واژه نامه ی یبگانه - فارسی آریا ادیب که به یاری یک
نرم افزار رایانه ای که ویژه ی نوشتن یک فرهنگ نامه
برنامه ریزی شده است، در آینده به صورت دفتری انتشار
خواهد یافت، از دید فنی امکان نمایش این واژه نامه در
همه ی ابعاد و گنجایش آن در تارنمای اینترنتی وجود
نداشت. از این رو من بر آن شدم تا با سوا کردن و نشان
دادن نمونه هایی چند از این واژه ها برای هرکدام از
حروف الفبا، خوانندگان را با این واژه نامه آشنا
نمایم.
واژه نامه ای که در زیر برای آشنایی خوانندگان فراهم
شده است کوتاه شده ی فرهنگ فراگیری است که دیرتر به
شکل دفتری بیرون خواهد آمد. از این رو در این جا نه
تنها به واژه هایی گلچین شده برای هرحرف الفبا، بلکه
برای بسیاری از واژه ها نیز به نوشتن یکی دو معنی
بسنده شده است. برای بسیاری از واژه ها نیز که هم معنی
اسمی و هم مصدری دارد و با
{ (اسم) مصدر
} نشان داده شده
است و در بیش تر موارد تنها معنی اسمی و یا مصدری آن
ها نوشته شده است. برای بسیاری از اسامی و افعال نیزکه
دارای اشکال صرف و نحوی دیگری مانند صفت، قید، اشکال
فاعلی، مفعولی، مرخم، اضافی و دیگر اشکال می باشد از
نوشتن همه ی این اشکال برای هر واژه چشم پوشی شده و
این کار تنها در دفتر اصلی که منتشر خواهد شد انجام
گردیده است. من برای نمایش هرچه زودتر واژه نامه ی
بیگانه - فارسی، بنا را برآن گذاشتم تا منتظر پایان
کار نمانم و نخست واژه های نمونه را وارد تارنما نمایم
و سپس اندک اندک و پیوسته واژه های به روز شده ی دیگری
را از دفتر اصلی به فرهنگ نمایش داده شده در زیر
بیافزایم تا دامنه ی بهره برداری از آن برای خوانندگان
این صفحه رفته رفته گسترده تر گردد و در آینده نیز
کوشش خواهم کرد تا فرهنگ نماش داده شده را پیوسته با
واژه های تازه یافته، تازه ساخته و تازه به بازار زبان
آمده نیز تکمیل و به روز نمایم.
در گردآوری و تالیف واژه نامه ی بیگانه - فارسی آریا
ادیب از دوباره نویسیِ واژه های بیگانه ای که دیگر
برابرِ جا افتاده ی آن ها در هر فرهنگ فارسی ای یافت
می شود و نیازی به نوسازی نیز ندارد، پرهیز شده است و
تنها واژه هایی در واژه نامه گرد آورده شده است که
برابر فارسی آن ها یا به روز شده و نوتر گردیده، و یا
آن که از بیخ و بن نو است و از این رو هنوز اندک به
کار گرفته می شود.
پر روشن است که دسته ی بزرگی از این برابرهای نو هنوز
باید از الک تاریخی زبان بگذرد و دوران جایگیرشدن خود
را در واژگان زبان فارسی پشت سر بگذارد، زیرا از میان
برابرهای نو برای واژه های بیگانه، تنها آن دسته ای
برجای خواهد ماند که از بوته ی آزمایش درستی، رسایی و
شیوایی سربلند بیرون آمده و در واژگان فارسی پذیرفته
گردد.
همان گونه که در نوشته ی جداگانه ای نیز در این باره
گفته ام، در نوشته های فارسی همیشه و همه جا هم نباید
بر به کارگیری برخی از واژه های سره و ناب فارسی پای
فشاری نمود و زیان به کاربردن برخی از این واژه ها
برای دریافت درست درونمایه ی نوشته های فارسی، گاه
افزون تر از سود آن ها می باشد. یک زبان زنده و پویا
هیچ گاه بی نیاز از به کارگیری آن دسته از واژه های
هنوز دقیق تر و رساتر بیگانه نیست و اگر چون این کند
آرام آرام زایندگی، توانایی و پویایی خود را از دست می
دهد و پیوندش با دانش و فرهنگ و ادب جهانی باریک و یا
گسسته خواهد گردید. نمونه ی چون این زبانی نیز در
جهان وجود ندارد. آریا
ادیب
فرهنگ بیگانه - فارسی
آ
=
آلمانی ا
=
انگلیسی
ت
=
ترکی ر
=
روسی
ع
=
عربی ف
=
فرانسوی
فا
=
فارسی ل
=
لاتین
ی
=
یونانی
آ - ا
آئرومتر
aerometre
(ف، اسم)=
هوا سنج
آباژورAbat
- Jour
(ف، اسم)
= پرتو افکن،
سایبان، آفتابگردان
ابتکار
(ع، (اسم)مصدر)
= نوآوری
آبسه
abces
(ف، اسم)
= دمل چرکی
آپارات
Apparat
(ر، اسم) =
دستگاه
آپوتئوز
Apotheose
(ف، اسم)= پرستش
انسان
اپیدمی
Epidemie
(ف، اسم)=
مرگامرگ
آتاشه
Attache
(ف، اسم)= کارمند
سفارتخانه
اتصال
(ع، (اسم)مصدر) =
پیوستگی، به هم پیوستن
آتلیه
Atelier
(ف، اسم)= کارگاه
هنری
اتم
Atome
(ف، اسم)= پاریز
اتنوگرافی
Ethnographie
(ف، اسم)=
نژادشناسی
آتو
Atout
(ف، اسم)= برگ
برنده، بهانه
اتوبوسAutobus
(ف، اسم)= همه
بر
آتی
(ع، اسم فاعل)=
آینده
اتیکت
Etiquette
(ف، اسم)=
برچسب
اثر
(ع، اسم)=
آفرینه، نشان
احتیاط
(ع، (اسم)مصدر)=
استوارکاری، دوراندیشی
احساس
(ع، (اسم)مصدر)=
سُهش، اندریافت، اندریافتن
احشاء
(ع، اسم جمع)=
اندرونه
احمق
(ع، صفت)= کم
خرد، کودن
احیا
(ع، (اسم)مصدر)=
باز زیست، زنده ساختن
اختصار
(ع، (اسم)مصدر)=
کوته نوشت، کوته سخن، کوتاه کردن
اختلاط
(ع، (اسم)مصدر) =
آمیزش، آمیختگی، آمیختن، درهم شدن
اختلاف
(ع، (اسم)مصدر)=
ناسازگاری، ناهمگونی
اختلال
(ع، (اسم)مصدر)=
نابسامانی، بهم خوردگی
آخرت
(ع، اسم)= آن
سرای، آن جهان
آخرین
(ع فا، صفت نسبی) =
بازپسین، واپسین
اخطاریه
(ع، اسم ) = یاد
برگ
آدامسAdams
(ا، اسم) = سقز
آدرسAddress
(ا، اسم) =
نشانی
ادغام
(ع، (اسم)مصدر)=
از خودسازی، درهم سازی،همپیوندی
آدمیرالAdmiral
(ا، اسم)= دریا
سالار
ادویه
(ع، اسم جمع ) =
بوی افزار
اراده
(ع، اسم) =
خواست، آهنگ، خویشکاری
ارادی
(ع، صفت)= بخواست
ارتباط
(ع، (اسم)مصدر)=
پیوستگی، بستگی
ارتداد
(ع، (اسم)مصدر)
= گم راهی، ازدین
برگشتن
ارتوپدی
Orthopedie
(ف، اسم ) =
شکسته بندی
ارتو گرافیOrthographie
(ف، اسم)= درست
نویسی
ارشد (فرزند)
(ع، صفت تفضیلی) =
(نخست زاده)، بزرگ تر، برتر
آرشیوArchives
(ف، اسم)=
بایگانی
ارگانیزهorganise
(ف، صفت)=
سازمانیافته
ارگانیسمOrganisme
(ف، اسم)=
سازواره، اندامه
ارگانیکorganique
(ف، صفت)=
اندامی، انداموار، پیکری
آرمArme
(ف، اسم)= نشانه
ی ویژه
آرکتیکArctic
(ا، اسم)=
شمالگان
آژانAgent
(ف، اسم)=
کارگزار، پاسبان
آژانسAgence
(ف، اسم)=
کارگزاری، نمایندگی
آسAs
(ف،
اسم)
= تکخال
اساس
(ع، اسم) = پایه،
بنیاد، پی، شالوده
آسانسور
Ascenseur
(ف، اسم)
= بالا بر، بالا
رو
اسپایرالspiral
