در فرهنگ عرفانی ایرانی كه ریشه در تحولات بعد از ظهور
اسلام در ایران دارد اسطوره آفرینش معادل سائقه عشق و یگانگی است و پیوندی
میان آفرینش، روح و عشق را به نمایش می گذارد. عشق به تعبیر این عرفا سراسر
هستی را دربرگرفته و قوام هستی بر دو سویه بودن عشق میان آفریدگان و
آفریدگار متكی است. بدین ترتیب است كه در عرفان ایرانی، عشق هم دارای ابعاد
انتولوژیك (هستی شناختی) و هم دارای معنایی اپیستمولوژیك (معرفت شناختی)
است و سرانجام دارای معنایی ارزش شناختی نیز هست.
در نظر عرفا اگرچه عشق، صفت ذات حق است اما سایه این عشق به عالم خلق نیز
تسری می یابد و ما پرتوی از آن را در عالم خلق ملاحظه می كنیم. به باور
عرفا و در اسطوره شناسی عرفانی، عشق، صفت روح است و بدین ترتیب می توان از
تاثیر اسطوره یونانی (eros) و در اسطوره عرفانی سخن گفت. اگر عشق صفت روح
قلمداد شود، می توان نتیجه گرفت كه عشق و روح در یك دم آفریده شده اند و
عشق بدان جهت ویژگی روح است كه در اصل صف ذات یا صفت حق بوده است. از این
رو است كه عارف می گوید: "پنداشتم كه من او را دوست می دارم، چون نگه كردم،
دوستی او مرا سابق بود.
بنابراین مرغ روح كه در سوای وصل به مبداء خویش در سوز و گداز عشق می سوزد
تنها با بال و پر عشق است كه می تواند به جست وجوی معشوق به پرواز درآید."
مولانا جلال الدین نیز در مثنوی معنوی همین بن مایه را در قصه "نی" بیان
كرده است و اسطوره آفرینش را با به كارگیری تمثیل "نردبان تكامل" تبیین
كرده است. او مراتب وجود را از ماده تا والاترین درجه تجرد، سیری تكاملی در
پرتو عشق می داند و معتقد است كه سیر از هر مرحله، مستلزم نوعی مرگ و جدایی
از عالم پیشین و تولد دوباره در عالم والاتر است.
او نیز به این ترتیب همبستگی میان عشق و روح را در نگاه خود به نمایش می
گذارد. در ادب و اسطوره ایرانی، روح همچون آینه ای است كه صفات عشق در آن
می تابد. به دیگر سخن از درخت روح میوه عشق پدید می آید و شور و جذبه عشق
نیز میوه درخت جان است: "عشق آسمان است و روح، زمین است. عشق فاعل است و
روح قابل و بدین ترتیب میان ایشان ارتباطی معنوی برقرار است." مطابق نگاهی
اساطیری در عرفان ایرانی: "خداوند روح ها را گرد و به صورت كره ای آفرید و
آنها را دو نیمه كرد و هر نیمه را در تنی نهاد. پس گاه تنی با تنی برخورد
كند كه نیمه دیگر روح او در آن است. آنگاه از این مناسبت قدیمه، عشق پدید
آید و مردم برحسب نازك طبعی كه داشته باشند از این بابت تفاوت دارند." این
اسطوره كه از پیوند عشق و روح سخن می گوید، همواره مورد توجه اهل نظر بوده
است و اصطلاحاً به "مناسبت قدیمه" معروف گردیده است.فرهنگ عرفان ایران
خاستگاه عشق را در ذات الوهیت می داند. به اعتقاد عرفا، عشق قدیم است و بر
عالم و آدم سابق. در حقیقت بعضی بر این باورند كه حكمت آفرینش آدم در آن
است كه "حق" می خواسته ظهور خود را مشاهده كند و از این رو آدمی را آینه
جمال خویش ساخته است.