با کلیک بر روی این قسمت، به خانه سارا شعر بروید about me

به سایت سارا شعر خوش آمدید

نقدی برآثار قیصر امین پور

.
 

امین پور شاعر خلاقیت ها وسادگی ها

 

وقتی برای اولین بار كتاب گزیده اشعار قیصر امین پور را دیدم ناخودآگاه تا انتها همه را خواندم ، كشش، جذابیت، صمیمیت و صداقت و خلاقیت كار چنان بود كه هر خوانندة منصفی را وا می داشت لب به تحسین او بگشاید.

بی شك همانگونه كه به درستی دكتر شفیعی كدكنی اشاره نموده اند (( خلاق ترین شاعر بعد از انقلاب كه به جوهرة شعر دست پیدا كرده است دكتر قیصر امین پور می باشد)) وی علاوه بر حسن روز افزون شعرش دارای صفات نیك اخلاقی نیز بود ، متین ، افتاده ، مؤدب و كم حرف و كم ادعا، اما پر مایه و پر مغز و... این همه موجب محبوبیت هرچه بیشتر او نیز گشته بود. امین پور در كمتر جلسه ای شركت می كرد و در كمتر محفلی شعر می خواند ، تعداد مصاحبة او با رسانه ها بیش از 2 یا 3 عدد نمی باشد از جنجالهای رایج امروز ادبی پرهیز می كرد . ما نیفست های پر طمطراق ، خالی از محتوا را نمی نوشت ، هزاران الفاظ و القاب را به خود نمی بست ، اما هر كتابی كه چاپ می كرد، به ماه نكشیده ناشر مجبور بود به چاپ دوم برساند ، كتابهای او بارهای بار تجدید چاپ شد و مورد توجه مخاطبین خاص وعام قرار گرفت ( تنفس صبح ، در كوچة آفتاب ، آئینه های ناگهان ، گلها همه آفتابگردانند ،گزیده اشعار، دستور زبان عشق ، طوفان در پرانتز، ظهر روز دهم ، مثل چشمه مثل رود، بی بال و پر پریدن، به قول پرستو، شعر كودكی) دكتر توانسته بود با درك صحیح ماهیت شعر نیمایی، پلی باشد میان میراث دیروز و تجدد امروز، همانگونه كه پایان نامة دكترایش نیز در این مورد نگاشته است او توانست جوهر كلام و مانیفست  نیما را دریابد و با انتخاب زبان و فرم وی و شیوة نگاه او به پدیده ها و سوژه ها، از ظرافت ها ، نازك خیالی ها و معانی زیبا و عمیق شعر گذشته نیز بهره مند گردد.

كلام او سلیس و روان است ، زیبا و عاری از هر گونه پیچیدگی كلام ، گاه ممكن است در بندهای مختلف شعرش یك یا دو آرایه ادبی بیشتر نیابیم، ساده صحبت می كند اما به سختی كسی می تواند مانند او شعر بسراید.

دردهای من گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست /، درد مردم زمانه است، /مردمی كه  چین پوستینشان / مردمی كه رنگ روی آستینشان ،/ مردمی كه نامهایشان ،/  جلد كهنة شناسنامه هایشان / درد می كند .

رفتار من عادی است / اما نمی دانم/ چرا این روزهااز دوستان و آشنایان / هركسی مرا می بیند/ از دور می گوید : این روزها انگار / حال وهوای دیگری داری / اما من/ مثل هر روزم / با آن نشانی ها ساده / با همان امضا/ همان نام / و با همان رفتارمعمولی/ مثل همیشه ساكت وآرام / این روزها تنها / حس می كنم گاهی كمی گنگم / گاهی كمی گیجم/ حس می كنم / از روز های پیش قدری بیشتر / این روز ها را دوست دارم/ ....

                                                            

***

 ای شما ! / ای تمام عاشقان هر كجا / از شما سؤال می كنم / نام یك نفر غریبه را / در شمار نام هایتان اضافه می كنید ؟ / یك نفر كه تاكنون / رد پای خویش را / لحن مبهم صدای خویش را نمی شناخت ./........

كشف شاعرانه در جابجایی شعر او در تمام حوزه ها، چه در حوزة زبان ، فرم ، تصویر ، معنا می توانید بیابید.

آه ! آئینه حرف اول و آخر را در یك كلام گفت .

***

و قاف / حرف آخر عشق است / آنجا كه نام كوچك من / آغاز می شود

***

 وقتی جهان / از ریشة جهنم / و آدم / از عدم / و سعی / از ریشه های یأس می آید / وقتی كه یك تفاوت ساده/ در حرف /كفتار را/به كفتر / تبدیل می كند / باید به بی تفاوتی واژه ها / و واژه های بی طرفی / مثل نان / دل بست / نان را / از هر طرف بخوانی / نان است

در جای جای شعر امین پور ،واژه های عامیانه فراوانی به كار می رود اما هر گز شعر را سخیف و عامیانه نمی كند،بل آنها كاملا در خدمت شعرند و علاوه بر صمیمیت زبانی ،بار معنایی آن را نیز می افزایند.

..../این درد كوچكی نیست /در روستای ما/ مردم / شعر مرا به شور نمی خوانند / گویا زبان شعر مرا ،دیگر/ این صادقان ساده نمی دانند / و برگ های كاهی شعرم را / - شعری كه در ستایش گندم نیست - / یك جو نمی خرند ./.....

***

خش خشی به گوش می رسد :  / برگ های بی گناه / با زبان ساده اعتراف می كنند / خشكی درخت / از كدام ریشه آب می خورد!