(ا، اسم، صفت)=
پیچه، مارپیچ مانند، مارپیچی
استاتیکstatique
(ف، صفت)=
ایستادی، ایستاده
استادیومStadium
(ا، اسم)=
ورزشگاه؛ دوره
استانداردStandard
(ف، اسم)=
هنجار، نمونه ی پذیرفته شده
استبداد
(ع، (اسم)مصدر)=
خودکامگی، خودسری
استحقاق
(ع، (اسم)مصدر) =
شایستگی، سزاواری
استحکام
(ع، (اسم)مصدر) =
استواری
استخدام
(ع، (اسم)مصدر) =
بکار گماشتن، بکارگیری
استخراج
(ع، (اسم)مصدر) =
بیرون آوردن
استراتژیکstrategique
(ف، صفت)=
راهبردی
استراحت
(ع، (اسم)مصدر) =
آسایش، آسودگی
استراق سمع
(ع، (اسم)مصدر)=
دزدیده گوش کردن
استرداد
(ع، (اسم)مصدر)=
بازپس خواستن، پس گرفتن
آستروئیدAsteroide
(ی، اسم)= خرده
سیاره
آسترونومیAstronomie
(ا، اسم)= ستاره
شناسی
استقامت
(ع، (اسم)مصدر)=
ایستادگی، پایداری
استقبال
(ع، (اسم)مصدر)=
پذیره شدن، به پیشواز رفتن
استقرار
(ع، (اسم)مصدر)=
جا گرفتن، استوار شدن، آرام گرفتن
استقلال
(ع، (اسم)مصدر)=
خودبودگی،
ناوابستگی
استکبار
(ع، (اسم)مصدر)=
خود بزرگ پنداری، خودنمایی، گردنکشی
استیلStyle
(ف، اسم)= سبک
استیناف
(ع، (اسم)مصدر)=
از سر گرفتن، دوباره آغاز کردن، وارسی
اسرار آمیز
(ع، فا، صفت) =
رازناک
اسراف
(ع، (اسم)مصدر)=
زیاده روی، فراخ روی، گشاد بازی
اسلوب
(ع، اسم) = شیوه،
روش
اسهال
(ع، (اسم)مصدر)=
شکم روش، بیرون روه
اسیر
(ع، صفت)= در
بند، گرفتار
اشاره
(ع، (اسم)مصدر)
= نُمار، نماردن
اشانتیونEchantillon
(ف، اسم)= نمونه
(ی کالا)
اشتباه
(ع، (اسم)مصدر)=
نادرست، بیراه
اشتهار
(ع، (اسم)مصدر)=
ناموری، بلندآوازی
اشتیاق
(ع، (اسم)مصدر)=
آرزومندی
اشکال
(ع، (اسم)مصدر)=
دشواری، سختی، پیچیدگی
اصطکاک
(ع، (اسم)مصدر)=
سایش
اصل
(ع، اسم) = ریشه،
بیخ، بن، بنیاد
اصلا
(ع، قید)= از هیچ
باره، هرگز، از بن، از بیخ
اصیل
(ع، صفت) = ریشه
دار
اضافه کردن
(ع فا، مصدر) =
افزودن
اضطراب
(ع، (اسم)مصدر)=
شوریدگی، بی تابی، آشفتگی، پریشان حالی
اطاعت کردن
(ع فا، مصدر)=
سرخم کردن، فرمان بردن
اعتراض
(ع، (اسم)مصدر)=
واخواهی، واخواست، خرده گیری
اعتراف
(ع، (اسم)مصدر)=
بروز دادن، خستو شدن
اعتقاد
(ع، (اسم)مصدر)=
باور، باور کردن
اعمال کردن
(ع فا، مصدر) =-بکار
بستن
اعزام کردن
(ع فا، مصدر)=
گسیل داشتن
اغراق
(ع، (اسم)مصدر)=
گزافگویی
افراط
(ع، (اسم)مصدر)=
زیاده روی، پی فراخی، تندروی، پر بود
افراطی
(ع، صفت)= پی
فراخ، گزاف گرا، گزاف اندیش، تند رو، پربودمنش، زیاده
رو
افشاگری
(ع-فا، اسم )=
برون افکنی
افول
(ع، (اسم)مصدر) =
فرونشست
اقبال
(ع، اسم) = بخت
اقلیت
(ع، مصدر جعلی)=
کمینه
اقیانوس
(ی، اسم)= پهناب
اکتوئلactuel
(ف، صفت) = به
روز
اکثریت
(ع، مصدر جعلی)=
بیشینه
اکسورسیسمExorcisme
(ف، اسم)= جن
زدایی، جن گیری
اکسیداسیونOxydation
(ف، اسم مصدر)=
اکسایش
اکولو.ژیEcology
(ف، اسم)= بوم
شناسی
اکولوژیکecologique
(ف، صفت)= بوم
شناختی
اکونومیسیمEconomisme
(ف، اسم)=
اقتصاد باوری
الاستیکelastic
(ا، صفت)=
کشایند، کشدار،کشسان
الکترومغناطیس
(ع، اسم)=
رخشاهنجشی
الکترونElectron
(ف، اسم)=
رخشیزه
آلوتروپیAllotropy
( ا، اسم)=
دگروارگی
آلیاژ
Alliage
(ف، اسم)=
همبسته، همجوش
آماتورAmateur
(ف، اسم)=
هوسکار
امان
(ع، (اسم)مصدر)=
بی ترسی، زنهاری
امکان
(ع، (اسم)مصدر)
= شایش
املاء
(ع، (اسم)مصدر)=
درست نویسی
امنیت
(ع، مصدر جعلی)=
آبیمی، آسودگی، زنهار، ایمنی
امین
(ع، صفت) =
استوان
آناتومیAnatomie
(ف، اسم)= کالبد
شکافی
آنارشیAnarchie
(ف، اسم)= هرج و
مرج
آنارشیستAnarchiste
(ف، صفت) = هرج
و مرج خواه
آنتارکتیکAntarctic
(ا، اسم)=
جنوبگان
آنتروپولوژیAnthropologie
(ف، اسم)= انسان
شناسی، مردم شناسی
انتریگIntrigue
(ف، اسم)= اسباب
چینی
انتقام
(ع، (اسم)مصدر)=
پی ورزی، کینه توزی
انتقام گرفتن
(ع فا، مصدر) =
کین آختن
آنتی بیوتیکAnthibiotique
(ف، اسم و صفت )=
پادزی
آنتی تزAntithese
(ف، اسم)= برابر
نهاد
آنتیکantique
(ف، صفت)=
باستانی ، دیرینه، کهن سال
انحراف
(ع، (اسم)مصدر)=
کژدیسگی، کژروی، کجراهی، کج روی
انحطاط
(ع، (اسم)مصدر)
= فرو بودگی، پست
شدن، به پستی گراییدن
اندیکاتورIndicateur
(ف، اسم)=
نشاندهنده
انعام
(ع، اسم)=
مژدگانی
انعکاس
(ع، (اسم)مصدر)=
بازتاب
انفجار(ع،
(اسم)مصدر)=
پُکش، ترکیدن
انقلاب
(ع، (اسم)مصدر)=
فراخیز
آوانسAvance
(ف، اسم)= پیشی
اوپتی میسمOptimisme
(ف، اسم)=
خوشبینی
اومانیستHumaniste
(ف، صفت)=
انسانگرا
اهمال
(ع، (اسم)مصدر) =
سهل انگاری(کردن)، سبکسری (کردن)
ایده آلIdeal
(ف،
اسم)= آرمانی،
دلخواه، بهین آرزو
ایده آلیستی
(ف- فا، صفت)=
پندارآمیز، آرمان گرا
ایده آلیسمidealisme
(ف، اسم)= خواست
اندیشی، آرمان گرایی، ایده باوری، مینوگرایی
ایدئولوژیک ideologique
(ف، صفت)
=
اندیشه ای
آیرودینامیکAerodynamique
(ف، اسم) =
هوانیوگانی
ایزوتوپisotope
(ف، صفت)=-هم
جا
ایماژ
Image
(ف، اسم)
=
انگاره
ایمان
(ع، اسم) =
استوارداشت
ایمپولزImpulse
(ا، (اسم)مصدر)=
تکانه، برانگیزش
اینتر نت
internet
(ا، اسم)= رایا
تار، تارکده
ایندکسIndex
(ا، اسم)=
نمودار، نمایه
ایندیویدوالیسمIndividualisme
(ف، اسم)= فرد
باوری
ب
بابت
(ع، اسم)= باره،
درباره، درخورد، سزاوار، شایسته
باتری
Batterie
(ف، اسم) ) =
آتشبار
بارومتر
Barometre
(ف، اسم) =
هواسنج
باسنBassin
(ف،
اسم) = لگن
(خاصره)
باطل
(ع، صفت) =
پوچ، بی هوده، یاوه
باطن
(ع، اسم)=
اندرون، نهاد، سرشت
باطنی
(ع. فا، صفت) =
اندرونین، نهادین
باعث
(ع، اسم فاعل) =
برانگیزنده
بالاخره
(ع، قید) =
سرانجام
باند
Bande
(ف، اسم) = نوار،
رشته، دسته، گروه، زمین ِ دراز
بانداژ
Bandage
(ف، اسم) =
نوارپیچ، نوارپیچی
باندرول
Banderole
(ف، اسم) = نوار
دراز و باریک، نوار چسب
بحث
(ع، (اسم)مصدر) =
گفتمان، کاوش
بخیل
(ع، صفت) = زُفت
بدیل
(ع، اسم)= جانشین
برانکار
(ف، اسم) ) = تخت
روان
بربریسمBarbarisme
(ف، اسم)= بربر
خویی
برعکس
(فا. ع، صفت)=
واژگون، وارونه
برق
(ع، اسم)= رخشه،
