ب. یك جوهر امكان ندارد كه مجرّد باشد و مادى عاقل باشد
و حسّاس و…15 دلیل ابن سینا بر اساس اصول حكمت متعالیه مورد پذیرش است اگر
نفوس حیوانى مجرّد از ماده و مادیات باشد قوّه خیال آدمى نیز این چنین
خواهد بود.
ملاّصدرا خود سه دلیل بر تجّرد نفوس حیوانى آورده است و بر این اعتقاد است
كه معاد جسمانى صورت تحقّق به خود مى گیرد.16
امّا این كه قوّه خیال از قواى نفس است و غیر از حسّ مشترك است سه دلیل بر
آن داریم:
1. حسّ مشترك صور را قبول مى كند و خیال صور را حفظ مى كند و گفتنى است كه
قوّه قبول غیر از قوّه حفظ است.
2. حسّ مشترك حاكم بر محسوسها است; امّا خیال حاكم نیست بلكه حافظ است.
3. صور محسوسها گاهى دیده مى شود و گاهى تخیّل مى گردد. دیدن غیر از خیال
كردن و پنداشتن است. حسّ مشترك صور را مى بیند و خیال آنها را تخیّل مى كند.
پس این دو دو نیروى جداگانه براى نفس انسانى است.17دلیلهاى تجرّد نفس ناطقه
انسانى در تمام مرتبه هاى آن در باب ششم از سفر چهارم (علم النّفس) كه
یازده تا است آمده است.18دلیلهاى نقلى: (آیات قرآنى احادیث معصومان گفته
هاى فلسفه و عرفاى بزرگ) به دنبال آن آمده است.19
نفس انسانى داراى سه مرتبه است: مرتبه عقلى مرتبه خیالى و مرتبه حسّى و با
عقل و خیال و حس متحّد است.20
ابن سینا سه دلیل بر مجرّد نبودن قوّه خیالى در طبیعیّات شفا اقامه كرده
است ملاّصدرا آنها را رد مى كند.21 امّا شیخ اشراق شهرزورى قطب الدّین
شیرازى گرچه به تجرّد نفوس عقلانى باور دارند; امّا نفوس حیوانى و قوّه
خیال را مجرّد نمى دانند و بر این باورند آنها نیست خواهند شد. حصول اشباح
جسمانى (صور بى ماده) از مشكلها و دشواریهایى است كه آنها را به این راه
كشانده است. این گروه از دانشمندان ثابت كرده اند كه فیض وجود قبل از رسیدن
به عالم ماده و اجسام باید همه مرتبه هاى برزخى و مثالى را بپیماید تا به
عالم ماده برسد و وجود بعد از سریان در عوالم عقول طولى و عرضى و آب نازل
از سماء اطلاق به اراضى عالم ماده نازل مى شود. ره پویان این راه پى نبرده
اند كه نفس بعد از پیوستن به صور شبحى و حقایق موجود در برزخ مطلق و منفصل
باید از آن عالم رنگى گرفته و بعد از رجوع به عالم خود از این معراج حاصلى
بهره آن گشته باشد.
انتقال نفس از جهان خود به عالم دیگر عروج معنوى ملازم با تكامل نفس است
گرچه در مقام خیال بالفعل باشد و این تكامل ملازم است با تكامل و ترقّى
معنوى نفس نه رجوع نفس از عالم مثال به عالم خود بدون آن كه كم تر لونى از
آن نشأه كامل وسیع علمى گرفته باشد.22نفس پس از ترقّى و تكامل معنوى و
پیوستن به جهانهاى غیبى و یگانگى با عقول مجرّد و صور برزخى كه در قوس صعود
نفس حاصل مى شود بعد از رجوع به عالم خود در قوس نزولى صور حاكى از كمالهاى
معنوى در وى نقش مى بندد; زیرا نفس در قوس صعود با عوالم عقول یگانه مى شود
و در قوس نزول داراى آفرینندگى است.
ملاّصدرا براى ثابت كردن عالم مثال از همان قاعده امكان اشرف بهره گرفته
است.تقریر آن قاعده به شیوه وى این گونه است:
صورت مجرّد از ماده; یعنى صورت مقدارى بدون ماده بدون شك از حیث وجود تمام
تر و كامل تر از صور فرورونده در ماده و فرود آینده و جاى گیرنده است و
اشرف از اجسام آمیخته به قوّه و استعداد موجود در عالم گیتى. از این روى
باید قبل از عالم ماده موجود شده باشد و فیض وجود از طریق (عالم مثال و
برزخ) و صور مقدارى صرف حیّ درّاك به عالم اجسام پاى بند به قیدها و
زنجیرهاى ماده برسد و طفره به طور مطلق چه در حركات عرضى مكانیّه و چه در
حركات جوهریّه ذاتیّه همراه با بالارفتنها و چه در فرود آمدنها و قوس نزولى
محال است و فیض باید از مجراى عالى به دانى برسد.
برهان براى ثابت كردن این قاعده برهان سبر و تقسیم است بدین گونه ممكن اشرف
(عالم مثال و برزخ) اگر از عادل حكیم قبل از ممكن اخس صادر نشود الف. یا از
آن جهت است كه علّت فیّاض وجود علم به وجود اشرف ندارد و در نظام ربوبى و
علم ازلى حق عالم مثال(وجود اشرف) تقرّر و ثبوت علمى ندارد. حال آن كه شىء
بودن هر شىء در نزد ارباب معرفت به نحوه ثبوت آن در علم حق و مقام واحدیّت
است.ب. و یا آن كه وجود اشرف و ممكن اعلى و اتمّ صورت علمى دارد ولى علّت
قادر به پدید آورى آن نیست در صورتى كه صدور آن مستلزم محال نیست و ماهیت
ممكن است