت داشته بود و به نام سلسله و سلاسل
خوانده میشد. آداب خانقاههایی كه همه تابع شیخ واحد بودند و به سلسله او
انتساب داشتند ، طریقه خوانده می شدند و تدریجاً طرایق و سلاسل با مرور
زمان فزونی می گرفت .
از طریقه های واحد شعبه های فرعی هم نشأت یافت و شمار طرایق كه روی هم رفته
بعضی از آنها طرایق اصلی و بیشترشان طرایق فرعی بود ، در تمام دنیای اسلام
از هند و تركستان و فارس و عراق ، تا شام و مصر و شمال افریقا به قدری
فراوان شد كه در احصائیه های رسمی از 170 طریقه متجاوز شد . اینك با آنكه
در وضع تشعب آنها بررسیهای محققانه صورت گرفته است، هنوز در این باب جای
بررسی هست .
سلسله اسناد اكثرآنها ، مخصوصاً در مواردی كه به تابعان و صحابه منجر می
شود ، قابل تأمل است . از جمله 14 سلسله از طرایق قدیم به معروف كرخی میرسد
كه در اصل ارتباط او با ائمه شیعه اتفاق نظر نیست . طریقه هایی هم به نام
اویسیه منسوب به اویس قرنی ، ادهمیه منسوب به ابراهیم ادهم ، و طیفوریه
منسوب به بایزید بسطامی ذكر شده است كه تسلسل طریقه آنها محل تردید است. به
هر حال ، در بین سلسله هایی كه بر وفق روایات صوفیه به معروف كرخی منسوب
است ، بعضی هنوز به نام قدیم خویش باقی مانده اند و بعضی منشعب به طریقه
های متعدد گشته ، یا به نام مشایخ جدیدتر موسوم شده اند .
از بین مجموع این طرایق ، طریقه قادریه منسوب به عبدالقادر گیلانی ( د 561
ق ) از زهاد و وعاظ بغداد و از صوفیه معروف عصر است كه طریقه او هنوز در
بسیاری از اقطار اسلامی فعال است و با این حال ، طریقه رفاعیه منسوب به
سیدی احمد رفاعی (د 578 ق) منشعب از آن است ؛ طریقه شاذلیه منسوب به
ابوالحسن علی شاذلی ( د 656 ق) كه در مغرب اسلامی با استقبالی گسترده رو به
رو بوده است ؛ طریقه سهروردیه منسوب به ضیاء الدین ابوالنجیب سهروردی ( د
563 ق ) كه در بغداد پدیدار شد و لااقل 4 شعبه از آن به وجود آمد ؛ سلسله
نقشبندیه و سلسله نعمت اللهیه هردو تقریباً مقارن عهد تیموریان به وجود
آمدند . سلسله ای هم كه به نام مولویه موسوم شده اند و هم اكنون در تركیه و
شام بقایای آنها هستند ، در واقع به وسیله احفاد مولانا ، نه خود او به
وجود آمده اند.
طرایق بسیار متعدد دیگر كه مستقل یا منشعب از این سلسله ها بود ، همه به
شیوه ای ظاهراً متأثر از شیوه اهل حدیث ، مستند اقوال و آداب خود را از خلف
به سلف به ائمه هدی و غالباً به امام علی بن ابی طالب (ع) می رساندند ، اما
نقشبندیه ، غیر از آن ، از یك طریق هم سلسله خرقه خود را به ابوبكر خلیفه
اول می رساندند . تحقیق در تعداد و در ارتباط این سلسله ها هنوز محتاج
بررسی است . در بین آنچه تاكنون در این باب انجام یافته است ، بررسی
ماسینیون در " دائره المعارف اسلام " و تحقیق اسپنسر تریمینگهام در خور
یادآوری است، هرچند هر دو محتاج به اصلاح و تجدید نظر هم به نظر می آیند .
http://icro.ir/?m=407&c=241&t=3