آذرخش، درخشندگی
برکت
(ع، (اسم)مصدر) =
فراوانی، افزونی، افزون شدن
برنش
Bronche
(ف، اسم)= نایژه
بُعد (ع، اسم) =
دوری
بعضی
(ع. فا، اسم) =
برخی، پاره ای
بقیه
(ع، اسم) = آن
دیگرها
بکلی
(فا.ع، قید )= از
بیخ و بن
بلاتکلیف
(ع، صفت) = دل
اندروای
بلاغت
(ع، (اسم)مصدر) =
رسایی سخن، زبان آوری
بلیت
Billet
(ف، اسم) = پَتَه
بنا
(ع، اسم) = سازه،
ساختمان
به وجود آمدن
(فا.ع، مصدر) =
پدید شدن، پدید آمدن
بوروکراسیBureaucratie
(ف، اسم)= اداره
بازی
بیان کردن
(ع فا، مصدر) =
باز گفتن، باز نمودن
بیعانه
(ع.فا، اسم مرکب)=
پیش بها
بیلان
Bilan
(ف، اسم) =
ترازنامه، سیاهه
بین المللی
(ع، صفت)= جهان
کشوری
بیوگرافیBiographie
(ف،
اسم) = زیست
نامه، زندگی نامه
بیولوژی
Biologie
(ف، اسم) = زیست
شناسی
پ
پاتریوتیسمPatriotisme
(ف،
اسم)=
میهن پرستی
پاراگراف
Paragraphe
(ف،
اسم) = بند
پارالل
Parallele
(ف،
اسم)=
هم رو، هم سو
پاساژ
Passage
(ف،
اسم)=
گذرگاه، بازارچه
پاگون
(ر، اسم) =
سردوشی
پانتومیم
Pantomime
(ف،
اسم)=
لال بازی
پاندول
Pendule
(ف،
اسم)=
آونگ
پانسمان
Pansement
(ف،
اسم)=
زخم بندی
پتانسیلPotentiel
(ف،
اسم و صفت) =
توانش، نهانی
پراگماتیسمPragmatisme
(ف،
اسم) =
کارکردگرایی
پرانتزParenthese
(ف،
اسم) = دوکمانک
پروپاگاندا
Propaganda
(ا، اسم) = آوازه
گری، هوچی گری
پروتوتایپPrototype
(ا،
اسم) = پیش
نمونه، پیش نمون، پیش گونه، پیش الگو
پروژکتور
Projecteur
(ف، اسم) =
نورافکن، پرتو انداز
پروژکتیلProjectile
(ف،
اسم) = پرتابه
پروژکسیونProjection
(ف،
اسم) = فراافکنی،
افکندگی، انداختگی
پروژه
Project
(ف، اسم) =
فرانداز، پی ریزی، پیشنهاد
پروسهProces
(ف، اسم)= روند،
فراشد، فراگرد، فرآیند، شوند
پریز
Prise
(ف، اسم)=
گیرک
پریود
Period
(ا، اسم)=دوره،
گردش
پلی گامیPolygamie
(ف،
اسم) = چندگانی
پورنوگرافیPornographie
(ف،
اسم) = هرزه
نگاری
پُز
Pose
(ف، اسم)= ریخت،
رفتار، خودنمایی
پولی مِرPolymer
(ا،
اسم) = بَسپار
پودر
Poudre
(ف، اسم)= گَرد
پیک نیک
(ف، اسم)= دانگی،
دانگانه
پیگمنتPigment
(ا، اسم)=
رنگیزه، رنگدانه
ت
تابع
(ع، اسم فاعل)
=
پی رو، دنبال کننده، دنباله رو، سپس رو
تاریخ
(ع، (اسم) مصدر) -
سالمَه
تاکتیک
(ف، اسم)= رزم
آزمایی، چاره ی جنگی
تئوریTheory
(ا، اسم)=
دیدمان، نگرش
تئولوژیTheologie
(ف، اسم)= یزدان
شناسی
تابلوTableau
(ف، اسم)= نمایه
تامل
(ع، (اسم) مصدر) -
اندیشه کردن، دوراندیشی
تانی
(ع، (اسم) مصدر) =
درنگ کردن، آهستگی
تجربه
(ع، (اسم) مصدر) =
آزمودن، اروند
تحرک
(ع، (اسم) مصدر)=
پویندگی، پویایی، پویش
تحصیل
(ع، (اسم) مصدر) =
درس خواندن، دانش آموزی، دانش یابی
تحصیلکرده
(ع فا، صفت) =
دانش آموخته، دانش یافته
تحقیق
(ع، (اسم) مصدر) =
بررسیدن، بررسی، وارسی، پژوهش
تحلیل
(ع، (اسم) مصدر)=
گشودن، واکافت
تحول
(ع، (اسم) مصدر)=
دیگرگون شدن، فراگشت، دگردیسی، دگرگشت
تخصص
(ع، (اسم) مصدر) =
ویژه کاری، کارشناسی
تخمین
(ع، (اسم)مصدر) =
برآورد
(کردن)، به گمان گفتن، سنجیدن
تخیل
(ع، (اسم)مصدر) =
پنداشتن، گمان کردن، پندار، پنداشت
تراکتور
Tracteur
(ف، اسم)= خیش
کار
تربیت کردن
(ع.فا، مصدر)=
پرهیختن
ترتیب
(ع، (اسم)مصدر)
= چینش، راست و
درست کردن
ترجیح دادن (ع.فا،
مصدر)= برتر
نهادن
ترفیع
(ع، (اسم)مصدر)
= بالابری، بالا
بردن
ترکیب کردن
(ع.فا، مصدر)=
آمیختن، سرشتن
ترکیبی
(ع.فا،صفت)=
آمیخته، سرشته
ترمین علمیTerm
(ا،
ع. فا، اسم) =
دانشواژه
ترویج
(ع، (اسم)مصدر)
=روادهی، روا
کردن
تزThese
(ف، اسم)=
برنهاد، نهشت، گذاره، پایان نامه
تصور
(ع، (اسم)مصدر) =
انگاشتن، انگاره
تصور کردن(ع.فا،
مصدر)= انگاشتن
تصور شده
(ع. فا، اسم مفعول)=
انگاشته، انگارده
تضاد
(ع، (اسم)مصدر)=
همستاری، ناسازگاری
تضامن
(ع، (اسم)مصدر)
= همبایستی
تعصب
(ع، (اسم)مصدر)=
رگ مرداری
تعمق
(ع، (اسم)مصدر)=
ژرف اندیشی
تغییر
(ع، (اسم)مصدر)=
دگرکونی
تفاوت
(ع، (اسم)مصدر)=
ناهمسانی، ناهمگونی، جدایی، دوری، ناهمی، ناهمانی
تفریح
(ع، (اسم)مصدر) =
خوشی، شادمانی، شادمانی کردن
تقریبا
(ع، قید)=
کمابیش، نزدیک به، پیرامون ِ
تقویم (ع،
اسم) = گاهنامه،
روزشمار، سالنما
تقویت
(ع، (اسم)مصدر)=
نیرومند کردن
تکلیف
(ع، (اسم)مصدر)=
بایسته
تکنولوژیTechnologie
(ف،
اسم) = فن آوری
تکنیک
Technique
(ف، صفت) = فنی،
کار فنی
تلافی (ع، (اسم)مصدر)
= باز نهش
تلفظ
(ع، (اسم)مصدر)=
واگفتن، واگفت، واگویی، فراگویی
تلفنTelephone
(ا، اسم)= دورگو
تلکسTelex
(ا،
اسم)= دورنویس
تلگرافTelegraph
(ا، اسم)= دور
نگار
تلگرامTelegram
(ا، اسم)=
دورنگاشته
تلویزیونTelevision
(ف، اسم)=
دوردیس، دور نشان
تله پاتیTelepathy
(ا،
اسم) دور هم اندیشی
تِمTheme
(ف،
اسم)= درون مایه،
زمینه، فرهشت
تماما
(ع، قید)= یکسره
تمرین
(ع، (اسم)مصدر) =
بوزش، نرم کردن، ورزش دادن
تمنی
(ع، (اسم)مصدر)=
آرزومندی، درخواست
تنبیه
(ع، (اسم)مصدر)=
آگاه کردن، گوشمالی، توزش
تنظیم
(ع، (اسم)مصدر)=
چیدمان
توجه
(ع، اسم)
=
رویکرد
تور
Tour
(ف، اسم)
=
گردش، دوره
گردی، گشت
توریسمTourisme
(ف،
اسم)
=
گردشگری،
گشتگری، جهانگردی
توزیع
(ع، (اسم)مصدر) =
وابخشیدن
توضیح
(ع، (اسم)مصدر)=
بازگفت، فرانمود
توطئه
(ع، (اسم)مصدر)=
زمینه سازی (کردن)، بند و بست
توقع
(ع، (اسم)مصدر)=
چشمداشت، امید و خواهش
توقیف
(ع، (اسم)مصدر)=
بازداشت (کردن)
تولید(ع،
(اسم)مصدر)=
زایاندن، ایجاد گری
تونل
Tunnel
(ف، اسم)
=
دالان
تهاتر
(ع، (اسم)مصدر)=
پایاپای
تهدید
(ع، (اسم)مصدر)=
ترسانیدن
تیپ
Type
(ف، اسم)
=
نمونه، گونه
تیترTitre
(ف، اسم)= نهند
تیراژ
Tirage(ف،
اسم)= کشش، شماره
ی چاپ
ث
ثابت
(ع، اسم فاعل)=
پایدار، پا بر جا، استوار
ثبات
(ع، (اسم)مصدر)=
قرار، پایداری، استواری
ثروت (ع،
اسم) = دارایی،
داشته
ثقل
(ع، (اسم)مصدر)=
سنگین شدن، سنگینی
ثلث (ع،
اسم) = سه یک
ثمر
(ع، اسم) = بار،
میوه
ثناء (ع،
اسم) = ستایش،
درود
ثواب
(ع، اسم) =
پاداش، مزد
