به واسطه وجود اخس (عالم گیتى ناسوت) امكان وجود آن
احراز شده است.
ج. و یا آن كه مبدأ فعّال وجود قدرت بر پدید آورى همه ماهیات امكانى حقایق
وجودى دارد از جمله ممكن اشرف ولى ترجیح داده است جهت اخس را به اشرف. امّا
تمام این وجوه باطل است و از باطل بودن اینها وجود عالم امكانى مثال ثابت
مى شود; چرا (الف) باطل است بدین دلیل كه علم حق به همه اشیاء تعلّق گرفته
است و نزد ملاّصدرا علم حق عین وجود صرف اوست علم به همه اشیاء است. علم
بسیط صرف تام الوجود و تمام الانكشاف علم است به همه اشیاء و گرنه لازم مى
آید كه ذات صرف و علم بحت و مطلق و مبرّا از تركیب علم به اشیائى و جهل
نسبت به اشیاء دیگر باشد و این ملازم است با تركیب ذات حق از جهت (وجدان) و
(فقدان);چرا كه علم امر وجودى و جهل امر عدم است.(ب) باطل است; زیرا كه
قدرت مطلق نیز قدرت به مطلق حقایق است و از لحاظ تعلّق به ممكنات مقیّد به
قیدى نیست و قدرت فعلى و دائمى است و در آن جهت امكانى به هیچ وجه وجود
ندارد و عین اراده و علم است(چرا كه صفات ذات حق عین یكدیگر و عین ذاتند)
از این روى حقایق امكانى نسبت به حقیقت مقدّس واجبى واجب و نبود آنها
ناممكن است و اتّصاف به جهت امكانى به وجه من الوجوه نه در (ذات) و نه در (صفات
حقیقیّه) اوست: (الاشیاء كلها واجبات عنده و عند العلل المجردة…).(ج) باطل
است چرا كه نظام وجودى امكانى ظلّ نظام تام و تمام ربوبى است (نظام احسن و
اكمل آفرینش) و اتمّ نظامهاست به گونه اى كه نظامى از آن تام تر امكان
ندارد و ممكن نیست.وقوع ممكن اخس قبل از وجود اشرف یا وقوع اخس بدون به
حقیقت پیوستن اشرف در مرتبه مقدّم بر اخس و برترى دادن نابرتر بر برتر
مانند برترى دادن ممكن بدون شایستگى برترى و بالاخره به حقیقت پیوستن معلول
بدون علّت و ظهور ممكن بدون آن كه همه سویهاى عدم آن سد شود محال است.حاج
ملاّ هادى سبزوارى براى ثابت كردن عالم مثال ذكر هشت مقدّمه را به عنوان
اصول پذیرفته شده براى ثابت كردن آن عالم ضرورى دانسته و آنها را این گونه
بر شمرده است:
1. اصل علّت و گونه هاى علت(تامّه ناقصه).2. اصل تشخّص شىء.3. اصل تمیز كه
جدا از تشخّص است.4. تعریف عالم مثال كه عالم صور صرف و برهنه از ماده است
از این روى (صور معلّقه) گویند.5. هر (نوع) بدون در نظر گرفتن عارضه هاى
جدا كه همراه وى مى شود واحد است و تعدّد و تكثّر ندارد.6. مفهوم (وجود)
معقول به تشكیك است و داراى مراتب متعدد است كه هر مرتبه حكم ویژه خود را
دارد.7. عقو ل بر دو دسته كلّى اند طولى و عرضى.8.پیوسته هاى ماده كه سبب
تمیز افراد نوع واحد مى شود فصل و وصل و تأثّر و انفعال تجددى لازم ماده
مشترك بین صور است.23گونه هاى عالم مثال پس از ثابت كردن وجود عالم مثال به
تقسیم آن مى پردازیم. از آن جا كه كامل ترین شكل هندسى را دایره مى دانند
وجود را نیز چون كامل ترین مفهوم است حقیقت آن را همانند دایره مى دانند و
به آن (دایره حقیقت) نام مى نهند.24
در سیر آفرینش پس از وجود غیبى حق (غیب عما) جهان عقل و عقول مجرّده
(جبروت) جاى دارد آن گاه جهان نفس و (ملكوت). در پایین جهان طبیعت (ناسوت)
كه اگر بخواهیم (حضرات خمس) را كامل كنیم (كون جامع) یا (انسان كامل) كامل
كننده آنها مى شود. این سیر سیر غروبى (نور حق و نورالانوار) است تا این كه
به جایى مى رسد كه مرز نور و تاریكى است عالم جسم و جسمانى. امّا براى كامل
شدن (دایره حقیقت) بایستى سیر طلوعى و صعودى و معراج آغاز گردد تا سرانجام
دایره كامل گردد. البته این برگشت گذشتن از راهى كه آمده است نیست; چرا كه
(محال) است برگشت به آن بلكه سیرى است در جهت عكس و قوس صعود.
عالم مثال در قوس نزول عالم مثال مطلق برزخ كلّى عالم مثال معلّقه عالم
مثال جداى از غیر كه همان (خیال) انسان باشد معراج تركیب برزخ نزولى لیالى
قدر ایّام ربوبى عالم ذر سماوات وسوق الجنّة ارض حقیقت اقلیم هشتم ناكجا
آباد عالم اشباح عالم نفوس منطبعه خیال عالم و غیب امكانى نامیده مى شود