با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

ادبیات عرفانی

.
 

این جاست كه انسان (هر انسانى) مظهر اسم (خالق و مصوّر و بارى) خداوند مى گردد. راه یابى به جهان مثال مقید به اختیار خودِ آدمى است با زدودن زنگار از دل (جایگاه درك عالم مثال) و به اختیار در آوردن خیال تحت نیروى عاقله در زندگى این جهانى نیز مى توان از آن جهان نفسانى را شاهد بود گرچه پس از مرگ همه شاهد آن خواهند بود. مرگ اختیارى راهى است به آن جهان.در ادبیات اسلامى كوه قاف كه نشیمنگاه سیمرغ است بر گِرد جهان مثال كشیده شده است در ادبیات پیش از اسلام ایرانى این كوه همان (البرز) بوده است.چشمه (آب زندگانى) كه در ظلمات پى آن مى گردند در این جهان جارى است. هر كه بدان راه جست و جرعه اى نوشید زندگى جاوید یافت.كوتاه آن كه این جهان مثالى داراى كشورها كوهساران چشمه ها درختان اقالیم و شهرهاى خود است و اینها هیچ پیوندى با سرزمینهاى دنیاى آشكارها ندارد بلكه اقالیم جغرافیاى طبیعى خود پرتوى از این سرزمینهاى مثالى است.37آنچه شایان یادآورى است این كه رنگ سرزمین مثالى را سبز زمرّدى مى دانند. دو شهر جابلقا و جابرساى زمرّدین دنباله كوه قاف اند كه همه نور آنها از كوه قاف به آنها مى رسد و در عین حال مواد معدنى زمین آنها و حصارهاى شهرشان خود نور مى پراكنند.كوه قاف از زمرّد ساخته شده است كه از تابش آن رنگ سبز (لاجوردى) گنبد آسمان حاصل مى شود. صخره اى كه سنگ اصلى و كلید سقف فلك است آن را از زمرّد ساخته اند نور خود را بر كوه قاف مى تاباند.38
حاج ملاّ هادى سبزوارى در رسائل خود ( 413/ ـ 416) به مناسبت به این مطلب پرداخته است:
(یعبّر عن عالم المثال بالركن الاخضر من العرش وبالزبرجدة الخضراء وقد یعّبر عن بعض الصور المثالیة بالقنادیل الخضر نحن العرش وعنه عبّر بالنور الاخضر فى حدیث رواه فى الكافى عن امیرالمؤمنین عند سؤال الجاثلیق (كاتولیك) فقال امیرالمؤمنین:
انّ العرش خلقه الله تعالى من اربعة انوار احمر منه احمرّت الحمرة ونور اخضر منه اخضرت الخضرة ونور اصفر منه اصفرت الصفرة
ونور ابیض منه ابیض البیاض… فأحد وجوه الحدیث الشریف ان یراد… بالنور الاخضر عالم المثال.)
فیض كاشانى در تفسیر سوره النجم آیه 8 ـ 9 یادآور مى شود از امام صادق(ع) پرسیدند: پیامبر چند بار به معراج رفت؟
امام فرمود: دوبار.و آن گاه پرسیده شده:(ما (قاب قوسین او ادنى) قال: ما بین سیتها الى رأسها: قال: فكان بینهما حجارة یتلألأ یخفق ولا اعلمه الا وقد قال زبرجد … وصف الحجاب بالزبرجد كنایة عن خضرته وذلك لان النور الالهى الذى یشبه بلون البیاض فى التمثیل كان قد شابته ظلمة بشریة فصار یتراءى كانه اخضر على لون الزبرجد.)
در تفسیر این آیه شریفه:(… ویلبسون ثیابا خضرا من سندس واستبرق متكئین فیها على الارائك…)
گفته اند: شاید لباس سبز كنایه از (بدن مثالى) برزخى كه متوسط میان سواد (تاریكى) این جهان و بیاض (روشنایى) جهان اعلى است چه رنگ سبز آمیخته اى است از رنگ سیاه و رنگ سفید و این آن لباس دیباى رقیق كه (سندس) است و دیباى غلیظ كه (استبرق) است كنایه است از تفاوت مراتب لطافت آن بدنها در بهشت.39
در ضمن رنگ سبز رنگ معنى و معنویّت و از طرف دیگر در جهان آفرینش نماد (مشرق) است.40
تاریخ قدسىتاریخ عالم مثال تاریخى نیست كه بتوان آن را به شیوه اى درك كرد و ارائه داد كه اسناد و مدارك به ما امكان مى دهد تا در مثل از لشكركشیهاى ژول سزار یا ناپلئون و اسكندر مقدونى سخن بگوییم. عصرهاى جهان معنى تاریخى به شیوه ویژه خود دارد كه بذاته تاریخ مثالى است. این تاریخ نه اسطوره است نه تاریخ این جهانى بلكه تاریخى است از رخدادهاى حقیقى داراى آن نوع حقیقت كه ویژه آن رویدادهاست حقیقتى واقع در مرتبه اى غیر از مرتبه رویدادهاى خارجى این جهان و حقیقتى كه تأویل و تفسیر باطنى آن را چون مجاز و كنایت حوادث حقیقى مى شمارد.
نكته بس مهم این است كه این رویدادها در جهان لطیف نفس در دنیاى ملكوت جهان مثال رخ مى دهد.41
رویدادهاى قدسى در جهان نفس صورت مى پذیرد كه آن جهان هم محل و مكان مثالى جلوه هاى الهیّه است و هم عضو آن جلوه و هم میانجى لازم تجلّى عالم لاهوت جهانى میانه عالم الوهیّت مطلق كه از ازل تا ابد پنهان و نهان است و از حیطه وصول بیرون و عالم انسان و ناسوت این جهان.42اسناد و مدارك پژوهش تاریخ قدسى همان كتاب نفس است (اقرأ كتابك) و وسیله و ابزار درك آن دیدگان تیزبین خیال صادقه است كه مركز آن همان قلب و دل هر جوینده حقیقت قدسى است.

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