ج
جاذب
(ع، اسم فاعل)=
رباینده، کشاننده
جاذبه
(ع، اسم)= هنجش،
ربایش
جامد
(ع، صفت)=
بربسته
جامع
(ع، اسم فاعل)=
فراگیر، گردآور
جایز
(ع، صفت)= روا
جبران
(ع، اسم، جعلی) =
بازنهش
جزء
(ع، اسم)=
بهر
جزییات
(ع، اسم، جمع)=
ریزگان
جذاب
(ع، صفت)= گیرا
جذب
(ع، (اسم)مصدر)=
ربایش، گیرایی
جذبه
(ع، اسم)= کشش
جذر
(ع، اسم)= بیخ،
ریشه
جرات
(ع، (اسم)مصدر)=
دلیر شدن، دلیری، بی باکی، گستاخی
جُرم
(ع، اسم)= بزه،
گناه
جزیره
(ع، اسم)= آداک،
آبخو
جسد
(ع، اسم) =
کالبد، تن مرده
جسمانی
(ع، صفت نسبی)=
تنکرد
جعلی
(ع، فا، صفت)=
ساختگی
جغرافیا
(ع، اسم)=
گیتاشناسی
جعرافیایی (ف، ع، فا، صفت)=
گیتایی
جلد
(ع، اسم)= پوشانه
جلسه
(ع، اسم)= نشست
جمعه
(ع، اسم)= آدینه
جمعیت
(ع، (اسم)مصدر)=
گرد آمدن، مردمگان
جنون
(ع، (اسم)مصدر)=
دیوانه سری، دیوانگی
چ
چاپار
(ت، اسم) = پیک،
نامه بر
چخماق
(ت، اسم)= آتش
زنه، افروزه
چماق
(ت، اسم)=
چوبدستی
ح
حاجت
(ع، اسم)=
آیفت، در خواست، نیاز
حاصل
(ع، صفت فاعلی)=
دستیافت
حافظه
(ع، اسم)= بَرم،
یاد، یادانبار
حتمی
(ع.فا، صفت)=
چاره ناپذیر، بایسته
حداقل
(ع، قید) = دست
کم
حدس
(ع، (اسم)مصدر)=
گمان بردن، گمانه
حذف
(ع، مصدر) =
زدودن، انداختن،
دور کردن
حرام(ع،
اسم و صفت)=
ناروا، ناپسند، ناشایست
حرف
(ع، اسم)= سخن
حراف
(ع، صفت)= پرسخن
حرکت
(ع، اسم)= جنبش
حریف
(ع، صفت)=
هماورد، هم نیرد، همچشم
حساب کردن
(ع.فا، مصدر) =
بر شمردن
حق العمل
(ع، اسم)=
کارمزد
حقوق
(ع، اسم جمع) =دادیک
حقه
(ع، اسم)=
ترفند، نیرنگ
حقه باز
(ع فا، صفت فاعلی)=
پشت هم انداز، نیرنگ باز
حکومت
(ع، (اسم)مصدر)=
فرمانروایی، کشورمداری
حل (مشکل)
چاره گری
حلقه
(ع، اسم) = چنبر
حلقه زدن
(ع فا، مصدر) =
پره بستن، پره زدن
حماقت
(ع، (اسم)مصدر)=
کم خردی، کودنی
حمایت
(ع، (اسم)مصدر) =
جانبداری، پشتیبانی
حمل و نقل
(ع، اسم)= ترابری
حمله
(ع، اسم)= تازش،
یورش
حوصله
( ع، اسم)=
شکیبایی، بردباری
خ
خاتمه ی کلمه
(ع، اسم مرکب)=
پی چسب
خاتمه یافتن
(ع فا، مصدر) =
انجامیدن، پایان یافتن
خاطره
(ع، اسم)= یاد
بود، یادگار
خالص
(ع، صفت)= ناب،
پاک، بی آلایش، سره
خالی
(ع، صفت)= تهی
خانم
(ت، اسم و صفت) =
بانو
خروج
(ع، (اسم)مصدر) =
برونش، بیرون آمدن، بیرون رفتن
خسیس
(ع، صفت)= زُفت
خراب کردن
(ع فا، مصدر) =
فرو شکاندن، از کار انداختن
خصوصیت
(ع، (اسم)مصدر)=
ویژگی
خط(ع،
اسم)= دبیره
خطا
(ع، اسم)=
نادرست، بزه
خطا کار
(ع فا، صفت مرکب) =
بزه گر، بزهکار
خفاش
(ع، اسم)=
بِیواز، شب پره
خلاء
(ع، اسم)= تهیگی
خلاق
(ع، صفت)=
آفرینشگر
خلسه
(ع، اسم)= ربودگی
خلق (ع، مصدر) =
آورش، آفرینش
خلق
(ع، اسم جمع) =
مردم، مردمان
خلق الساعه (ع، صفت)
=هنگامی
خلیج
(ع، اسم)=
شاخاب، شاخابه
خود رای
(ع، صفت) =
خویشکار
خیال
(ع، اسم)= پندار،
گمان، انگارش
خیال کردن
(ع فا، مصدر) =
انگاشتن، پنداشتن
خیالی
(ع فا، صفت) =
پندارآمیز
خیمه
(ع، اسم)= تا ژ،
چادر
د
دائمی
(ع، قید)= بی
امان، پیوسته، همیشگی
دتکتورDetector
(ا، اسم)=
پیداگر، آشکارگر، ردیاب
درجه (ع، اسم)
= زینه،
پایه
در مقابل
(ع, فا، قید)=
فراروی، فرادید
درک
(ع، (اسم)مصدر)=
دریافت
دسپوتیسمDespotisme
(ف، اسم)=
خدایگانی، خدایگان سالاری
دعوت کردن
(ع فا، مصدر) =
فراخواندن
دفاع
(ع، (اسم)مصدر)=
پدافند
دقت
(ع، (اسم)مصدر)=
باریک بینی، باریک اندیشی
دقت کردن
(ع فا، مصدر) =
باریک شدن
دقیق
( ع، صفت) =
باریک بین
دکترینDoctrine
(ف، اسم)= آموزه
دنیا
(ع، اسم)= جهان،
گیتی
دنیوی
(ع، صفت نسبی)=
گیتیانه، جهانی
دوآلیسمDualisme
(ف، اسم)=
دوگانه گرایی، دو بینش انگاری
دوام
(ع، (اسم)مصدر)=
ماندگاری، پایندگی
دور
(ع، (اسم)مصدر)=
گردش، روزگار
دوغلو
(ت، اسم و صفت) =
همزاد ها
دینامیکDynamique
(ف، صفت) =
پویا، جنباننده
دینامیسمDynamisme
(ف،
اسم) = پویایی
ذ
ذات
(ع، اسم)= نهاد،
سرشت، گوهر
ذاتی
(ع فا، صفت) =
خودگوهر، خود سرشت
ذخیره
(ع، اسم)=
اندوخته، پس انداز، پس افت، توشه
ذهنی
(ع فا، صفت)=
درون خودی
ذوب شدن
(ع فا، مصدر) =
گداختن
ذوذنقه
(ع، اسم)= دوزنخه
ر
رئیس
(ع، اسم)=
سرکرده، بُد، فر نشین، سرپرست
رابط
(ع، اسم فاعل)=
میاندار
راسیونالیسمRationalisme
(ف، اسم) =
خردورزی
راسیونلRationnel
(ف، صفت)=
خردورزانه
راندمان
Rendement
(ف، اسم) = بازده
راه حل
(ع فا، اسم مرکب)=
راهکار، چاره
رجحان
(ع، (اسم)مصدر)=
برتری، افزونی، چَربش
رژیمRegime
(ف، اسم)=
رازمان
رسم
(ع، اسم)
= نهادمان، آیین،
روش
رسوب
(ع، (اسم)مصدر)=
نهشت، آبرفت، ته نشست
رشوه
(ع، اسم)=
پاره
رعیت
( ع، اسم) =
پادرَم
رفراندوم Referendum
(ف، اسم)
=
همه پرسی
رفرم
Reforme
(ف، اسم)
=
به سازی، به سامان آوری
رفوزه
(ف، اسم مفعول) =
پذیرفته نشده، بازگشته
رقاص
(ع،
صفت)= پای باز
رفیق
(ع، صفت)= همپا،
همراه، یار
رقابت
(ع، (اسم)مصدر)=
هماوردی، همچشمی
رقیب
(ع، صفت)=
هماورد، همچشم
رنجر
Ranger
(ا، اسم) = تکاور
رنسانسRenaissance
(ف، اسم)=
نوزایی
روحانی
(ع، صفت نسبی)
= دین یار
روز تعطیل
(ع فا، اسم مرکب)=
آسوده روز
روژ
(ف، اسم)= سرخاب
رویزیونیسم
Revisionisme
(ف، اسم)
=
بازبین گرایی
ریتمRythme
(ف، اسم)=
ضرباهنگ، هنجار
ریسایکلینگRecycling
(ا، اسم)=
دورگردی
ز
زاپاس
Zapas
(ر، اسم)
= یدکی
زاویه
(ع، اسم)= گوشه،
کنج
زلزله
(ع، اسم)= زمین
لرزه
زمانه
(اسم)= روزگار،
دهر
زیاد
(ع، صفت)= بسیار،
فراوان
زیگراگ
Zigzag
(ف، اسم)= دندانه
دار، کنگره دار
زینت دادن
(ع فا، مصدر)=
آراستن
ژ
ژانر
Genre
(ف، اسم)
=
گونه
(ادبی یا هنری)
ژتون
Jeton
(ف،
اسم)= پولک
ژله
Gelee
(ف،
اسم) = لرزانک
ژنGene
(ف، اسم)= ژاد
ژورنال
Journal
ف، اسم) =
روزنامه
ژورنالیستJournaliste
(ف،
اسم) = روزنامه
نویس، روزنامه نگار
س
سابقه
(ع، اسم فاعل) =
پیشینه
ساحل
(ع، اسم) =
کناره، کرانه
ساده لوح
(ع فا، صفت مرکب)=
خام اندیش، زودباور، ساده دل
سادیسمSadisme
(ف، اسم)=
آزارگری، دیگرآزاری، مردم آزاری
ساسات