***

...../وقتی خطوط سربی / سطح شقیقه های مرا باشتاب / هاشور می زنند / دیگر نمی توانم / این تارهای روشن را / آرام پشت گوش بیندازم / خوب است حرف آئینه ها را/ این بار پشت گوش بیندازم /......

***

چرا تا شكفتم / چرا تا تو را داغ بودم نگفتم / چرا بی هوا سرد شد در باد / چرا از دهن حرفهای من  افتاد

***

غنچه با دل گرفته گفت / زندگی لب زخنده بستن است / گوشه ای درون خود نشستن است / گل ولی به خنده گفت / زندگی شكفتن است / با زبان سبز راز گفتن است / گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه / باز هم به گوش می رسد / تو چه فكر می كنی ؟ /من كه فكر می كنم گل به زندگی اشاره كرده است / هر چه باشد او گل است / گل یك دو پیر هن بیشتر از غنچه پاره كرده است

شناخت دقیق امین پور از شعر ،با عث گردیده است اشعارش درست مانند یك پازل به هم گره خورده باشند ،آنچنان ارتباط عمودی و افقی شعر مستحكم است كه بسختی می توان بندی یا سطری از آن را حذف یا تغییر داد.

هر بندی از شعرهم از نظر معنا و هم از باب تصویر با بند های دیگر گره خورده اند ،آنچنان كه با ید آنها را تا انتها دنبال نمائید تا معنا و تصویر تكمیل گردد .

افتاد / آنسان كه برگ آن اتفاق زرد می افتد / افتاد / آنسان كه مرگ آن اتفاق سرد می افتد / اما / او سبز بود و گرم كه افتاد   

***

حرفهای ما هنوز ناتمام / تا نگاه می كنی / وقت رفتن است / باز هم همان حكایت همیشگی / پیش از آن كه با خبر شوی / لحظه ی عزیمت تو نا گزیر می شود / آی .../ای دریغ و حسرت همیشگی / ناگهان / چقدر زود / دیر می شود !

او نیك می داند تو جه مخاطب به مطلع و مقطع شعر بیشتر از سطرها و بیت های دیگر آن می باشد . به همین سبب تمام خلاقیت خود را در این بخش متمركز می كند و نمونه های زیبایی پدید می آورد .

با رو زهای ریخته در پای باد / با هفته های رفته / با فصلهای سوخته / رفتیم و/  سوختیم و / فرو ریختیم / اما / آن اتفاق ساده نیفتاد

***

سر ا پا اگر زرد و پژمرده ایم /ولی دل به پاییز نسپرده ایم / چو گلدان خالی لب پنجره / پر از خاطرات ترك خورده ایم / اگر داغ دل بود ما دیده ایم / اگر خون دل بود ما خورده ایم / اگر دل دلیل است ، آورده ایم / اگر داغ شرط است ،ما برده ایم / اگر دشنه ی دشمنان ، گردنیم / اگر خنجر دوستان ، گرده ایم / گواهی بخواهید اینك گواه / همین زخمهایی كه نشمرده ایم / دلی سر بلند و سری سر به زیر/ از این دست عمری به سر برده ایم

دكتر امین پور منادی صلح است واز اینكه بشریت هنوز خوی وحشیگری دارد بیمناك است . او می خواهد برای مبارزه با دشمن یاغی سلاح تیزتری بردارد ،دیگر سلاح سرد سخن ، كار ساز نیست . اما روح آزادیخواه او از اینكه در این جدال نابرابر، خون انسانهای بی گناه ریخته می شود غمگین است . اما چاره ای نیست ،دشمن ،شهر اورا ،خانه ی او را ویرا ن كرده است .

می خواستم شعری برای جنگ بگویم / شعری برای شهر خودم دزفول / ..../ دیدم كه  باید لفظ ناخوش موشك بكار برد / اما موشك زیبایی شعر مرا می كاست / گفتم شعر من كه از خانه های خراب مردم بهتر نیست

تمام آرزویش و تمام آرزوی شهیدان هموطنش ، پیروزی در جنگ نیست ،بل بر جنگ است

شهیدی كه در خاك می خفت / / سر انگشت در خون خود می زدو می نوشت / دو سه حرف بر سنگ / به امید پیروزی واقعی / نه در جنگ / كه بر جنگ

نگاه امین پور به جنگ با تمام همنسلان و هم قطاران وی متفاوت است ،موضوع شعرهای او ، موضوع های كلیشه ای شعر دفاع مقدس نیست . آرمانهای انسانهای شعر او متفاوت است . آنها جنگ را نكوهش می كنند ، آنها انسانهای ضد جنگ و صلح طلبند .

نكته ای دیگر كه باید درباره ی امین پور اضافه نمود، بررسی كرد ، مجموعه های شعر كودك و نوجوان اوست . كه به حق در این مقوله نیز متفاوت تر از دیگران كار می كند و متفاوت تر از دیگران می اندیشد ،حوزه ی كودك ونوجوان بسیار سخت و حساس است ،انتخاب سوژه و موضوعی كه دغدغه ی این گروه خاص باشد كار ساده ای نیست . اما وی ،با هوشیاری و شناخت دقیق ،بهترین سوژه ها را انتخاب نموده و در قالب و وزنی كه مورد پسند این جماعت دستچین جامعه مان می باشد، استفاده می نماید .

انتخاب وزنهای كوتاه و ریتمیك ،پرهیز از كلمات سخت و ناهنجار ،انتخاب سوژه های ساده وعمیق ، همه وهمه از خصوصیات كار او در این حوزه است .

بی شك در این اندك مجال سخن پیرامون قیصر وشعرش ، سخت و دشوار است ، باشد در فرصتی دیگر بیش از این در مورد او بگوئیم و كاستی های این مقال را جبران نمائیم  .

 

بابك اسفندیاری

 
 

 ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