با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

ادبیات عرفانی

.
 

مفهوم خدای فرا زمینی و خدای خالق در اخلاقیات مذهبی بسیار حائز اهمیت است. این مفهوم به ویژه در تلاش برای رستگاری از طریق ریاضت کشی اهمیت زیادی دارد، اما در عرفان و مراقبه که با فردیت زدایی از خود و حلول قدرت الهی قرابت درونی دارد، اهمیتش آنچنان زیاد نیست. اما این پیوند نزدیک میان مفهوم خدای فرا زمینی و ریاضت کشی فعالانه مطلق نیست،و این نکته ایست که تروئلچ بارها و بدرستی بر آن تاکید کرده است. مفهوم خدای فرا زمینی، جهت ریاضت کشی غربی را تعیین نکرده است. تثلیث مسیحی، همراه با منجی مجسم و قدیسان آن، مفهومی از خدا را به نمایش می گذارد که در مقایسه با خدای یهودیان، بویژه یهودیت متاخر، و نیز در مقایسه با الله مسلمانان کمتر فرا زمینی است.

در یهودیت نوعی عرفان پدید آمد، اما این عرفان در پیدایش ریاضت کشی از نوع غربی آن تقریباً هیچ تاثیری نداشت. اسلام در آغاز پیدایش خود رهبانیت و ریاضت کشی را مذموم می شمرد. صوفیگری از منابعی منشاء می گرفت که با خدای فرا زمینی و خالق تفاوت داشت. این آیین بر عرفان و وجد و نشئه استوار بود و ذاتاً با ریاضت کشی غربی تفاوت بسیار داشت. مفهوم خدای فرا زمینی هرچند اهمیت زیادی داشت اما علی رغم قرابتش با نبوت و ریاضت کشی فعالانه به تنهایی عمل نمی کرد و همیشه در ارتباط با دیگر شرایط بود. ماهیت وعده های مذهبی و طرقی که برای رسیدن به رستگاری ارائه می شد از جمله شرایط تعیین کننده بودند.
اگر بخواهیم مفاهیم "ریاضت کشی" و "عرفان" را در تقابل با هم قرار دهیم: یکی عمل خدا خواسته مومنانی است که اسباب و علل خداوند به شمار می آیند. و دیگری تصرف امر قدسی از طریق تامل و مراقبه. مفهوم اول بر خوار شمردن جهان مبتنی بود و در ریاضت کشی فعالانه مطرح بود، و مفهوم دوم در عرفان مطرح بود.

عرفان حالتی از "تصرف" را مدنظر دارد نه نوعی عمل را، و در نتیجه فرد نه نوعی ابزار بلکه نوعی "ظرف" به شمار می آید. بنابراین روی آوردن به عمل در این جهان، به خطر انداختن حالت مذهبی ای تلقی می شود که مطلقاً غیر عقلانی و آن جهانی است. اما ریاضت کشی فعالانه در چارچوب همین جهان عمل می کند، ریاضت کشی فعالانهء عقلانی می کوشد از طریق تسلط بر جهان و با تلاش در حرفه ای زمینی (ریاضت کشی زمینی) هر آنچه را که مخلوق و شریرانه است رام و دست آموز کند. این نوع ریاضت کشی با عرفان شدیداً در تقابل قرار دارد، زیرا عرفان به فرار از جهان منجر می شود (دنیا گریزی مراقبه ای).
اما اگر ریاضت کشی فعالانه به کاستن از شرارتهای ذاتی انسان و غلبه بر آنها محدود شود، این تقابل تعدیل می شود. زیرا در این صورت، تمرکز بر اعمالی که از هر نظر مورد درخواست خداوند هستند و موجب رستگاری می شوند تا آنجا پیش می رود که فرد را از هر عملی در مراتب این جهان باز میدارد (و نوعی دنیا گریزی ریاضت کشانه بوجود می آید). به این ترتیب ریاضت کشی فعالانه در بعد خارجی خود به دنیا گریزی مراقبه ای نزدیک می شود.

اگر عرفان به این نتیجه منجر نشود که فرد باید از جهان کناره بگیرد، بلکه به این نتیجه برسد که فرد باید، همانطور که در ریاضت کشی این جهانی معمول است، در درون نظامات جهان باقی بماند و در عرصه آن عمل کند، در این صورت تفاوت میان ریاضت کشی و عرفان کاهش می یابد و نوعی عرفان این جهانی بوجود می آید.
در هر دو مورد ممکن است عملاً تفاوت میان آنها از بین برود و تلفیقی از هر دو صورتِ تلاش برای رستگاری حاصل شود. اما این امکان نیز هست که تقابل میان آنها، علی رغم تشابه ظاهری، همچنان باقی بماند.
برای عارف حقیقی این اصل همچنان به قوه خود باقی است: مخلوق باید خاموش بماند تا شاید خدا به سخن درآید. عارف در جهان "هست" و ظاهراً خود را با نظامات آن تطبیق می دهد، اما فقط برای اینکه با مقاومت در مقابل وسوسه جدی گرفتن جهان و با مخالفت با دنیا جویی ایمان خود را تقویت کند. چنان که در مورد لائو_تسه می توانیم ببینیم، نگرش متعارف یک عارف بر نوعی فروتنی خاص و به حداقل رساندن عمل و نوعی وجود ناشناختهء مذهبی مبتنی است. او وجود خودش را با مخالفت با این جهان، با مخالفت با عمل در این جهان، به اثبات می رساند. حال آنکه ریاضت کشیِ این جهانی از طریق عمل به اثبات می رسد. رفتار و سلوک یک عارف در نظر یک ریاضت کشِ این جهانی نوعی لذت از نفسِ همراه با تنبلی است. و رفتار یک ریاضت کشِ این جهانی در نظر یک عارف غرق شدن در کارهایی غیر خدایی همراه با خود حق بینی است. ریاضت کشیِ این جهانی، با آن تعصب خوشایندی که معمولاً به پاک دینان نسبت داده می شود، راه حلهایی را مطرح می کند که معنیِ غاییِ آنها مخفی باقی می ماند. آیین ریاضت کشی این راه حلها را اموری به شمار می آورد که وجودشان در نظام عقلانی و مبتنی بر مشیت الهیِ مخلوقات الزامی است، و از همین رو عمل به آنها را واجب می شمرد. اما در نظر یک عارف چیزی که برای رستگاری اهمیت دارد صرفاً درک معنای غایی و کاملاً غیر عقلانی وجود است که از طریق تجربهء عرفانی حاصل می شود.


منبع:
دین، قدرت، جامعه/ ماکس وبر/ احمد تدین/ 1382/ انشارات هرمس

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