( ر، اسم) =
دریچه ی هوا
ساکن
(ع، صفت)=
آرمنده، آرمیده
سالن
Salon
(ف، اسم) = تالار
ساندویچ
Sandwich
(ا، اسم) =
بَزماورد
سرایت
(ع، (اسم)مصدر)=
واگیری
سرّی
(ع فا، صفت)=
رازورانه
سرواژServage
(ف، اسم)= زمین
بستگی، بندگی
سریالSerial
(ف، صفت)=
زنجیره ای، پیاپی
سریع الهضم(ع،
صفت مرکب)=
آسانگوار
سطح
(ع، اسم)=
رویه
سطر
(ع، اسم) = رج،
رده
سعادت
(ع، (اسم)مصدر)=
نیکبختی، خوشبختی
سقف
(ع، اسم)=
آسمانه، بام
سقوط
(ع، (اسم)مصدر)=
فروشد
سلف سرویسSelf.service
(ا، اسم مرکب)=
خود زاوری
سلول
Cellule
(ف، اسم)= یاخته
سلیقه
(ع، اسم)= پسند،
نهاد، سرشت
سمبلSymbole
(ف، اسم)= نماد
سمپوزیوم
Symposium
(ف، اسم)
=گفت
و نیوشی
سنتزSynthese
(ف، اسم)= باهم
نهاد
سنت
(ع، اسم)= فراداد
سنتی
(ع فا، صفت)=
فرادادی
سوء هاضمه
(ع، اسم مرکب)=
دشگواری، بدگواری
سوبسیدSubside
(ف، اسم)=
یارانه
سوس
Sauce
(ف، اسم)= چاشنی،
مزه
سوسیالیسمSocialisme
(ف، اسم)= جامعه
خواهی
سوغات
( ت، اسم) = ره
آورد، ارمغان
سهل الوصول
(ع، صفت مرکب)=
آسان یاب
سهل انگار
(ع فا، صفت فاعلی)=
آسانگیر
سیاحت
(ع، (اسم)مصدر)=
گردشگری، جهانگردی
سیبل
Cible
(ف، اسم)= آماج،
نشانه
سِیر
(ع، (اسم)مصدر)=
پویه، گردش، رفتار
سیرت
(ع، اسم)= خو،
روش
سیستمSystem
(ا، اسم)=
سامان، همَستاد
سیستماتیک
Systematic
(ا، صفت)=
سامانمند، با هَمَست
سیلندر
Cylindre
(ف، اسم)=
استوانه
سینماCinema
(ف، اسم)= توژه
نما
سینکرونSynchron
(ا، صفت)= هم
گاه
ش
شامل
(ع، اسم فاعل)=
دربردارنده، فراگیرنده
شاهد
(ع، اسم فاعل)=
گواه، خوبرو
شباهت
(ع ساختگی، اسم )=
همسانی، همانندی، همویی، اینهمانی
شبیه
(ع، صفت)=
همانند، همسان
شبیه بودن
(ع فا، مصدر)=
ماندن
شجاع
(ع، صفت)= دلیر،
دلاور، پردل
شراکت
(ع، (اسم)مصدر)=
انبازه
شرکت
(ع، (اسم)مصدر) =
انیاز شدن، همدست شدن، انبازی، همدستی
شرح دادن
(ع فا، مصدر)=
باز گفتن، باز نمودن، آشکار نمودن
شرط
( )= همبایسته،
قرار
شرکت داشتن
(ع فا، مصدر)=
دست داشتن
شریک
(ع، صفت)= همباز،
انباز، همدست، همکُن
شعاع
(ع، اسم)= پرتو
شعبده
(ع، اسم)= چشم
بندی، نیرنگ
شعبه
(ع، اسم)= شاخه
شعله
(ع، اسم)=
افرازه، زبانه
شفاعت
(ع، (اسم)مصدر)=
خواهشگری
شفاهی(ع
فا، قید)=
گفتاری، زبانی
شک
(ع، (اسم)مصدر)=
دودلی، گمان
شکایت
(ع، (اسم)مصدر)=
شکوه، گله، دادخواهی
شکل
(ع، اسم)= گونه،
مانند، سان، دیس، نگاره، سیما، ریخت
شوق
(ع، مصدر) =خواستاری،
آرزومندی
شوم
(ع، اسم و صفت)=
بد شگون، وارون
شهاب
(ع، اسم)= آسمان
سنگ، آسمانکان
شهرت
(ع، (اسم)مصدر)=
آوازه، ناموری
ص
صاعقه
(ع، اسم)= آذرخش،
آتشه، ابرنجک
صاف
(ع، صفت)= هموار،
کوبیده، بی آلایش
صامت
(ع، صفت)= بی
گفتار، خاموش
صحبت
(ع، (اسم)مصدر)=
گفتگو، گفتار، سخن
صدا
(ع، اسم)= آوا،
آواز، بانگ
صدمه
(ع، اسم)= آسیب،
گزند
صراحت
(ع، (اسم)مصدر)=
روشن گویی، رک گویی
صَرف
(ع، (اسم)مصدر)=
هزینه
صرفنظر کردن
(ع فا، مصدر)=
چشم پوشیدن
صریح
(ع، صفت)= روشن،
آشکار، رک، بی پرده
صعود کردن
(ع فا، مصدر)=
برشدن، فرا شدن
صلح
(ع، اسم )= آشتی،
سازش
صلح طلب
(ع ساختگی، صفت مرکب)=
آرامش خواه، آرامشجو
صلیب
( ع، اسم)
= چلیپا
صمیمیت
( ع، اسم)
= یکدلی، یکرنگی
صنف
( ع، اسم)
= گروه، رسته، گونه
صورتحساب
( ع، اسم مرکب)
= سیاهه
صیاد
( ع، اسم)
= دامیار، شکارگر
ض
ضامن
(ع، صفت)=
پایندان، پذیرفتار
ضرر
(ع، اسم)= زیان،
گزند
ضروری
(ع، صفت)=
بایا،
ناگزیر، به ناچار
ضعف
(ع، (اسم)مصدر)=
کم توانی، سستی
ضعیف
(ع، صفت)= کم
توان، سست
ضلع
(ع، اسم)= بر،
پهلو
ضمانت
(ع، (اسم)مصدر)=
پایندانی، پذرفتاری
ضمیمه
(ع، صفت)=
پیوست
ط
طاقت
(ع، اسم)=
پایاب،
تاب، بردباری
طالب
(ع، اسم فاعل)=
خواهان
طالع
(ع، اسم)=
بخت
طایفه
(ع، اسم)=
تیره،
دودمان، خاندان
طرح
(ع، (اسم)مصدر)=
فرانداز، پی ریزی، پیشنهاد
طرز
(ع، اسم)=
شیوه،
روش، هنجار
طرف
(ع، اسم)= سو،
کرانه
طغیان کردن
(ع فا، مصدر)=
برجوشیدن
طفیلی
(ع، صفت نسبی)
= ناخوانده، انگل
طلب
(ع، (اسم)مصدر)=
خواست، خواهش، جستجو
طور
(ع، اسم)= گونه،
شیوه، هنجار، روش
طول
(ع، (اسم)مصدر)=
درازا
طولانی
(ع فا، صفت)=
دراز، دیرانجام، دیرنده، زمانگیر
طول عمر(ع
ساختگی، اسم)=
جاندرازی
طول کشیدن
(ع فا، مصدر)=
دیر پاییدن
طویله
(ع، اسم)=
باربند، جایگاه ستور
طی کردن
(ع فا، مصدر)=
پیمودن
طینت
(ع، اسم)=
نهاد،
سرشت، درون
ظ
ظاهر شدن
(ع فا، مصدر)=
پدیدار شدن، هویدا شدن
ظاهری
(ع فا، صفت)=
برونین
ظرف
(ع، اسم)= آوند
ظرافت
(ع فا، مصدر)=
زیرکی، نکته سنجی، خوشگلی
ظرفیت
(ع، اسم)= خورند،
گنجایش
ظهر
(ع، اسم)=
پیشین،
نیمروز
ظهور
(ع، (اسم)مصدر)=
پیدایش
ع
عاج
(ع، اسم)=
پیلسته
عاشق
(ع، اسم فاعل)=
دلداده، دلباخته، شیفته
عاقبت
(ع، اسم)=
فرجام،
سرانجام
عاقل
(ع، صفت)
= استوار خرد، خردمند
عالی
(ع، صفت)= والا،
بلند، ارجمند، بزرگوار
عالی مقام
(ع، صفت)=
بلند
پایه
عایدی(ع،
اسم)=
کاربهر
عجیب
(ع، صفت)= شگفت
انگیز، شگفت آور
عدالت
(ع، (اسم)مصدر)=
دادگریف همبایی
عدد
(ع، اسم)= شماره
عده ای
(ع فا، اسم)= تنی
چند، شماری از
عرصه
(ع، اسم)= پهنه،
گستره، قلمرو، میدان
عرض
(ع، اسم)= پهنا
عرضه نمودن
(ع فا، مصدر)=
فرانمودن، نشان دادن
عروس
(ع، اسم)=
بیوگ
عروسی
(ع فا، (اسم)مصدر)=
بیوگانی
عزم
(ع، (اسم)مصدر)=
آهنگ، دل نهادن بر کاری
عسل
(ع، اسم)=
انگبین،
عشق
(ع، (اسم)مصدر)=
دلدادگی، دلباختگی، شیفتگی
عصاره
(ع، اسم)= انگ،
شیره، افشره
عصب
(ع، اسم)=
پی
عصر
(ع، اسم)=
روزگار، دوره، دهر
عطا کردن
(ع فا، مصدر)=
ارزانی داشتن، بخشیدن
عطسه
(ع، اسم)=
شنوسه،
ستوسه
عظمت
(ع، اسم مصدر)=
بزرگی، بلندپایگی، بزرگ منشی، بزرگواری
عظیم
(ع، صفت)= سترگ،
کلان، بزرگ
عفاف
(ع، (اسم) مصدر)=
پارسایی، پاکدامنی، پرهیزکاری
عقب
(ع، اسم)= واپس،
پشت سر، بازپس
عقده
(ع، اسم)=
بست
عقیده
(ع، اسم)= باور
عقیم
(ع، صفت)= سترون،
نازا
عکس العمل
(ع، اسم مرکب)=
واکنش
علاج
(ع، اسم)= چاره،
درمان، گزیر
علامت
(ع، اسم)=
نمودگار، نشان
علمی
(ع فا، صفت)=
فرزانی
عمقی(ع
فا، صفت)=
ژرفنایی
عملکرد
(ع، اسم)= کارکرد
عمومی
(ع فا، صفت)=
همگانی
عنکبوت
(ع، اسم)=
تارتنک، کارتنک
عنوان
(ع، اسم)= نهند،
سرنامه
عیب
(ع، اسم)= اَهو،
بدی
عینک
(ع فا، اسم)=
آیینک، چَشمک، چشم فرنگی
عینی
(ع فا، صفت)=
برون خودی
غ
غبار
(ع، اسم)=
گرد
غده
(ع، اسم)=
د َژ
پیه
غرور
(ع، (اسم) مصدر)=
بزرگ خویشتنی، خودبینی
غسل
(ع، (اسم) مصدر)=
پادیاب، شستشو(دادن)
غلاف
(ع، اسم)=
پوشینه، پوشش
غلبه
(ع، (اسم) مصدر)=
چیرگی، فرادستی
غلط
(ع، (اسم) مصدر)=
نادرست، بیراه
غنی
(ع، صفت)=
پرمایه، توانگر، بی نیاز
غواص
(ع، اسم و صفت)=
آب ورز، آب باز
غورت دادن
(ت فا، مصدر)=
فروخوردن
غوز
(ع، اسم)=
گوژ
غیر
(ع، اسم)= جز،
مگر، سوا، بیگانه
غیرارادی
(ع فا، ساختگی، صفت)=
بناخواست
غیرضروری
(ع فا، ساختگی، صفت)=
نا بایا، نا بایست
ف
فاعل
(ع، اسم فاعل)=
کنا
فاقد
(ع، اسم فاعل)=
بی بهره از
فانی
(ع، اسم فاعل)=
میرا، نیست شونده
فتوی
(ع، اسم)=
وَچَر
فحش
(ع، اسم)=
دشنام، ناسزا
فدایی
(ع، صفت)
= جانیاز
فر
Fer
(ف، اسم)=
تنور،
اجاق
فراکسیون
Fraction
(ف، اسم)=
بخش،
پاره، برخه، دسته
فردی
(ع فا، قید)=
تکی، تکروانه
فرضیه
(ع، اسم)= گذاره،
پنداره
فرع
(ع، اسم)=
شاخه
فرکانسFrequence
(ف، اسم)=
بَسامد
فرمForm
(ا، اسم)= سان،
ریخت
فرماسیونFormation
(ف، اسم)=
سازند، صورتبندی
فرمولFormule
(ف، اسم)= سانیز
فستیوالFestival
(ف، اسم)=
جشنواره
فسیلFossile
(ف، اسم)=
سنگواره
فصاحت
(ع، (اسم) مصدر)=
روانی سخن، زبان آوری، روشن گویی
فصل (سال)
(ع، اسم)=
فرگَرد
فصل(کتاب) )(ع،
اسم)=
نَسک
فصیح
(ع، صفت )= شیوا،
روان، رسا، زبان آور، خوش سخن
فعل
(ع، اسم)=
کارواژه، کنش، کردار
فنومنPhenomene
(ف، اسم)=
پدیده، نمود
فولکلور
Folklore
(ف، اسم)=
توده
شناسی
فونتیگPhonetique
(ف، اسم و صفت)
=
آهنگ شناسی، آهنگ دار
فونولوژیPhonologie
(ف، اسم)=
آواشناسی
فونکسیونFunction
(ف، اسم)=
کارکرد
فهمیدن
(ع فا، مصدر لازم )=
دریافتن
فیزیونومیPhysionomie
(ف، اسم)=
سیماشناسی
فیش
(ف، اسم)=
برگه،
زبانه
فیلمFilm
(ا، اسم)
= توژه
فیله
Filet
(ف،
اسم)=
راسته
ق
قابل ذکر
(ع، صفت مرکب)
=
گفتنی
قابله
(ع، اسم فاعل)
= پازاج، پیش نشین، ماما
قابلیت
(ع، اسم مصدر)
=
شایستگی، آمادگی
قاتق
(ت، اسم)
= نانخورش
قادر
(ع، صفت فاعلی)
=
توانا، نیرومند
قاضی
(ع، اسم فاعل)
=
داور، دادرس
قاعده (قانون)
(ع، اسم)=
چم،
هنجار، هَند
قاموس
(ع، اسم)
= واژه
نامه، فرهنگ
قبیل
(ع، اسم)= گونه،
سان
قدرت
(ع، (اسم) مصدر)=
توان، توانایی، نیرو، توش
قدمت (ع،
اسم مصدر)=
دیرینگی، کهنگی
قدیمی
(ع فا، صفت)=
دیرینه، کهنه، کلان سال
قرن
(ع، اسم)
= سده
قسمت
(ع، اسم)= بخش،
پاره
قصد
(ع، (اسم) مصدر)=
آهنگ، آهنگ کردن
قصیده
(ع، اسم)
= چکامه
قصه
(ع، اسم)=
انگارش
قضاوت
(ع، (اسم) مصدر)
=
داوری، دادرسی
قطع
(ع، اسم)
= برش
قفل
(ع، اسم)
= کلیدان
قوس
(ع، اسم)
= درونه، کمان
قیاس
(ع، (اسم)مصدر)=
هم پنداری، سنجش
قیام
(ع، (اسم) مصدر)
=
خیزش، بپا خاستن
قیامت
(ع، اسم)
=
رستاخیز
قید
(ع، اسم)
= پا
بند، بند
قیمتی
(ع فا، صفت)=
ارزنده، بهادار، بهاگیر، گرانبها
ک
کابل (ف،
اسم)=
سیم
کاپوت
Capot
(ف،
اسم)=
روپوش، پوشش، ابریشمی
کاپیتالیسمCapitalisme
(ف،
اسم)=
سرمایه داری
کادو (ف،
اسم)=
پیشکش، ارمغان
کاملا
(ع، قید)= سخت،
یکسره
کاندیدا (ف،
اسم)=
نامزد
کانیبالیسمCannibalisme
(ف، اسم)= همنوع
خواری
کپسول
Capsule
(ف، اسم)=
پوشینه
کپیCopy
(ا، اسم)= رو
برداری، گَردَه برداری، رو نویسی، رونوشت
کت
Cotte
(ف،
اسم)=
نیمتنه
کتبی
(ع فا، صفت)=
نگارشی، نوشتاری
کرست
Corset
(ف،
اسم)=
سینه بند، شکم بند
کریستال
Cristal
(ف،
اسم و صفت)=
بلور، بلوری
کریتیسیسمCriticisme
(ف، اسم)= نقد،
عیار سنجی
کسر (در ریاضی)
(ع، اسم)
= برخه
کشف
(ع، (اسم) مصدر)=
یافته، یافتن
کفالت
(ع، (اسم)مصدر)=
پایندانی
کفیل
(ع، صفت)=
پایندان، پذیرفتار
کلاسClasse
(ف، اسم)=
آموزگاه
کلاسیک
Classique
(ف،
صفت)=
درسی، دبستانی
کلمه
(ع، اسم)
=
واژه
کلوب
Club
(ف، اسم)=
باشگاه، انجمن
کلینیک
Clinique
(ف، اسم)=
درمانگاه
کمپ
Camp
(ف، اسم)=
اردو،
اردوگاه
کمپرس
Compresse
(ف، اسم)=
دستمال
آب گرم
کمپرسور
Compresseur
(ف، اسم)=
دستگاه
فشارآور
کمپلکسComplexe
(ف، صفت)=
همتافت، بهم پیوسته
کمد
Commode
(ف، اسم)=
گنجه ی
کشودار
کمک
(ت، اسم)
= یاری،
مدد، همراهی
کمدی
Comedie
(ف، اسم)=
نمایش
یا نوشته ی خنده آور
کم سن
(فا، ع، صفت )=
نوسال
کمیته
Comite
(ف، اسم)=
انجمن
برگزیدگان
کمونیسمCommunisme
(ف، اسم)=
همبودگرایی
کنترل
Controle
(ف، اسم)=
بازرسی، وارسی، بازدید، بازبینی
کنترلچی
(ف،ت، اسم)
= باز
بین، بازرس
کنتکستContext
(ا، اسم)= زمینه
کندنساتورCondensateur
(ف، اسم)
=
چگالگر
کنسرت
Concert
(ف، اسم)
= هماهنگی، یگانگی، ساز و
آواز هماهنگ
کنفرانس
Conference
(ف، اسم)
= سخنرانی، گردهمایی برای گفتگو
کنکور(ف،
اسم) =
همچشمی،
پیشی گرفتن از یکدیگر
کنگره
Congres
(ف، اسم)
= انجمن
کوانتومQuantum
(ا، اسم)= دانیز
کوپنCoupon
(ف، اسم) = کالا
برگ
کونتورCompteur
(ف، اسم) =
شمارنده،
دستگاه
شمارش
گ
گارد
Garde
(ف، اسم)
= نگهبانی، نگهبان، پاسداری، پاسدار
گارسون
Garcon
(ف، اسم)
= پسر،
شاگرد، پیشخدمت
گالری
Galerie
(ف، اسم)
= سرسرا، راهرو، نمایشگاه
گرافولوژیGraphologie
(ف، اسم)
=
نوشته شناسی
گرافیGraphie
(ف، پسوند)=
نگاری
گرامر
Grammaire
(ف، اسم)
= دستور
زبان
گریس
Graisse
(ف، اسم)
= چربی،
روغن، پیه
گواتر
Goitre(ف،
اسم) =
غمباد
گیشه
Guichet
(ف، اسم)
= باجه،
دریچه
ل
لااقل
(ع، قید)
= دست
کم
لابیرنتLabyrinth
(ا، اسم)=
هزارتو، هزاردالان، پردالان
لازم
(ع، صفت)
= بایسته، بایا
لامپ
Lampe
(ف، اسم)
= چراغ
برق
لامسه
(ع، اسم)
= بساوایی
لایق
(ع، صفت)=
کارآمد، شایسته، درخورد، فراخور
لاینفک
(ع، صفت)= جدایی
ناپذیر، ناگشودنی
لباس
(ع، اسم)= جامه،
رخت، پوشاک، تن پوش
لحاظ
(ع، (اسم)مصدر)=
نگرش
لحاف
(ع، اسم)
= بالا
انداز، دواج
لحظه
(ع، اسم)= دم
لحن
(ع، اسم)
= آهنگ
سخن
لزوم
(ع، (اسم) مصدر)
=
بایش
لعنت
(ع، اسم)
= راندگی، دشنام
لفافه
(ع، اسم)
= کارپیچ، پوشه
لقب
(ع، اسم)=
نامواره، بازنام
لقمه
(ع، اسم)
= نواله
لکن
(ع، اسم)
= لیکن،
ولیکن
لکنت
(ع، (اسم)مصدر)=
زبان کندی، زبان گرفتگی
لمس کردن
(ع فا، مصدر)
= بساویدن
لوسترLustre
(ف، اسم)=
چراغ
آویز
لوکس
Luxe
(ف، اسم)=
چیز
آراسته و قشنگ
لهجه
(ع، اسم)= گویش
لیازانLiaison
(ف، اسم)=
پیوندآوایی
لیاقت
(ع، (اسم) مصدر)=
کارآمدی، شایستگی، برازندگی، سزاواری
لیبرالیسمLiberalisme
(ف، اسم)= آزادی
خواهی
لیپمی
Lipämie
(ی، اسم)
= چرب
خونی
لیسانس
Licence
(ف، اسم)=
پروانه، دانشنامه ی پیش از دکترا
لیستList
(ا، اسم) =
سیاهه، فهرست
م
مات
Mat
(ف، اسم)
= تار،
کدر
ماتریالMaterial
(ا، اسم) =
کارپایه
ماتریالیسمMaterialisme
(ف، اسم)
= ماده
گرایی، ماده باوری
ماتیک
Cosmetique
(ف، اسم)
= سرخاب
لب
ماخذ
(ع، اسم)=
بایگانه
مارکسیسمMarxisme
(ف، اسم)
=
مارکس باوری
ماساژ
Massage
(ف، اسم)
= مالش،
مشت و مال
ماسک
Masque
(ف، اسم) (ع، اسم مفعول)=
نقاب، روبند
مالکیت
(ع، (اسم)مصدر)=
داشتاری
مامان
Maman
(ف، اسم)
= مادر،
چیز قشنگ
مامور
(ع، اسم مفعول)=
گماشته، فرمانبر
مانتو
Manteau
(ف، اسم)
= بالاپوش
مانع شدن
(ع فا، مصدر)
=
باز داشتن
مانیکورManicure
(ف،
اسم) =
لاک ناخن
ماورا
(ع، اسم)
= فرا،
آن سوی
ماوراالطبیعی (ع،
صفت)=
سرشت آنسویی
مایع
(ع، صفت)
= آبگونه
مبارک
(ع، صفت)
= خجسته، فرخنده، همایون
مبتدی
(ع، اسم فاعل)
= تازه کار، نوآموز
مبتکر
(ع، اسم فاعل)
=
نوآور
مبصر
(ع، اسم فاعل)
= دیده بان، نگاهبان
متابولیسم
Metabolisme
(ف، اسم)=
سوخت و
ساز
متخلف
(ع، اسم فاعل)
= لغزشکار
متدMethode
(ف، اسم)=
شیوه، روش، راه
متحرک
(ع، اسم فاعل)=
جنبنده
متحیر
(ع، اسم فاعل)
= هاژ، هاج، هاج و واج، سرگشته، درمانده
متخصص
(ع، صفت فاعلی)=
کارشناس، ویژه کار
متصاعد
(ع، اسم فاعل)
= فرایاز، بالا رونده
متصل
(ع، اسم فاعل)
= بهم پیوسته، همبند، همبسته
متضاد
(ع، اسم فاعل)=
همستار
متضمن
(ع، اسم فاعل)
= در بر دارتده
متعادل
(ع، اسم فاعل)
= ترازمند، هم وزن، برابر
متعدد
(ع، صفت)
= بی
شمار، بسیار
متفکر
(ع، اسم فاعل)=
اندیشه ور
متقارب
(ع، اسم فاعل)=
همرس، نزدیک شونده
متکبر
(ع، صفت)
= برمنش، خودپسند، گرانسر
متمادی
(ع، اسم فاعل)
= دراز
متن
(ع، اسم)=
زمینه،
درون
متوالی
(ع، قید)
= پشتاپشت، پیاپی، پشت سرهم
متوسط الحال
(ع، صفت مرکب)= میانمایه
مثال
(ع، اسم)=
وارینه، نمونه
مثانه
(ع، اسم)= آبدان
مِثل ِ
(ع، اسم)=
به وارینه ی،
مانند
مجاز
(ع، اسم مفعول)=
روا
مجازات
(ع، (اسم)مصدر)=
کیفر، باد اَفراه
مجبور
(ع، اسم مفعول)
= واداشته، ناگزیر، ناچار
مجسمه
(ع، اسم مفعول)=
پیکره
مجمع
(ع، (اسم)=
انجمن
مجوف
(ع، اسم مفعول)
= میان تهی، پوک، کاواک
مجهز
(ع، اسم مفعول)
= آماده شده، آماده
مجهول
(ع، اسم مفعول)
= نا شناخته، نا شناس
محافظه کاری
(ع فا، (اسم)مصدر)=
نگاهش کاری
محال
(ع، صفت)
= ناشدنی، ناشو
محتاط
(ع، صفت)=
استوارکار
محترم
(ع، اسم مفعول)=
ارجمند، گرامی
محتوی
(ع، اسم فاعل)=
درونه، گرد فرو گیرنده
محدود
(ع، اسم مفعول)= مرزپذیر
محرم
(ع، اسم)
= همراز
محرمانه
(ع فا، قید و صفت)
=
پوشیده، پنهان
محروم
(ع، اسم مفعول)=
بی بهره، ناکام، نامراد
محسوب
(ع، اسم مفعول)
= شمرده شده، بشمار آورده شده
محصول
(ع، اسم مفعول)=
دستیافت، فراورده
محقق
(ع، اسم فاعل)
= پژوهشگر
محکم
(ع، صفت) =
استوار
محل تولد
(ع، اسم مرکب) =
زادگاه، زادبود
محله
(ع، اسم)
= کوی،
برزن
محنت
(ع، اسم)= آدرنگ،
آزار، اندوه
مخالف
(ع، اسم فاعل)
= ناساز، ناسازگار
مختار
(ع، صفت)=
آزادکام، گزیننده
مختصر
(ع، اسم مفعول)=
کوتاه کرده شده، گریزان، جسته و گریخته
مختل
(ع، اسم مفعول )=
بهم خورده، نابسامان، تباه
مختلط
(ع، اسم فاعل)
= بهم آمیخته، در هم شده
مختوم
(ع، اسم مفعول)=
انجام یافته، به پایان رسیده
مخدر
(ع، اسم فاعل)
= سست کننده
مخزن
(ع، اسم)
= انبار، گنجینه
مخفی کردن
(ع فا، مصدر)=
فروپوشاندن، پنهان کردن
مخلوط
(ع، اسم مفعول) (ف، اسم)=
آمیزه، بهم آمیخته
مد
Mode
(ف، اسم)
= باب
روز
مدرسه
(ع، اسم)=
آموزشگاه
مدرن
(ف، صفت)
= امروزی، نو
مدرنیزاسیونModernisation
(ف، اسم)= نوسازی
مدل
Modele
(ف، اسم)
= نمونه، الگو، سرمشق
مرابحه (ع،
(اسم)مصدر)
= بهره کاری
مربوط
(ع، اسم)
= بسته،
پیوسته
مرتب
(ع، صفت)
=
بسامان، بچم، باچم، آراسته، در جای خود
مرتجع
(ع، صفت)
= کهنه
پسند، بازگشت کننده
مرحله
(ع، اسم)= گامه
مرطوب
(ع، صفت)= آبناک،
نمناک، نمدار
مرکب
(ع، اسم مفعول)=
آمیخته، سرشته
مری
(ع، اسم)
= سرخ
نای
مسئله
(ع، اسم)=
فراپرس، درخواست
مساعده
(ع، اسم)= پیش
مزد
مساوی(ع،
صفت) =
همچند،
برابر
مستبد
(ع، اسم فاعل)=
خودکامه، خودسر
مستقر
(ع، اسم مفعول)=
جایگیر، جای گرفته
مستقیم
(ع، صفت)=
سرراست
مستکبر
(ع، اسم فاعل)=
خود بزرگ پندار
مستمری
(ع فا، اسم)
= جامگی، ماهیانه
مسجد
(ع، اسم)
= مَزگِت
مسری
(ع، اسم فاعل)
= واگیر
مسواک
(ع، اسم)
= دندان شوی
مشاور (ع،
اسم فاعل)=
رایزن
مشترک المنافع(ع،
صفت مرکب)= هم
سود
مشتق
(ع، اسم مفعول)=
فراجسته
مشورت
(ع، اسم مصدر)=
رایزنی، کنکاش
مشهور
(ع، صفت)= نامور،
بلند آوازه، بنام، نامی، نامدار، سرشناس
مصادره (ع،
(اسم)مصدر)=
بازگیری
مصالحه
(ع، مصدر )= آشتی
کردن، سازش کردن
مصرف
(ع، اسم)= جای
هزینه
مصنوعی
(ع فا، صفت)=
ساختگی
مضر
(ع، اسم فاعل)=
زیانمند، زیان آور
مضمون
(ع، اسم مفعول)=
درونمایه
مطبوع
(ع، اسم مفعول)
=
دلپسند، گوارا
مطمئن
(ع، صفت)=
استوان، آسوده خاطر
معادل
(ع، صفت)= همچند،
همسنگ ، برابر، همتا
معادله (ع،
(اسم)مصدر)=
همچندی، همسنگی
معاشر
(ع، صفت)=
آمیزگار، همنشین، همدم
معاشرت
(ع، (اسم)مصدر)=
آمیزگاری، همنشینی، همدمی
معاصر
(ع، صفت)= هم
دوره
معتاد
(ع، صفت)
=
آموختار
معترض
(ع، اسم فاعل)=
واخواه، خرده گیر
معتقد بودن
(ع فا، مصدر)= بر
آن بودن، باور داشتن
معدل
(ع، اسم مفعول)
= میانگین، برابر شده
معدود
(ع، اسم مفعول)=
شمرده شده، اندک، کم
معروف
(ع، صفت)
= نامور، بلند آوازه، بنام، نامی، سرشناس
معکوس
(ع، صفت)
= وارونه، بازگونه
معلوم
(ع، اسم مفعول)=
دانسته، آشکار
معما (ع،
اسم و صفت )=
چیستا، پوشیده
معنوی
(ع، صفت نسبی)=
نامادی
معنی
(ع، اسم)= چم
معیار
(ع، اسم)= سنجه
مغازه
Magasin
(ف، اسم)
= دکان، فروشگاه، انبار
مغرور
(ع، صفت)
= گرانسر، خود
فریفته
مقاله
(ع، (اسم)مصدر)
= گفتار، سخن
مقایسه
(ع، (اسم)مصدر)
= سنجش
مقدار
(ع، اسم)
= اندازه، پاره
مقدمه
(ع، اسم)
= پیش
در آمد
مقرر
(ع، اسم)
= بر
بست، دستور
مقصود
(ع، اسم مفعول)
=
خواسته، آهنگ شده
مقید
(ع، اسم مفعول)
= پا بست، پا بسته
مکانیزم
Mecanisme
(ف، اسم)= ساز و
کار
ملاط
(ع، اسم)
= آژند
ملحق شدن
( ع فا، مصدر مرکب)
=
پیوستن
ملودی
Melodie
(ف، اسم)
= آهنگ،
نوای خوش
ملی
(ع، صفت )=
میهنی
مملکت
(ع، اسم)
= کشور،
قلمرو
ممنوع
(ع، اسم مفعول)
= بازداشته شده
مناسب
(ع، صفت)
= درخورد، شایسته، همشکل
منبع
(ع، اسم)
=
بنمایه، سرچشمه
منتظر
(ع، اسم فاعل)
=
چشم براه
منجر
(ع، اسم مفعول)
= کشیده شده
منجمد
(ع، صفت)
= بربسته، یخ زده
منحرف
(ع، اسم فاعل)
=
کژ رو
منحل کردن
)(ع
فا، مصدر)
= گشودن، برچیدن
مندرج
(ع، صفت)
= درآمده درچیزی، نهفته
منزجر
(ع، صفت)
= رانده
شده، ترسانده شده
منشاء (ع،
اسم)
= خاستگاه، جای
پرورش
منشور
(ع، اسم)
= نوشته
ی سرگشاده
منطبق
(ع، صفت)
=
دمساز، برهم نهاده
منظره
(ع، اسم)
= دورنما، چشم انداز
منظم
(ع، صفت)=
بسامان، بچم، با چم، آراسته
منظور
(ع، اسم مفعول)=
خواست
منظوم
(ع، اسم مفعول)
=
وافته
منعکس
(ع، اسم فاعل)
= برگشته
منفجر
(ع، اسم فاعل)
= گشوده شده، شکافته، ترکیده
منور
(ع، صفت)
= پرتو
افشان، درخشان
منوط
(ع، اسم مفعول)=
وابسته
مواخذه
(ع، (اسم)مصدر)=
بازخواست
موازی
(ع، صفت)= هم رو،
هم سو
موافق
(ع، صفت)
= سازگار، همساز، هم اندیشه، همداستان
موتیف
Motif
(ف، اسم )
= بن
مایه، انگیزه
موج
(ع، اسم)
=
خیزاب، آبخیز
مورفولوژیMorphologie
(ف، اسم)
= ریخت
شناسی
موسس
(ع، اسم فاعل)
=
پایه گذار، بنیادگذار
موسسه
(ع، اسم مفعول)=
بنگاه
مولف
(ع، اسم فاعل)=
گردآورنده
موضوع
(ع، اسم مفعول)
=
فرنام، نهاده شده
موفق
(ع، صفت)
= کامروا، کامیاب
موقت
(ع، صفت) = گذرا
مونتاژ
Montage
(ف،( اسم) مصدر)
=
سوار کردن، جفت و جور کردن
مونس
(ع، صفت)
= همدم،
همنشین
مونوگامیMonogamie
(ف، اسم)
= تک
گانی
مونولوگ
Monologue
(ف، اسم )
= تک
گویی
مهاجرت
( ) = برون کوچی
مهارت
(ع، ( اسم) مصدر)
=
خبرگی، استادی، زبردستی
مهیج
(ع، اسم فاعل)=
برانگیزنده
میدیومMedium
(ا، اسم) =
رسانه
میسایلMissile
(ا، اسم)
=
پرانه، موشک
میکربMicrobe
(ف، اسم) =
زیواچه
میکروسکوپ
Microscope
(ف، اسم) =
ریز
بین
میلاد
(ع، اسم)=
زاد روز
ن
نارسیسیسمNarcissisme
(ف، اسم)
=
خودشیفتگی، خودپرستی
ناسیونالیسمNationalisme
(ف، اسم) = ملت
باوری، ملت خواهی
ناطق
(ع، اسم فاعل)
=
سخنگو، سخنران، گویا، گوینده
ناقص
(ع، صفت)
= نارسا، کم
نامحدود
(ع فا، صفت)
=
مرزناپذیر، بی کران
نبات
(ع، اسم)
= بر
رسته، گیاه
نتیجه
(ع، اسم)
=
دستیافت، برآمد، پیامد
نحس
(ع، صفت)
= وارون، بدشگون، بد اختر
نُرمNorm
(ا،
اسم) = هنجار
نرمالNormal
(ا، اسم)
= به
هنجار
نسیه
(ع، اسم)
= پسادست
نظام
(ع، ( اسم) مصدر)
=
رازمان
نظر
(ع، ( اسم) مصدر)
=
بینش ، نگرش، دید
نظریه
(ع، اسم)
= دید
مان
نظم
(ع، ( اسم) مصدر)
=
رایش، سامان، چم
نظیر
(ع، صفت)
= همدوش، مانند، هم سان
نفوذ
(ع، ( اسم) مصدر) =
رخنه (کردن)
نقاش
(ع، صفت فاعلی)
= نگارگر، نگارنده، چهره پرداز
نقش (صورت)
(ع، اسم)
= نگاره
نقد
(ع، ( اسم) مصدر)
=
سخن سنجی (کردن)
نقص
(ع، ( اسم) مصدر) = کمداشت، نارسایی، کاستی، کمی
نقطه گذاری
(ع فا، اسم مصدر)
=
سجاوندی
نقطه نظر
(ع، اسم مرکب)
=
دیدگاه
نمره
Numero
(ف، اسم)
= شماره
نور
(ع، اسم)
= پرتو،
فروغ، روشنی
نورولوژی
Neurologie
(ف، اسم)
= پی
شناسی
نیهیلیسمNihilisme
(ف، اسم)
= هیچ
انگاری
و
واجب
(ع، صفت)
= بایا،
بایسته
واسطه
(ع، صفت)
=
میانجی
واضح
(ع، صفت)
=
آشکار، نمایان، روشن
واقعا
(ع، قید)
=
براستی
واقعه
(ع، اسم فاعل)
=
رویداد، پیشامد
واکسن
Vaccin
(ف، اسم)
= مایه
واهی
(ع، صفت) =
بی
بنیان، سست، فرو هشته
وجدان
(ع،( اسم) مصدر)
=
یابش
وجه
(ع، اسم)
= روی
وخامت
(ع،( اسم) مصدر)
=
ناگواری، گرانباری، سختی
وراج
(ع، صفت)
=
پرسخن، پرگو
وسط
(ع، اسم)
= میان،
میانه
وسواس
(ع، اسم)
= دودلی، اندیشه ی بد
وسیع
(ع، صفت)
=
گسترده، پهناور، فراخ
وضو
(ع،( اسم) مصدر)
=
آبدست، پادیاب، دست نماز(گرفتن)
وضوح
(ع،( اسم) مصدر)
=
روشنی، روشن شدن
وطن
(ع، اسم) =
زادبوم، میهن
وظیفه
(ع، اسم)
=
خویشکاری
وفات
(ع، اسم)
= مرگ
وقت (ع،
اسم) =
گاه،
هنگام
وقفه
(ع، اسم)
=
ایستایی، درنگ
وکیل
(ع، اسم) =
نماینده، گماشته
ویزاVisa
(ا، اسم)
=
روادید
ویزیت
(ف، اسم) =
بازدید، دیدار
ه
هارمونیHarmony
(ا، اسم) = هم
آهنگی، همسازی
هتل
Hotel
(ف،
اسم) =
مهمانخانه
هجوم
(ع،( اسم) مصدر)
=
یورش، تاخت
هدایت
(ع، مصدر)
=
راهبری کردن
هدف
(ع، اسم)
= نشانه، آماجگاه، آماج، بُرجاس
هدیه
(ع، اسم)
=
پیشکش، ارمغان
هذیان
(ع،( اسم) مصدر)
=
پریشان گویی، بیهوده گویی
هضم کردن
(ع فا، مصدر)
=
گواردن
هلیکوپترHelicopter
(ا، اسم) = چرخ
بال
هم رای
(ع فا، صفت)
= هم
آواز
هم عقیده
(ع فا، صفت)
=
همداستان، هم اندیشه
همه جانبه
(ع فا ، صفت مرکب) =
همه سویه
هومانیسمHumanisme
(ف، اسم)
=
انسان باوری
هیدروتراپیHydrotherapy
(ا، اسم)
= آب
درمانی
هیدروگرافیHydrography
(ا، اسم)
= آب
نگاری
هیدرومترHydrometer
(ا، اسم) = آب
سنج
ی
یقین
(ع، اسم) =
استوارداشت، بی گمانی
یونیزاسیونIonisation
(ف، اسم)
= یونش